بسم الله الرحمن الرحیم—من د رلندن در یک دیبرستان درس میخواندم- اوائل کاری به چیزی نداشتم فقط سرکلاس بروم وبر گردم- دبیرستان دوتیکه بود که توسط یک حیاط یامحوطه مشترک داشت ولی هرکس دربخش خوداش بود- روزی من یک راهروی را تعقیب کردم—در ته راهرو درب یک سالن متوسط بود کف ودیوارها همه سیاه تندی داشتند ومن حدس زدم برای تائتر ساخته شده است البته انروز پنچره ها باز بود نورکافی داشت- تا من به انجا رسیدم دوپسر دبیرستانی ز سالن خارج شدن ودرب اصلی راهرو به سمت راست باید پیچیده میشد نزدیک درب یک جوان دبیرستانی سال اخر دبیرستان سیاهپوست بالباس موج دار که بنظرمن نانوئی شده بود که بقول خارجیان ابی –سیاه که تعریف ان کمی مشکل است بسیار شیک پوشیده بود وپیراهن هم تیره بود ایستاده دست هاذ کمی از پهلوی باز وچوب شده به یک دختر خانمی که روبرو بود که در سن سال دوم راهنمائی بود- بسیارزیبا روی لباس سفید متعلق به اشراف مثلا قرن هیجدم لباس تا روی کفش کشیدهشده بود وچین های بسیار ظریف زیبا داشت ویک کلاه حصیری گل دار که بیشتر امریکائی ها روی سر گذاشته بود- سر پائین حالت معصومانه بسیارزیادی داشت جوان سیاه پوست باخشم به نگاه میکرد که درغرب نشان عشق شدید سرخورده است- وبعد از مدتی حالت پکر گرفت چشمان به سمت من متمایل شد دختر خانم به بدنش یک منحی داد که ناف اوج ان بود سرپائین برد وکم کم بالا ودرضمن جوان سیاهوپوست باجدید خم شد ایشان رابغل کرد ودختر خانم کلاه را بادست راست برداشت ودر کمر ایشان حلقه زد وهرد درحال بوسه ایستائی پیدا کردند من هاج واچ بودن نقش بازی میکنند ویا درمحافل رسمی بدین نحواست- یکی پسری که احتمالادیپلم را ازاین مدرسه گرفته بوددرانگلستان شاگردانی از دبرستان فارغ التحصیل میشون میتوانند ازهمه کلاس استفاده کنند نیاز ه معرفی اداره اموزش وپروش ندارند- دم درب ایستاده بوده ومن نظارت میکرده است ولبخند میزده است وارام ارام به من نزدیک شده بود- ناگهان من سرم رابه راست برگردانم دیدم ایشان کنار دست من است ولبخند درچهره دارد به ایشان گفتم ایندونفر تائر بازی میکنند؟؟ گفتند نه- ایشان ادامه داد یک فیلم درامریکا ساخته شده است که بازیگران کلیدی ان بازی اولیه داشتند- فیلم از لحاظ منتقدین خوب بوده است وجریان فیلم این بوده است دوجوان مرد وزن درجوانی باهم ازدواج میکنند جناب مرد کری مناسب دران شهرپیدا نمیکند وچالشی شروع میشود به ایالتی دیگربروند زن جوان قبول نمیکند لاجرم از هم دور میشوند وایشان دریک شرکتی کار مناسب پیدا میکند وبا افراد ان شرکت وبخصوص ریس شرکت دراسین مورد وموارد دیگر وارد چالش میشوندفقط باتلفن باهم ارتباط داشتند- سرانجام ان مرد موفق میشود یک الونک درت کند وخانم هم موافقت میکند به ان ایالت بر ود زمانی که اقا به فرودگاه میرسد خانم از سالن خارج شده درمحوطه فرودگاه بوده است درانجا همدیگربغل میکنند ومیبوسند این پلان ویا صحنه مورد انتقاد منتقدین قرار گرفت که بقول ظریفی خیلی مقوائی بود- به احتمال زیاد یک مجله امریکائی مینویسد هرکس این صحنه را باز سازی زیبا کند فقط به یک نفر جایزه بسیارکلان خواهد داد- گروه زیادی درغرب خواستند شانس خودرا ازمایش کنند ازجمله افراد این دبیرستان من گفتم اینجاکه تعداد کمی بودند ایاشان گفتندشما دیر امدید نزدیک زنگ مدرسه است دوروز دیگر ساعت فلان اینجا باشید که همیشه اینجاغلغله است امروز غلغه وگروهی کار میشود وبیشترین انها ازاستادهائی بهره میبرنند ولی سرانجام هرکس طرح خود را مینویسد ولی اگربرنده شد بین اعضای گروه پول تقسیم میشود- حق با منتقدین بود زیرا درهمین دبیرستان اگر این پچلان به دانش اموزی خاصی میدانند به مراتب بهتر از انها بازی میکردند ومن احتمال میدهم بهترین طرح را انتخاب کنند برای نسخ های بعدی برش داده وازنوع بازی کنند-ادامه دارد