بسم الله الرحمن الرحیم—فیلم جناب اقای عمر راامروز دیدم-کارگردان فرد باهوشی نیست – بسیارجاها اصحاب به جناب اقای عمر ایرادمیگیرند- وایشان پاسخ میدهد ویاقبول میکند ضعف اصحاب وجناب اقای عمر مشخص میشود- افرادی ز اصحاب را عزل میکند مانندخالدبن ولید درحال احتضار میفرماید من همهجا مطیع رسول اکرم صلواته الله علیه واله و السلم ومطیع جناب اقایا ابوبکر درحالی که درست نیست مداوم باجناب اقای ابوبکر مخالفت داشت کهبعضی مواردحق با ایشان بود از جمله درباره خالدبن ولید که میبایست قصاص شود- درباره فردمصری که پسرحاکم مصر به ایشان شلاقی زده بوده است- ایشان انحاکم وفرزنداش راخواست وبه ان مصری گفت که قصاص کن انجناب مقداری زد ومابقیه راعفو کرد وسپس اقای عمربه مصری گفت ان عصای اقای عمربالای سر پدراش بگیر؟؟ چون از پسرش دفاع کرده است- یعنی شریک جرم است دراسلام هیچگاه تعزیر ویاحد برسرفرد نیست وسپس گفت اگر شروع میکردی ماتازمانی که میالبودی سکوت میکردم اینحکم هم اسلامی نیست بیش هشتادازضربه نمیتواند زد-فقط درعلم معصوم علیه السلام فرد غیر مسلمان بازن مسلمان روابط جنسی داشته باشد ان قدرصربه شلاق میزنندتا بمیرد وکسی هم متعرض این حکم نمیشود- -درتمامفیلم مطالب بسیار سادهای که دختران نوجوان درحجله ان زمان بلدبودند بیان میشود- دراحادیث برادران اهل سنت گفته شده است که ان جناب هشتادمسئله را حضرت علی علیه السلام به ایشان یاد داد که اقای عمر گفتند اگرعهلی علیه السلام نبودمن هلاک میشدم یعنی اهل جهنم میشدم وهیککس دیگری هم اینمطالب را به ایشان بیان نکردندچون سواداش رانداشتند وبسیارجاها هم رای حضرت علی علیه السلام را نپذیرفت-همین مطلب اثبات میکند که به معاد ایمان نداشته است وبحث در زمان احتضار دقیقا مانند بحث های معاویه وعمروبن عاص برای فریب جامعه بوده است- شبی معاویه فریاداش بلند شود وگریه سختی میکرد-خدمه که طبقه پائین بودند سراسیمه خودرا به اطاق معاویه رساندن که موضوع چیست وچه چیزی نیاز دارید معاویه گفت کمی پای من درد میکند ومن باخود فکر میکنم که اگرخداوندمنان درباره اعمال سئوال کند وجواب من درست نباشد من اتش جهنم چگونه میتوانم تحمل کنم واختیار ازدست منخارج میشود ودادمیزنم انها از معاویه تعریف کردند وجریان به مغیره بن شعبه ویا عبدالرحمان بن عوف گفتند باوجوانکه انها پلیدبود وانصاف انها بهتر از معاویه بود خوشحال شدند وجریان از معاویه سئوال کردند معاویه خندید گفت گریه من خاطراین بود که من جنگ صفین فکرمیکردم حضرت علی علیه السلام کسی نداردوبه راحتی جنگ رامیبرم وحال تمام روسا قبائل طرافدار من –منراسشرزنش میکنند این چه جنگی بودیک صدبیستهزارنفر از شام وهشتادهزار نفر از عراق شهید شدند وشما دویستهزارخانواده را دشمن خود کردی ایشان گفت نترسیدمن چاره میکنم هرچقدرپول خواستید من میدهم وکمبودمردان از قریش تامین کنیدخرج انهاراهم من میدهم-من تا حال ارباب بودم وحال نوکر شدم انچه بدست اوردم دارم میدهم- شانس اورد که مردمان احمقی طرفدارعلی علیه السلام بودند- وابن ملجم مدای لعین پیداشد وگرنه کارش تمام بود واین احمقهای کوفی فکر کشته ها خودنکردند- تصور کردندکه اگر معاویه خلیفه انها شودبه انها هم خواهدداد- البته درجنگ امام حسن علیه السلام نوشتندشتران زیادی مملو از کیسه پول به درچادرها میامدند وبه نماینده انهابرای هرفردپنچ کیسه میداند امامحسن علیه السلام چادراش کمی دوربود وعدهای طرفدارامام سران ارتش درکنار امام حسن بودند به انها پولی ندادندوانهااعتراض کردند .گفتند شماچادر خود را جدا کنید مابه شمابیست کیسه میدهم ونزدامام علیه السلام امدند وجریان گفتند که اگر شماتسلیم شوید حتما به شما یک شترپول خواهند دادامام حسن علیه السلام فرمود پدر بزرگوار علی علیه السلام فرمودند اینمعاویه بزرگترین شر است وحساب انرابرسید ومن خواهم جنگید- چندنفر از روسای ارتش واردچادر شدند حال یا باشمشیر ویاب کلنگ ضربه به پای مبارک ایشان زدند وایشان کمک خواستند ودوستان ایشان امام را ازمهلکه نجات دادند وهمانجا بیعت با معاویه انجام شد- امام حسن علیه السلام زرنگی کرد و فرمودند من به سرعت لشگری دیگر تعین میکنم معاویه ترسید ودرخواست صلح نامه کرد وامام علیه السلام شروطی تعین کرد واین شروط چهره واقعی معاویه روشن کرد کهمیخواست پول هائ که ازدست داده است دوباره بدست اورد چون احمقها تابع رهبران قبیله بودند ومعاویهفقط به رهبران پول دادسکوت کردند واز همه مهمتر جناب اقای عمر علی علیه السلام یکجوان کم اطلاع نشان میدهدکه داوم اورا هدایت میکند ونواقص رای اورا تصحیح میکند وحضرت علی علیه السلام با اعجاب به ایشان مینگردد-