بسم الله الرحمن الرحیم -نقدی بردوست عزیزجناب اقای شاهسوندی-در دانشگاه لندن گروه تروتسکیها ایرانی وجود داشت که من درانجا سخنرانی هفتگی داشتم – بحث به اینجا رسید که ا ولا فرق ایدولوژی الهی با مادی دارای چه اختلاف ماهوی استراتژیک است وایرادعمده مارکسیست از اسلام میگیرد در کدام بخش است-بحث من به ان گروه این بود که خداوند زیر بنا است واراده الهی درنتجه زیر بنا است وسپس ایدولوژی وسپس سیاست وسپس منافع است ومخلوق حق مخالفت ندارد – اما کمونیست زیر بنا ماده است که نه درک دارد ونه خلاقیت- میرسد به انسان عقل انسان زیر بنا است وبقول شما عقل بدنبال تبیین منافع گار گر است ایشان فرمودند تبیین منافع کارگر با حزب گارگر است من گفتم برخلاف قوانین کمونیست است ایشان گفت حزب برامده از گارگر منظورمن است من گفتم من متوجه شدم حزب کار فکری کار میکند به شدت متراکم نمیشود درخلاقیت وفکر ازگارگر عقب میافنتد احتمال شیطان شدن دارد ومعصومیت خوداش راازدست میدهد وامکان ندارد طبق قوانین کمونیستی به پای خلاقیت گارگر درعملکار اجرائی میکند برسد ایشان گفت تروتسکس به همین نتجه رسید بود که باید گارگران به قدرت برسند وهمان زمان روزانه کار میکنند کار سیاسی هم بکنند ودرضمن به خالقیت برسند وقوانین گارگری را تبین کنند ولی چون درعمل اثبات شده است کارگریکه درس میخواند زودتر به خلاقیت میرسد وتا به خالقیت نرسیده است حق رهبری ندارد ولی رسید چطور؟ من گفتم هیچکس نمیتواند جز با رای گیری ازاد این مطلب را سنجش کند وچطور درکشورهای کمونیستی ما دارای زندانی سیاسی کارگران کمونیستی هم هستیم ؟ایشان گفت ایراد تروتسکی به استالین همین است که ایشان اصولا طبق ترم کارگر محسوب نمیشود وسانسور وزندانی کردن گارگران انقلابی بر خلاف قوانین کمونیستی است وایشان کمونیست رامنحرف کرد وبه سرمایه د ارای لاجرم کشاند وحدت سرمایداری با کمونیست که برخلاف قانون کمونیستی پایه گذاری کرد که دونتجه داشت یک تقویت ومشروع کردن سرمایه داری ودوم ضعف کمونیستی را عیان کرد ایشان گفت شما ممکن است این سئوال بکنید که بسیار هم دارد متداول میشود که اگر کارگران بگویند ما از فردا سرمایه داری میخواهیم بگویند جواب چیست جواب اینجا است که حزب اجازه نیادبدهد زیرا فلسفه اثبات کرده است که جهت دیالکتیک درکدام سمت است وما درچه دورهای هستیم من گفتم اینهم برخلاف قوانین کمونیستی است زیرا خود مارکس گفته است که اکر به اصل دقیق جدی رسیدیدانرا بپذیرید ایشان جواب دادن مارکس تنها نیست جناب لنینهم است – مارکس و لنین است وترتسکی لنین راهم قبول کرده است ایشان فرمودند شما ممکن است بگوئید که دوتا فلسفه نمیتواند باشد من هم اینرا قبول دارم پایه بر میگرد بر اینکه ماده است یا ماورا ماده است ومذهب نمیتواند دراینمورد برای ماتریالیست ها برنامه خود را تحمیل کند وما معتقد هستیم هروقت انقلاب چهارم در کشوری باید رخ دهد حتما میدهد بر اساس ضرورت وبا روشهای کمونیست ایران موافق نیستم که با زور به خواهند تحمیل کنند وجناب تروتسکی معتقد است که کارهای فرهنگی با سرمایه داری میشودانجام داد به شرط انکه کارگران انها بخواهند ودرنتجه به نفع کمونیست تمام شود نه انکه حیله سرمایه داری بخورند وحقایق لوث شود ودرنهایت کمونیست تضعیف شود که سرمایه داری دراین موارد ازهوش وحشتناکی برخورداست وبه نحوی رهبران کمونیست را میخرد ایشان پذیرفت برنامه براساس قرار داد پیش میرود وفلسفه تا ایجاد کشور کمونیستی میتواند نقش داشته باشد این ضعف مسلم کشورهای کمونیستی است که کمتر از غرب برنامه ای خود درجامعه مطرح میکنند وبیشتر دراطاق های دربسته وامرانه است وحرکت اصلی که از پائین به بالااست را ندارند ویا تشریفاتی است ویا ضعیف است حال از منافقین باید سئوال کرد که این شترمرغ بازیرا کنار بگذارند دقیقا حدود اسلامی ودیالکتیک را مشخص کنند وانسجام انرا دقیق تبین کنند وگرنه ما باید تابعیت اصالت به دیالکتیک دادن را به انها بدهیم واسلام روبنا تصور میکنندکه بهنفع دیالکتیک نقش بازی میکند شما اخیرا به کارهای رهبر کموله نگاه کنید که یک هم جوشی با امریکا واسرائیل بر علیه ایران دارد تا به حقایق بهتر نگاه کنید