سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خونِ جوشانِ امام حسین علیه السلام

بسم الله الرحمن الرحیم- نقدی بردوست عزیزجناب اقای شاهسوندی-یازدهم- تاکتیک دیگر ساواک که توسط تمام ارگان های خوداش انجام میداد تین بود که تمام مراکزاموزشی را از دور دبیرستان دوساله اخر تحت کنترول قرار میدادند وافرادی که باهوش بودند ودارای پتانسیل زیاد ودارای احتمالا عقده وکامپلس قوی بودند که احتمال میدادند به گروهک ها بپوندندویا کارهای خودجوش کنند ویا به گروه به اصطلاح روحانیت به پیوندند تحت کنترول داشتند مثلا مرکز دانشسرای راهنمائی سابق چهار نفر را انتخاب کرده بودند که در راس ان دوست فرهیخته من بود- ازانهاعکس وگزارش وضع چهره واطلاعات لازم راداشتند وبه محض انکه به دانشگاه یادر یک سازمان دولتی استخدام میشدند تحت مراقبت بودند بعنوان نمونه این دوست من در روز چشن روز تولد شاه در دانشسرا که ایشان جزو مراقبین محوطه درب ورودی ومحوطه بعد ازان بود وتوانست بود که کلید باریکه دم در ورودیدانشسرا اول حیاط را بدست اورد با همکاری دکتر خادمی استاد مغزز من درب توالت را باز کند ویک سیم درداخل پیریز کنند وبرای نیم ساعت برق خاموش کنند وبعد از جریان بعنوان فرد شماره به ساواک معرفی میکنند وساواک روی دست میزند که اثر انگشت تورا بدست اورده است درحالیکه همه مراقبت شده بوده است وفقط ایشان احتمال میداده است یک جا ممکن است دستاش به لبه دستشوئی خورده باشد ومدتی دربازجوئی میماتند ولی یکی از حسابدارهای دانشسرا مطئمن بوده است که کار ایشان است وایشان بعدا در دانشگاه تهران رشته ادبیات قبول میشود واز ورود تحت کنترول بوده است ولی خوداش نمیدانسته است ایشان درخوابگاه دانشگاه بوده است وگاهیاعلامیه از بچه ها میگرفته است وکتاب بچه مسلمان ها را بعناون قرض میگرفته واعلامیه داخل انها قرار میداده است تا انکه برای کمک هزینه خود در تهران دریک موسسه بایگان وکمک حسابدار میشود وچون قبلا مقداری حسابداری خوانده بوده است وخط خوشی داشته است وبسیار مودب بعدا بعنوان حسابدار انتخاب میشود- بعد از مدتی رئیس شرکت به ایشان میگوید یک سامسونت بخر به فلان خانه در فلان اپارتمان برو وسامسونت را بده ویک سامسونت مانند ان اعلامیه بگیر ولی درتهران پخش نکن وتاکتیک ضد مراقبت را یاد میدهدکه مدتی در داخل ساختمان بمان که ساواک تصور کند برای تدریس امدهای ومدتی درفلان پارک بمانودر طول راه یک دفعه برگرد وبه فردی بگو اگرفلان سینما میروی از این راه بروید وعقب را بخوبی کنجکاوی کند و دیگر مسائل فقط نکته مهم این بود راه ضد عقده را باید یاد میداد بقول بچه شوت بودن ومن میگفتم تیپ جری لوئیس بود در ارتش مداوم عقده سنجب دقیقی میکردند وما بچه ها باهم ضد عقده کار میکردیم که بیادشوخ وشنگ بود وبی خیال- واز همین طریق به نظرمن ایشان رابه دام اندختند ان زمان ساواک مراقب پیاده کم داشت ارتش نیپ خاصی که بعدا بیان خواهم کرد که هیچکس تصور نمی کرد که ایشان مراقب هست سرچهار راهها میکاشت که همه فکر میکردند که ادم شوتی است ومنتظر کسی است اگراز ایشان ساعت میپرسیدیدی با بیانی خنده داری جواب میداد- مراقبین از جای مخصوصی در ماشین بودند که کنار خیابان پارک بوده بود به محض رسیدن حرکت میکردند وبه پست بعدی که هم در ماشین پارک بود اطلاع میدادند وماشین درحال حرکت وحتی داخل اتوبوس کنترول میکردند ایشان سام سونت را مستقیما با اتوبوس به شیراز میفرستاد احتمالا این هم یکی ایرادها بوده است تاانکهایشان خام میشود وایشان غالبا با مینوبوس میرفته است وبه ندرت با تاکسی میرقته است زیرا سر ساعت معینی انجا باشد واینهم یکی اشکال ها بوده است یک دفعه سوار تاکسی میشود که بیش از سه بار نبوده است راننده تاکسی میگوید که شما زیادباتاکسی میروید این خط مینی بوس دارد ایشان به جای انکه شوت بازیکند مثلا باتاکسی قشگل تراست- اول تشکر میکندوبعد کار میگیرد وباعصبانیت میگوید من که سه بار بیشتر سوار نشدم گرچه ایشان این را قبول ندارد که خطا کرده است ولی بیشتر متوجه مشوند که ایشان برای تدریس نمیرود- تا انکه ایشان درخواست یک چمدان میکند ودر طول ره متوجه اشتباه میشود که یک دفعه در داخل خیابان ساواک میریزد وچمدان را باز میکند- اگر فردی دستگیر میکردند وایشان میگفت رابط من یک فرد با فلان خصوصیات وجهرمی است اول انخصوصیات بادانشجویان جهرمی درتهران تطبیق میدادند وبهد از مراقبت به کسی بیش از همه مظنون میشدند به خانه پورش میبردند- ادامه دارد


