بسم الله الرحمن الرحیم-نگاهی به تثلیث—مسئله توحید موضوعی عقلانی است-نه تقلیدی وایمان هردو بعد را دربر میگیرد- وجای یکدیگر هم نمیتوان استفاده کرد احکام تقلیدی هستند واصول دین –توحید-نبوت وامامت ومعاد عقلانی هستند لذا اصول دین نمیتواند تقلیدی باشد—خداوند منان یعنی مالک ورب مخلوقات خوداش چنانچه مخلوقات متعلق به یک خدا هستندخدایان دیگر اصول متفاوت خواهند داشت حق دخالت درامر خدای خاص نخواهند داشت- حضرت مسیح علیه السلام فرموده است که من یک-واو- ازتورات راهم ردنخواهم کرد تمام پیامبران صلواته الله العیلهم اجعین حضرت جبرائیل علیهم السلام رافرشته امین وحی معرفی کردند بجز مسیحیت واین دروغ است برای انکه تورات حضرت جبرائیل علیه السلام فرشته وحی میداند ویکی از دلائل یهودبعدابرعلیه مسحیت همین امربود واین امرتوسط حضرت مسیح علیه السلام رخ نداده است زیرا مجبور میشدکه تورات راداین موردبعلت تحریف رد کند ونه یهویدیان درعربستان بهقران این اشکال را نگرفتند که توحیدمحض دارد منشا سوره توحید سئوالی بودکه ریشه ان تثلیث مسیحیت بود وان به اینعلت بود که مشرکین بت های خود خداوندمیدانستند ماندمسیحیت ومیگفتند که خدایان ما بالاتر حضرت مسیح علیه السلام زیرمسیح علیه السلام خدائی بود که به زن نیازمندبود وازدرون چرک وخون بیرون امد وسنگ پاکتر از رحم زنان است وسوره توحید کاملا مسئله راحل کرد مسیحیت دوعمل مهم دارد- یکی دین ابدی استودوم مسیح خداوندهم هست ایندوعامل باعث میشد که مسیحیون کمتربه دین اسلام بگروند ولی مسیحیون ناب که این افتخاررا نائل شدنکه درزمان اسلام زنده باشند وانجیل درست را میشناختند .منتظر پیامبر اخر الزمان بودند باامدن ایات به سجده افتاد ومسلمان شدند واین تمربرای مسیحیت نجران گران تمام شد وامدندکه تحدی ومباهله کنند چناچه به این دوعامل ایمان قطعی داشتند مسلما مباهله میکردند ولی نکردند وحاضر شدن جزیه بدهند وزیرنظر مسلمانان باشندوبعدا بساط انان جمع شددائی کهتابع خدای دیگرباشد خدا نیست امروزه معتقد هستند که انجیل بههیج وجه اثابت تثلیث نمیکند بکه یک اکسیوم (فرضی که باعث کمک به حل مسائل خاصی میکند کهان مسئله بودن پدر بودن حضرت مسیح علیه السلام ومرده زنده کردن وروح به پرنده دادن است شبیه غلوی است که برای حضرت علی علیه السلام رخ داد) وحتی بعدا حضرت ادریس راهم به خدائی رساندند- بت بعل درحقیقت نماد حضرت ادریس علیه السلام است- سئوال درباره حضرت مسیح علیه السلام است ایا قبل ازتولد جیات داشته است یا ازعدم بوجو امده است اگر از عدم بوجودامده است پس خدائی ایشان منتفی است واگر خدائی ایشان از ازل بوده است وبشریت ایشان متولد شده است میبایست درکتب الهی قبلاز حضرت مسیح علیه السلام وبعداز ایشان ذکر میشددرحالی که اینچنن نیست-درقرن چهارکمسیونی تشکیل شدکه شاید دلیل خدا سازی ان باشدیهود حضرت عزیررا خدا معرفی کرد ومسیحیتبای انکه عقب نیفتد چنین تصمیمی را گرفت – رهبران مسیحی برای ایجاد شکوه سعی کرد کهاول سه خدا که باهم همکاری میکنند رابوجوداورد و سپس کمیسیونی بنام کمیسیون وحدت همه فرق مسیحی رادعوت کردند وطرح تثلیث راتعیین کردند-این شورا وکمیسیون که کیمسیونی بنام –نیسی اول رابوجودارد –اول حضرت مسیح علیه السلام را مملواز روح خدائی دانست وسپس در شورای وکمسیونی بنام شورا وکمسیون کنستانتپول اول حضرت جبرائیل علیه السلام بنام روح اقدس خداوند معرفی کردندمابین دوکمیسیون نیسی اول وکنستانتپول اول کمیسیونی بنام ریمنی بوجواوردندکه هر حکم کمسیون درهرمورد واجب الاطاعت است تمام اندیشه های قبلی را که ضدتثلیث بود مانند غیرخدائی حضرت مسیح علیه السلام وروح القدس تابعیت محض حضرت مسیح علیه السلام از خداوندمنان- پادشاهی مطلق خداوندمنان-وتبعیت محض راکه تا قبلاز کمیسیون کنستانتیپول و افسوس وجود داشت که ضد تثلیث بود درقالب سیستم گنوسی متولد شدکهذموردمخالفت ها واقع شدکهبعد درکتاب انجیل بعنوان اعتقاد نوشته شد-بدین ترتیب یکنظریه منحط وبسیارخطرناکی است کهجعلی است وبوسیله بشر به بشریت تحمیل شده است