بسم الله الرحمن الرحیم- اخوان المسلمین- یک جناب سروانی بود درمرکز زرهی به نظر میرسید که از طرف مستشاری یرای کنترول اعراب مخالفین حکومت کویت عمل میکند وشایعه براین بودکه هردفعه میرود25000 دلار میگرفت که بیشتر این افراد درکویت افراد کسبه های جزبودند واز مرکز زرهی هم باتلفن انها کنترول میکرد وتهدید به خرد کردن گردن انها میکرد وازانها هم مفصل خرید میکرد روز ی گروهبان دفتر من پیش من امد ودیدم کمی ناراحت است ایشان جریان را گفت وادامه دادکه بهاو هم پشنهاد شده است گفتم تو 15000 دلاری را قبول کن وبرو بگو تو ده برابر اخوان المسلمنی خودت بنشین یک تز متعادل بده ایشان گفت من گفتم من برای ایرانیان توجیه هستم وبه هارت وپورت من نگاه نکنید- من بسیار ادم احساساتی هستم واگر رفتم وبرگشتم مداوم گریه خواهم کرد وزندگانیام رابرای خانواده ام سیاه خواهم کرد روز کی بچه امد وجریان را گفت وادامه دا من 5000 دلاری انرا میذیرم- اولا به او میگویم گنجه را جاسازی کم دوم تو حزب اخوان المسلمون را بیانداز وبه هرجا خواستی اول نامه بنویس اولین کار همین است – هد هد اولین بار نامه اورد تو یکبار به مستضعفان شربت بدهی خلیفه 100 برابر ان خواهد داد وتو یک یخعچال به مستضعفعان بدهی خلیفه 100 برلبر توخواهد داد- عاقل باش