بسم الله الرحمن الرحیم- فیلمی که بخش سوم داستان جناب عبدالله بها است از کانل پارس تیوی پخش شد که ن به قسمتیب که عبدالبها دوباره به امریکا میرود نشان میدهد- به نظر حقیر فیلم کامل نشان میدهد که هم ساختگی ونقش درمقابل عبدالبها بازی میکنند وعبدالبها راهم به بازی گرفتند که نقش بازی کند- علت ان است عبدالبها ان چیزی میگوید که انها میخواهند- مقدمه ای لازم است امریکا ایران یک کارگاه مخفی پیشرفته از دستگاه های جوش کاری وپرس وغیره داشتند که فقط حاج نمازی عامل غرب درچین که بافروش تریاک واجناس غربی وساختمان سازی وغیره 72 کشتی خرید وکمونیست سران ایشان جایزه قر اردادند تنها ایشان از این کارگاه مطلع بود ودرشیراز هم بیمارستان نمازی که ساختند یک چنین کارگاه ای داشت وبه ایرانیان هیچگونه تعلیمی دراین باره ندادن- ساختمانهای زیادی بر ای امریکائی های مقیم تهران ساختند که تمام مواد انرا از اخارج اوردند دلیلاش هنوز مکشخص نیست که بخاطر امنیتی بوده است ویا برای انکه جلب توجه ایرانیان بکنند که امریکا حرف اول میزند تااز کمونیست روی گردان شود هم شوروی وهم امریکا وهم انگلستان درتهران اعضائی داشتند که مداوم روزنماه به فارسی درخانه ها میانداختند ویا بدر ودیوار میجسباندند ویک فرشوگاه داشتند که ان اعضا بعضی مواد رامجانی وبعضی نصف قیمت وبعضی تمام قیمت وبعضی باسود به انهداده میشد روسها سیصد تومان وامریکا پانصدتومان وانگلستان طبق معمول مخفی بود ولی انها سیاست شان این است که به یکی ده تومان میدهند وبه یکی دهزارتومان میدهد ومعلوم بود گوی سبقت را امریکائی میبردند وقتیکه این کارگاه را میخواستند به امریکا منتقل کنند حاج نمازی گفت من انهارا میخرم وبرای یک هنرستان درشیراز نیاز دارم که درشیراز یک دبیرستان بسیارلوکس زمان ساخت ومجهز بودویکهنرستان ساخت وبیمارستان انها هم خرید که امروزه به اسم بیمارستان نمازی معروف است واجناس کارگا نمازی رهم خرید ولی به اینشرط بعضی ها رافروختند ومیتوانست دربعضی اسباب از اامریکا مدل پائین تربخرد واین تز غرب است- همیشه یک سروگردن از جهان برتر باشید تا اقا شوید- برای اولین بار دربیمارستان دستگاه تصفیه اب ساختند کهدرایران نبود باز حاج نمازی گفت انرا قویتر کنید من پولش رامیدهم تا یک تلمبه درخارج بیمارستان بگذاریم ومردم مجانی اب تصفیه بخورند وحاضر شد پانزده برابر مزد امریکا بدهد که شیراز لوله کشی کنند ولی امریکائی ها قبول نکردند ولی گفت بقول انزمان استادکار به دبیران هنرستان میگفتد شما به جوانان هنرستان درس دهید باانگلیسی ساده وپر از اصطلاحات فنی – نکته اینجا است که انها معتقدبودند باعث بدبختی شما بدنبال دعا ومعجزه وکرامت هستید وتنبل بارامدید وهچگونه خداوندمنان به شما کمک نمیکند مگر خودتان به خودتان کمک کنید لذا شاگردان شعر برعلیه معجزه وکرامت ودعا میساختند وهرکس معتقد بود مسخره میکردند و یاد داده بودند هر طلبه صحبت کند برو.اولا ازخداوند ثروت درست حسابی بگیر ویا یک مریض سرطانی در بیمارستان خوب کن تاماقبول کنیم وسرانجام به فارغ التحصیل ها بهجای انکه بگویند برو درکشورت کارکن گفتند اگر به امریکابیائید برای هشت ساعت پنج دلار به شمامیدهیم که اکثریت انها به امریکا رفتند وبعد برای بچه دبیرستان نماز ی نامه نوشتند که بعضی ازانها من دیده بودم که امریکا انچه مادرایران تصور میکینم نیست- جناب عبدالبها دقیقا تز اش همان تز امریکا است-ادامه دارد