بسم الله الرحمن الرحیمنظریات شخصی است – من شخصا به این تجربه رسیدم که مداوم پاسخ دادن به اراجیف ان ور اب زیاد کار امدنیست- در جوانی جناب اقای صادق هدایت که عرق مذهبی داشت- تحت تاثیر روستائیان پدر از اوضاع نامناسب بود وداستان های زیادی از انها شنیده بود وهم چنین از فرهخیتگان که به منزل پدری می امدن از اوضاع بد-ان روزمطالبی میگفتند- ولی یک جناب ارمنی معلم فرانسه بود که شناخت ایرانیان از زبان فرانسه بسیار ناچیز بود مثلا اصطلاحات حسابداری بلد نبودند اگر جناب صادق هدایت عربی بلد بود درفرانسه توسط مسلمان عرب که فرانسه میدانستند میتوانست زبان فرانسه خودرا رشته حسابداری به پیش ببرد ایاشن از اوضاع ایران بسیاربد تعریف میکرد- یک طلبه جوان ایشان خواست که به جناب هدایت عربی ودین بیاموزد جناب طلبه متوجه روحیات جدید اقای هدایت شد که بسیار نازک نارنجی بارامده است بقول شیرازی-عزیز نازی- است- به ایشان فرمود الحمدالله وضع که خوب است شاکر باشید وضع مر دم درطول تاریخ دربهترین است تامردم بیدارنشوند کاری نمیشود کرد وماکه نمیتوانیم شمشیر برسرمردم بگذاریم که مسلمان ویاسیاسی شوند بایدفرهنگ اصیل را بایدترویج کرد وجناب اقای پایت درهدایت گول تفکرات غربی راخورد وخواست منش انها درایران پیاده کند که انشا الله روزی خواهم نوشت- شخصی در غرب بنام اقای –شاهی که من به این مقدارمطلب رسیدم که میفرمودند در صدا وسیمابودند انقلاب که پیروز شد یکی از کار گردان های معروفدو درب ساختمان به پیش واز من امد وفرمودند این خون شهید است که جلوی پله ریخته است - پایت را درخون بگذار وبالا بیا درحالیکه –ودکا-ریخته بودند ایشان گویبا اهل مشروب الحمدالله نبودند ونمیدانستند کهودکا عرق است وسفیداست وبوی الکل بخوبی مشخص است اقلا میفمودند خون بره یا خروس ریختند- بعدفرمودند این جناب کارگردان تا قبلاز انقلاب شاه پرستبود بلافاصله انقلابی شد واینها حزب باد هستند وبه نرخ روز تغیر میکنند فرض کنیم این چنین است طبق قانون اسلام ظاهر ملاک است همانطور زمانش شاه بوده است- البته من مثل ایشان از صدا وسیمای شاه بی اطلاع هستم ولی ظاهر وجه باطن است ولی یک داستانی رامیدانم- من دوستی درتهران داشتم که مادرایشان اهل اراک بودندواین خانواده مادری همه خوش صوت وخوش لحن بودند بخصوص خاله ایشانکه بارها امده بودند به ایشان گفتند شماممتاز نیستید وعالی هستید باتمرین بسیار پیشرفت خواهی کذد ولی ایشان نپذیرفت دختر کوچگ ایشان بسیار خوش اواز بود هم کلاسی ایشان درخانهجلسه میگذاشتند واصرار میکردند که اایشان بخواند واصرار داشتند که ایشان تعلیم بگیرد بالاخره ایشان نزدفردی شروع به تعلیم گرفت درسال 51 کارشناسان ضد اطلاعات ومستشاری هردو به این نتجه رسیدند- درپنج سال اینده اینقلاب درایران حتمی است 65 درصد بدنه ارتش نظر ایشان این بود که اگر انقلاب نشود- ایران محومیشود برای مشکلات غرب شروع به چاره جوئی کرد برای بیکاری فرمودند دانشگاه زیاد کنید شرکت نفت سه برابر نیاز بگیرد وادارتدیگر دوبرابر نیاز بیگیر به جای کارافرین کردند من یک دوستی داشتم که ایشان بعدمتوجه شدیم که هوش سرشاری داشته است نجاربود وبسیار مذهبی بسیاری ازجریان های مرکز پیاده ودیگر جاها مطلع بود ومن گاهی ازایشان کسب اطلاعات میکردم درمغازه ایشان بودم یک جوان یل چهاشانه بسیاززیبا وبایک لباس گرانقیمت که میابیست از روستاهای بیضا باشد- نزد ایشان امد که ایاکار داری ایشان ازان جناب پرسید چه کاری از نجاریبلد هستی ایشا جواب داد رنده کردند ومقداری اره کردن ایشان جعبه ای داشت دران همه اش دوتومانی بودیک دوتومانی به ایشان داد وهر چه اصرار کرد ایشان نپذیرفت وایشان رفت وایشان فرمودند هروز درحدودبیست نفر تاسی نفر میایند ونزدیک ظهر مامیزان زیادغذا درست کردم که حداقل انهارا به یک غذا دعوت کنم-ادامه دارد