بسم الله الرحن الرحیم-جناب اقای تیمیه تاریخ بخوبی روشن میکند که علت مراد شدن اش یک علت سیاسی بوده است که شام بتواند از زیر سلطه عثمانی خارج شود درحالیکه جمهمور علما ایشان راتکفیرکردند وبر ای اقای ابن وهاب هم همین مسئله رخ داد- درباره-ایه": لئلایکون للناس علی الله حجته بعد الرسول": یک ایه مدیریتی وعقلانی است که درهر فن ودانش وعملی این حکم صادق است که درهر امری بایدحجت ویا برهان محکمی داشته باشد وبقول عوام- راست شکمی نباشد یا عشقی نباشد- یعنی مردم نمیتوانند در روز قیامت یاحتی دردنیا اشکالی بر کار خداوند منان بگیرنند وراه فراری برای خود تهیه کنند وبتواند تبصره بزنند- ویاقوانین را نقض کنند- به اصطلاح شیر توشیر بود- یعنی حساب وکتابی نبود- خدامند منان درقران میفرماید در روز قیامت من بین فرق مختلف داوری میکنم- پس اولا فرق مختلف بوجود میاید- اگر تمام این فرق درست بودند داوری معنا نداشت واگرهمه غلط باشند باز داوری وجود نداشت ودران زمان مردم بر خداوند حجت ویابرهان داشتند راه درستی وجودنداشت مابزعم خود یکی را که فکرمیکردیم بهتر است- انتخاب کردیم- پس باید دین حق وجود داشته باشد وقابل شناخت باشد راه شناخت همان راه شناخت رسولان است- سه معیار وملاک دارد- اول توسط رسولان سابق نام مبارک حجت ها گفته شود- دوم معصوم باشند- سوم معجزه داشته باشند- بعضی فرمودند که عقل ناب داشته باشند وباعقل ناب مخافت نکنند بلکه انرا تائید کنند که درعصمت لحاظ شده است- عده ای به اخلاق متعالی معتقد هستند که انهم درعصمت لحاظ شده است وعده ای به علم غیب باید مجهز شده باشد که انهم درعصمت لحاظ شده است اما مسئله ائمه اطهار علیهم السلام- جناب استادمعزز وعظمت حضرت ایت الله شهید دکتر مرتضی مطهری رحمت الله علیه درفلسفه رئالیسم جمله زیبائی دارد که هستی وازجمله انسان چهار راه اول از انبی ویارسولی یاد گرفت که از کدام جهت برود وچهارراه های بعدی چه بکند؟؟!! باز نیازمند خالق وپیامبران است هستی چها راه ها خوب طی میکند پس معلوم میشودیک خالق عظمت هدایت رابعهد دارد درمورد انسان همین است بیادحجت بعداز حجت بیاید تابتواند چهارراه راتشخیص دهد از کدام سمت برود-غفلت ولجالت ونادانی جوابگوی الهی نخواهدبود