بسم الله الرحمن الرحیم-برگرفته از سایت بی بی سی- وقتیکه انسان انجیل را مینویسد!!
Advertisement
پاپ بندیکت شانزدهم: از لیبرالیسم تا محافظهکاری
به روز شده: 18:59 گرینویچ - چهارشنبه 27 فوریه 2013 - 09 اسفند 1391
پاپ بندیکت شانزدهم، رهبر کاتولیکهای جهان، به معنای واقعی کلمه یک محافظهکار است.
اومعتقد است که سنت منعکسکننده حقایقی مهم است و باید به آن احترام گذاشت. شاید به همین دلیل است که اعلام استعفای او به تمام جهان کاتولیک شوک واردکرد، چون استعفای پاپ تصمیمی رادیکال است که با قرنها سنت کلیسای کاتولیکمغایرت دارد.
ولی زندگی پاپ بندیکت، که نام اصلیاش یوزف راتزینگر است، عاری از اتفاقات تعجبآور و خلاف انتظار نبوده است.
یکیاز مهمترین اتفاقات، سفرش به بریتانیا در سال 2010 میلادی بود. درماههای قبل از این سفر، رسانههای بریتانیا پیشبینی میکردند که ایندیدار یک فاجعه خواهد بود و او برای موعظه به بریتانیا میآید نه برای گوشدادن به سخنان دیگران.
ولی فروتنی و گرمی او در برخوردهایش در اینسفر و نیز سخنرانی روشنفکرانهاش در جلسه مشترک پارلمان بریتانیا در تالارمرکزی وستمینستر تحسین گسترده مردم را به دنبال داشت.
اما مهمترین موضوع تعجبآور، روند تغییرش از یک جوان انقلابی به فردی محافظهکار در دهه 1960 میلادی است.
درسال 1962 پاپ ژان بیست و سوم، اسقفهای کاتولیک سراسر جهان را برای شرکتدر دومین شورای واتیکان فراخواند. او میخواست کلیسای کاتولیک رم را باشرایط قرن بیستم وفق دهد و در همین راستا شورای واتیکان یک رشته اصلاحات راپیشنهاد کرد. از جمله تصمیم گرفته شد که مراسم مذهبی و دعای جمعی که تا آنموقع به زبان لاتین برگزار میشد به زبانهای محلی برگزار شود، برایاولینبار به وظیفهای که کلیسا نسبت به فقرا دارد، تاکید شد و نیز برایاولینبار کلیسا حق جهانی آزادی مذهبی را پذیرفت.
به این ترتیب، کلیسای سن پیتر برای جلسات بحث شورای واتیکان که به زبان لاتین برگزار میشد، به صورت یک پارلمان موقت درآمد.
یوزفراتزینگر در آن موقع یک مشاور الهیات بود که برای کاردینال فرینگز کهسراسقف کلن و یکی از طرفداران مدرنیزه کردن کلیسای کاتولیک بود، کارمیکرد.
کشیش راتزینگر که از همان ایامجوانی به داشتن هوش سرشار شهرت داشت، به تهیه پیشنویس بعضی از سخنرانیهایمهم کاردینال فرینگز در طرفداری از اصلاحات در کلیسا کمک میکرد.
یوزفراتزینگر سالها بعد و قبل از رسیدن به مقام رهبری کلیسای کاتولیک گفت کهدر آن موقع معتقد بود که الهیات قدیمی "باید جامه رزمش را درآورد" و متناسببا شرایط کنونی، به زبانی تازه و بدون پنهانکاری برخورد کند. وی همچنین براین عقیده بود که باید آزادی بیشتری در داخل کلیسا وجود داشته باشد.
یوزفراتزینگر پس از پایان کار شورای واتیکان در سال 1966 میلادی دردانشگاهتوبینگن که پرچمدار الهیات لیبرال در آلمان بود، به تدریس پرداخت. از اینرو در جریان انقلابهای دانشجویی در اروپای غربی و دو سال بعد در آمریکا،وی از نزدیک شاهد این اتفاقات بود.
این تجربه، زندگی او را عوض کرد.
سالهابعد او درباره این"خاطرات دردناک" صحبت کرد. از جمله این که چگونه گروهیاز دانشجویان الهیات در توبینگن پلاکاردی را حمل میکردند که در آن ادعاشده بود انجیل یک سند وحشیگری است که به طور گسترده موجب فریب مردم میشود. در این پلاکارد همچنین آمده بود که صلیب حضرت عیسی چیزی جز نماد باشکوهجلوه دادن درد، که خود از سادیسم و مازوخیسم نشأت گرفته است، نیست.
پرفسورراتزینگر به عنوان یک آلمانی که در دهه 1930 میلادی بزرگ شده بود، به خوبیآگاه بود که یک رژیم تمامیتخواه چه کارهایی میتواند بکند و احساس میکردکه یک توتالیتاریانیسم (حکومت تمامیتخواه و اقتدارگرای) جدید چپگرا درخیزشهای دانشجویی دست دارد.
نتیجهگیری او این بود که تنها واکنش منطقی به این روند، بازگشت به تعالیم سنتی است.
محافظهکاریجدید کاردینال راتزینگر سبب شد که او به واتیکان راه یابد. در سال 1981میلادی، پاپ ژان پل دوم شغل مهمی به او واگذار کرد که میتوان آن را رئیسپلیس الهیات واتیکان خواند. در این سمت، وی به مقابله با آن دسته از مدرسانالهیات پرداخت که تعالیم ارتودوکس را مورد سئوال قرار میدادند.
پساز انتخاب به سمت رهبر کلیسای کاتولیک، بسیاری از کاتولیکهای لیبرال تحتتاثیر ملایمت و مهربانی او قرار گرفتند که همین هم یکی دیگر از خصایصتعجبآور او بود و به این ترتیب، عقاید محافظهکارانه او که نتیجه جنبشهایدانشجویی دهه 1960 میلادی بود، تاثیر عمیقی بر نحوه اداره کلیسای کاتولیکگذاشت.
پاپ بندیکت در مورد بسیاری از مسائل حساس تعالیم کلیسا ازجمله کشیش شدن زنان، جلوگیری از بارداری و نیز همجنسگرایی بسیارانعطافناپذیر بود.
ولی تصمیم وی برای استعفا نشان میدهد که رگههایی از یوزف راتزینگر جوان رادیکال هنوز در وجود پاپ بندیکت سالخورده باقی مانده است.
پاپژان پل دوم که یوزف راتزینگر جانشین او شد، تا آخر عمر و با وجود بیماریاز سمت خود کنارهگیری نکرد. او با وجود بیماریهای جدی و رنجی که میبرد،شجاعت غیرقابل تصوری از خود نشان داد و آمادگی او برای قربانی کردن خودشبرای کلیسا شگفتآور بود. وی قهرمانی بود که سرمشقی برای پاپهای آینده شد.
پاپ بندیکت، همواره در سایه سلف خود زندگی کرد، ولی با استعفای خود اکنون سرمشق متفاوتی برای پاپهای آینده است.
حتی بسیاری از دشمنان او اذعان دارند که پاپ مرد متواضع و فروتنی است و آرزوی خدمت به کلیسا بزرگترین انگیزهاش در تصمیمگیری است.
تصمیمپاپ برای استعفا حامل این پیام است که برخی مواقع بهترین خدمت به کلیسا،قبول ضعف بشر است که میتواند در مورد هر کسی صدق کند، حتی پاپ.
ارسال به شبکه های اجتماعی
BBC © 2014