ارسال شده در توسط علی

بهمن 1388
اسفند 1388
فروردین 1389
اردیبهشت 1389
خرداد 1389
تیر 1389
مرداد 1389
مرداد 89
شهریور 89
مهر 89
آبان 89
آذر 89
دی 89
بهمن 89
اسفند 89
فروردین 90
اردیبهشت 90
خرداد 90
تیر 90
مرداد 90
شهریور 90
مهر 90
آبان 90
آذر 90
دی 90
بهمن 90
اسفند 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
خرداد 91
تیر 91
مرداد 91
شهریور 91
مهر 91
آبان 91
آذر 91
دی 91
بهمن 91
اسفند 91
فروردین 92
اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
مهر 95
آبان 95
آذر 95
دی 95
بهمن 95
اسفند 95
فروردین 96
اردیبهشت 96
خرداد 96
تیر 96
مرداد 96
شهریور 96
مهر 96
آبان 96
آذر 96
دی 96
بهمن 96
اسفند 96
فروردین 97
اردیبهشت 97
خرداد 97
تیر 97
مرداد 97
شهریور 97
مهر 97
آبان 97
آذر 97
دی 97
بهمن 97
اسفند 97
فروردین 98
اردیبهشت 98
خرداد 98
تیر 98
مرداد 98
شهریور 98
مهر 98
آبان 98
آذر 98
دی 98
بهمن 98
اسفند 98
فروردین 99
اردیبهشت 99
خرداد 99
تیر 99
مرداد 99
شهریور 99
مهر 99
آبان 99
آذر 99
دی 99
بهمن 99
اسفند 99
فروردین 0
اردیبهشت 0
خرداد 0
تیر 0
مرداد 0
شهریور 0
مهر 0
آبان 0
آذر 0
دی 0
بهمن 0
اسفند 0
فروردین 1
اردیبهشت 1
خرداد 1
تیر 1
مرداد 1
شهریور 1
مهر 1
آبان 1
آذر 1
دی 1
بهمن 1
اسفند 1
فروردین 2
اردیبهشت 2
خرداد 2
تیر 2
مرداد 2
شهریور 2
مهر 2
آبان 2
دی 2
آذر 2
بهمن 2
اسفند 2
فروردین 3
اردیبهشت 3
خرداد 3
تیر 3
مرداد 3
شهریور 3
مهر 3
آبان 3