بسم الله الرحمن الرحیم- - - قبل از انکه وارد بحث اصلی شوم- بخش هشتم-همه در بهت بودند نمیدانستند چرا ازمون استعفا داده است؟ من زنگ زدم یه همان اقای تاجر معروف که موضوع چیست- ایشان فرمودند در بازار سه نظر هست- اول انکه چون قبلا ازمون گفته بود اگر کمکم نکنند استفعا میدهم- دوم خبر موثق است که اشرف زنگ زده است به ازمون بعد ازفحاشی وسرزنش گفته خودت را خوب کردی ومارا بد کردهای ازکجا پول بیاوریم؟ مگر تنها استان فارس است؟ واستعفایت بنویس برو کرج ان زمان بعضی خاندان پهلوی در کرج پایگاه داشتند که دراس انها شهاهپر غلامرضا بود درجه دار من درارتش میگفت که شاهپر غلامررضا تریلی دارد ومحل تعمیر اینها مراکز زرهی است ولی پولش به عهده واحد است وحتی یک شیرینی هم به افراد نمیدهد نظر سوم این است که خود ایشان به ان معتقد بود دیگر بیش ازاین نمیتوانست شهر را بازی دهد ایشان با برنامه امد با برنامه رفت دلیلاش این است که تمام بودجه استانداری بجز حقوق با خود برد ولی شهر سکوت میکند وفرمودند من از اینده این مملکت مایوس هستم ودیگری هم یک بازی جدیدیراه میاندازد ولی بیاد دید که رژیم چه کار میکند وظاهرا کف گیر به ته دیگ خورده است ولی حضرت بسیار امیدوارتر از دیروزاست وخوشحال است ولی من صلاح نمیدانیم که ایشان دیگر با استانداری درتماس باشد- جناب اقای مجدالدین محلاتی رحمت الله علیه خیریه ای را ایجاد کرد واز جمله مهمترین کارهای ایشان خرید طاقه پارچه سیاه برای حجاب بود ساواک منزل هرکس پارچه حجاب میگرفت میرفت وپولی میداد که دختران شما دربیرون ودرمدرسه حجاب نداشته باشند اگرداشته باشند ممکن است درکنکورقبول نشوند ود ربیرون مورد مزاحمت واقع شوند وچادرانها پاره شود وبروید انها پس بدهید ایشان جریان سر منبر گفتند واضافه کردند که که ما به سختی یک پارچه معقول بدست میاوریم چون تعداد بسیار زیاد است وداوطلب بسیار زیاد است این کمک شما به ما است واضافه کردند من به انها گفتم مقاومت بکنید وبه همین دلیل است که دراستعضاف ماندهایدد مگر نمیخواهید از استصغاف بیرون بیائید پس مقاومت کنید .پائین منبر ما کنار ایشان بودیم فرمودند که کی از انها دختر خانم بسیار زیبائی داشت که پسرجوانی با ماشین دم خانهای میایستاده است ودنبال او حرکت میکرده است واز زمانی جچاب پیدا میکند اور ا رها میکند بچه ها طرحیرا ریختند که به جنوب شهر میرفتند وخانم های جوان را که حجاب داشتند افرین واحسنت میگفتند براک الله وبه بعضی بی حجابها کتاب حجاب حضرت مطهریرحمت الله علیه میدادند میداند ویا جزواتی درباره حجاب واگر کسی مزاحم انان میشد باانها درگیر میشدند ساواک خواسته بود باانها درگیرشود فرار کرده بودند ولی خانم پیر گفته بودند حیف است شمارا به زندان ببرند ما کار شما خواهیم کرد-