مسئله عقب ماندگی جوامع مسلمان از دغدغههای فکری مطهری بود که سالها او را به خود مشغول کرد.[11]. مطهری نظریهای را که علت انحطاط تمدنها را همان علل ایجاد آن میداند را مورد قبول نمیداند. به عقیده او یکی از عوامل انحطاط مسلمانان فهم غلط آنها از دین است.[12] به عقیده او بی توجهی به منابع دینی در فرایند بازسازی فکر دینی موجب میشود تا عناصر و مفاهیمی خارج از دین به آن راه یابد. از همین جاست که وی بر کسانی چون اقبال لاهوری ایراد میگیرد که با همه نکته سنجیهایش در مسائل اسلامی، به جهت عدم آشنای عمیق فرهنگ اسلامی در بحثهای مربوط به اثبات خدا، تجربه دینی، و علم الهی و خاتمیت دچار برخی اشتباهات شدهاست. [13]
روحانیت در شیعه از ابتدا مستقل از دستگاههای حکومتی بوده و شیعه هیچ وقت این اصل را نپذیرفته که اولی الامر را بر هر حاکمی تطبیق کند. آیه قرآن که فرمود: «یا ایهَا الَّذینَ امَنوا اطیعُوا اللَّهَ وَ اطیعُوا الرَّسولَ وَ اولِی الْامْرِ مِنْکمْ (نساء/ 59)» شیعه از اول، خلفای به ناحق را اولی الامر ندانست یعنی ولایت امر آنها را انکار کرد و تشیع و روحانیت شیعه از اساس بر انکار حقانیت این حکومتهای موجود است.[14]
تصور مردم امروز از ولایت فقیه این نبوده که فقها حکومت کنند و دولت را به دست گیرند، بلکه در طول اعصار تصور مردم از ولایت فقیه این بودهاست که به موجب این که مردم مسلمانند و وابسته به مکتب اسلامند، صلاحیت هر حاکمی از نظر این که قابلیت مجری بودن قوانین ملی اسلامی را داشته باشد باید مورد تأیید و تصویب فقیه قرار گیرد.
لهذا امام در فرمان خود به نخست وزیر دولت موقت مینویسد: به موجب حق شرعی (ولایت فقیه) و به موجب رأی اعتمادی که از طرف اکثریت قاطع ملت نسبت به من ابراز شدهاست، من رئیس دولت تعیین میکنم.
حق شرعی امام از وابستگی قاطع مردم به اسلام به عنوان یک مکتب و یک ایدئولوژی ناشی میشود که او یک مقام صلاحیتدار است که میتواند قابلیت شخصی را از این جهت تشخیص دهد و در حقیقت حق شرعی و ولایت شرعی یعنی مُهر ایدئولوژی مردم که او رهبر آن مردم است.[15]
مسئله ولایت فقیه این نیست که فقیه خودش در رأس دولت قرار میگیرد، خودش میخواهد عملاً حکومت کند و مجری باشد. نقش فقیه در یک کشور اسلامی که ملتزم و متعهد به اسلام است و اسلام را به عنوان یک ایدئولوژی پذیرفتهاست نقش یک ایدئولوگ است نه نقش یک حاکم. وقتی که مردم آن ایدئولوژی را پذیرفتهاند قهراً برای ایدئولوگ هم نقشی قائل هستند یعنی اوست که نظارت میکند بر این که این ایدئولوژی درست اجرا میشود یا نه، آیا این شخص که میخواهد رئیس دولت بشود و به عنوان مجری قانون در کادر اصول این ا
-