بسم الله الرحمن الرحیم-بحثی در باره اسلام عزیز-قران تنها کتاب اسمانی است-درمرحله اول نخست از فصاحت وبلاغت بی نظیری برخوردار است ودر اینموردهم تحدی کرده است یعنی حاضربه مسابقه ورقابت شده است-دوعامل بسیارسخت رادرمرحله اول قران معرفیمیکندیکی فصاحت یعنی گوش نواز ایجادکننده جاذبیت برای شنیدن ودوم بلاغت یعنی ایجاز ودرقصار مطلب را بخوبی رساندن که اعراب این را ددرشعر جمع میکر دند هرکدام به تنهائی کاری بس مشکل است-مهم این است که لغات-کلماتی بوده است که بصورت منفرددرجامعه مطرح بوده است ودرگوچه وبازار بکار میرفته است ولی تصور نمیشده است اینچنین تاثیرات عاطفی وهیجانی تاثیرات موسیقانی داشته باشدبعنوان مثال ماعناصرساخت هواپیماوجود داشت ولی کسی تصور نمیکرد که بااین عناصر بشود هواپیما ساخت-چنین تاثیراتی بسیارعجیب بود درست تاحدودی مانند عصای حضرت موسی علیه السلام که انسانرا به دام خودمیکشد ودر دام خودنگه میدارد- بعضی محققین فرمودند- که قران نفرموده عین قر ان بیاورید فرموده مثل قران بیاورید- یعنی این درخود بی نظیر است دراین مطالب این سبک همین خواهد بود شما مطالب دیگر وباسبک دیگر که بتواندبا این قران رقابت کند یعنی دست راباز گذاشته است- ومداوم رقابت رااسان کرده است که یک گفته ای ده کلمه باشد اعراب اول به نیروی انسانی متصل شدند بعدمتوجه شدن که شکست میخورند حواله به مجهول کردن- یعنی جن کردن وقرذان فرمودند از جن هم کمک بگیرید- وبعد از همه غیراز شخص خداوندمنان امروزه اثبات شده است حتی مانند نهج البلاغه هم نمیتواتند بیاورند-نکتهدیگری قران میفرماید اصل این کتاب درلوح محفوظ است که این لوح محفوظ درنزدخداوند منان یعنی ریشه اسمانی است اما هرکس دوخصلت داشته باشد مطهر است واندوخصلت یکی راستگوئی وانصاف تا اخرعمر ودیگر گردناپاکی نگردد اینلوح محفوظ دراختیار اوقرار میگرید-قران دوخصلت بزرگ دارد یکی سازنده اخلاق حسنه است که اخلاقپیامبر اکر م صلواته اله علیه واله والسلم-اخلاق قرانی استتمام تمدن ها دراخلاق سرانجام شکست خوردند- تحقیقات امروز نشان میدهد بهترین اخلاق غرب در انیمشین است یعی در میکی موس- یامار است مدبر ومعلم است ومانند وهیچ منبعی قوی تر ازانها وجودندارد-قران مجیدتعلیم میدهد که سریع بجوش نیائید وخشن نباشید وعجول نباشید واین خصلت درمسلمان کم است- نقش اخلاق مانند نقش بسته بندی کالاها است-نکته دیگر کمالات مانندیک پله کن حساب شده ارام ارام قران انسان بالامیبردکهدرهیچکتب الهی فعلی دیگر موجودنیست مثلا درانجیل چندپله بالامیرویدودرجائی سقوط میکنید وهمه مطالب با کمک سنت روشن واضح است ودرکتب های الهی دیگر ابهام برای درک زیاد است- البته این سئوال برای من مطرح است- این پله کان برای کمال باید همان پله کان صدر اسلام باشد ویا به نحوی دیگر باشد اما مطالب انسان بشدت بخود مشغول میکند که نمیتواند از ان دست بکشد ودرمراحل اول تصور انکه تمام ان مطالب درست کمی سخت است وانسان کهبه تحقیق باز میگردد کم کم بدرستی مطالب قران میرسدواولین کسانی به این نتجه رسیدند- یهودیان ومسیحیان روشنفکربودند که بر گشتن از دین خود کاری بس مشکل بوده است