بسم الله الرحمن الرحیم- - - نقدی بردوست عزیزجناب اقای شاهسوندی یخش- دوازدهم- تکاتیک دیگر مرکز زرهی برای کسب اطلاعات بجه های اسم اش را گذاشته بودند بچه شوت – من گذاشته بودن تیپ جری لوئیس- روزی در مرکز زرهی یک فرد که جوان ایکه تیپ خاصی داشت ولباس خاصی هم پوشیده. بود که مدل معمول نبود بد نبود وارد مرکز شد عالبا هرکس که وارد مرکز میشود ولو ازنگهبانی سئوال میکرد درطول مسیر بازاز افراد سئوال میکرد مثلا میگفت دفتر سرهنگ فلان کجا است من دیدم از نگهبانی سئوال نکرد راست سرش را پائین اداخت مانند کسی که میداند کجا میرود خوداش رانشان میداد کمی مثل غربی ها سر ارام پائین ماید کمی خم میشود ودباره راست میشود دریک وضعیت تاحدودی ثابت میماند من فکر میکردم که از توی سینما یادگرفته است ولی بعد متوجه شدم تعلیم داده بودند ا بافاصله از سمت چپ من رد شد من هم به دفتر رفتم یکی از دوستان که دفترت اش نزدیک او بود حس میکند دارد دیوارها وپنچره ها بادقت بازرسی میکند دست راستاش راجلو میاورد وبا چهر انگشت کنار پنچرهای میگذارد فکر مکنید که ادم شوتی است میرود جلو ومیگوید که جناب کمکی در پیدا کردن اطاقی دارید من شمارا کمک کند بودانکه بهایشان توجه کند بالهجه محکم فارسی تقلیار روشهای امریکائی جدی میگوید متشکرم خودام باید پیداکنم البته من بعد روش ایشان راتوضیح میدهم جا میخورد بر میگیرد خلاصه راهرو را پیدا میکند واطاق جناب سرهنگی میرود که تازه از امریکا برگشته بود وبه ظاهر استادجنگهای چریکی بود- ایشان به من گفت این که این فرد مشکوک است من گفتم یک بار که بیشتر نیامد ایشان گفت مابقیه عصر هاامده است ولی ایشان به من نگفت خوداش چراراعصر میاید- مدتی نگذشت یک جناب سروان با کمی نارحتی پیش من امد این جوان که نسبتی باجناب سرهنگ امده است این بااین قیافه نسبتی با جناب سرهنگ ندارد ودرمن خیره شد من باعصبانیت تما به اخیره شدم مدتی ماند تصور میکردمن ذوق زده وباهیچان وکمی نگرانی میگویم بازهم امد؟ واز رو رفت سرش را پائین انداخت ورفت- درتکتیک ها نظامی همیشه سنگر های مقدم باید گراها خط سنگر باید مشخص باشد وکلا بهتر است که گراهای سنگرها مشخص باشد وزاویه سنگر ها باشمال از یکسری قوانین پیروی میکند یا با زاویه کوهها وی سمگرهای دشمن موازی است ویا حالت متقاطع پیدا میکند فاصله سنگر ما از جائی که ما تانکهای ما به دشمن حمله میکند باید بادشمن زیاد باشد ودر جائی که دشمن به ما حمله میکند با ما بایدکم باشد- وغالبا میکویند شاخ به شاخ نشویدمیدان مانور داشته باشید وتانک با زاویه عمود بر سنگر موضع بگیرد جه درداخل سنگر وچه جلوی سنگر همین حالات در مسئله جاسوسی خیابانی است- ود ر خط مقدم نقشه وضعیت ارایش خودی ودشمن را میدهند دقیقا درجاسوس خیابانی فرد درجای حساس میایستد ونقشه جلوی خودرا دارد وباید نقشه راحفظ کرد اینها حفط میکند ودر سر موضع بیشاز دوساعت نمیایستند وبه موضع دیگری میروند وفرد دیگری جای انها را میگیرد من ایشان را بارها درخیابان زند نزدیک ساختمان کیهان روبروی خیابن انوری میدیدم که خیابن انوری دیده بانی میکرد حال اگر قیب نما تنانک از کار بیفتد ودیده بان جلو خیلی جلوتر ازسنگراست قطب نما خوداش را ازدست بدهد بیادچکار کند زیرا چند دقیق بعد مانورتانک ها شروع میشود واحتمالا مانورتانک های دشمن شروع میشود هم توپخانه بداند چگونه عمل کند وهم فرماندهان پشت جریان نبرد رابفهمند وهم تانکهای خودی- درایم موقع یک تاکتیک است یک چوب هایی دارند که اندازه ان مهم نیست ولی بهتر است یکی یکمتر باشد ودیگری رادیکال2 به موازت خط کناری تانک عمود بر سنگر یک خط یکمتری با گچ میکشد وچناچه به راست ویا به چپ چب درست را یادگرفته باشد که تقریبا 90درجه میشود یک ضلع یک متری میکشد که با وتر که دارد یک مثلت قائم ا لزاویه متساوی الساقین ساختم میشود ویکی بغل دست اوبرعکس که تقریبا یک نیم دایره را تشکیل میدهد واز وسط وتر به گوشه قائم وصل شود میشود دوتا زاویه 45 درجه بوجود میاید وباز ان نیمهها نصف میکد که بروی وتر است به مرکز وصل میکند چهار زاویه 22.5 بدست میاید درمجموع هشت زاویه بدست میاید شماره رمز میدهد به هرکدام مثلا از یک تاهشت حالا دوانگشت چسبیده 14 درجه است کنار هر زاویه بکذار یا جمع میشود ویا کم میشود ودست رابیاد کشید ودران زمان میتواند گرای تقربی را بدهند ودر جاسوسی خیابانی باهمین رمز ها در بیسیم صیحبت میشود در نبردعراق امریکائی گفته بودند همه باید یاد بگیرند وبخصوص درخط مقدم چون شجاعت حرف اول را میزند این سرباز صفر مداوم کتک میزدند فحش میدادند تپاله تفاله هیزم زیر دیگ این رامیگفتند چرا بیاد یادبگیریم ومغز انان واقع قفل بود هیچ عکسالعمی برای یادگیر نبود من یاد ایه قران میافتدم که قران میفرمایند قلوبهم قفل واقعا این چنین بود واین بقول حضرت استاد بزرگوار شهید مغزز مطهری تخمی بود که خودشان کاشته بودند در جبه نبرد تخصصی بسیار بال وتجرب های زیاد میخواست که این دیده بان میخواهد چه میگوید واورا راهنمائی کنند- بزند ازراهمزخرفاتی میگفتند تانک خودی نباید دور بزند ازراه مانور دشمن بیاد وارگ مجبور شد دیده بان نباید گول بخورد واگر تانک دضمن اورا تعقیب کرد بایدگرای دقیق بدهد