بسم الله الرحمن الرحیم-تحلیلی از کتاب صحیح بخاری- جناب بخاری به هر وادیه وبلدی که رفت خدمت بزرگان رسید واز انها صلاح ومصلحت کرد که کدام حدیث را انتخاب کند واورا راهنمائی کردن که اکثریت وسیاست بر کدام مدار است- وچون حکومت با اوحیله کرد وانمقام افتا کل رابه کسی دادکه شاگرد بخاری هم محسوب نمیشد وان پولی که قول داده بودند ندادند بر سخت شدن بدست اوردن حکم تضاد ه وتناقضات واحادیث ضعیف را وارد- که بفهمند عجم باهوش تر از عرب است؟؟ بخصوص مردمان ازبک- زمانی فهمدند که کار از کار گذشته بود ودر سدد دلجوئی بر امدند ولی جناب بخاری انرا حیله دیگر میدانست- حدیث – 3 –بخاری- از ام المومنین عایشه-در باره غار حرا میفرماید- روز بعث حضرت تنها بوده است درحالیکه مسلما پیامبر ارکم صلواته اله علیه واله والسلم فرموده است علی علیه السلام همراه من بود- درانروز حضرت جبرائیل علیه السلام درسن یک پسرجوان هجده ساله بوده است که کمال احترام برای پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم یعنی فقط پیامبر الهی است وشخصیتی مطرح ندارد- وبسیار خند رو بوده است واز ایشان خاسته ایه قران بخواند تا عظمت خود را درک کند وناگهان همه اسراربر ایشان اشکار شد وتمام زبان ها چه دنیائی وچه اسمانی وغیره برای ایشان مسئله اش حل شد صحنه ای استکه تمام پیامبران اعظام رحمت الله علیهم اجمعین وتمام فرشتگان وتمام بهشتیان از این ببعد چهار چشم ایشان را مورد دقت وتماشا قرار میدهند- مانند انکه امام راحلرحمت الله علیه واسعه وارد ایر ان شدند- ایشان میفرمایدسه بار ایان فرشته بشدت تکان داد مدام پیامبر اکرم میفرمودند ": خواندن بلد نیستم:" یکبارمگر کافی نبوده است وعجیب است بعضی خواست برای این مسئله رمز ورموزی کشف کنند؟؟--بعد از ان رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم-درحالی که قلبش می لرزیدنزد خدیجه سلام الله علیها رفت وگفت منرابپوشان- حاضرین رسول الله علیه واله والسلم راپو شانیدند؟؟ حاضرین وجود نداشتند- تا اینکهترس و و وحشتتش بر طرف شود مگر با پوشاندن یک پارچه ضخیم ترس ووحشت از بین میرود؟؟ پیامبراکرمصلواته الله علیه واله والسلم میخواهند اولین نماز رامیخواهدبخواند!!- ادامه میدهد تا ترس برطرف شد سپس ماجرا رابر ای حضرت خدیجه سلامالله علیها باز گو کرد وفرمود من نسبت به جان خود احساس خطر میکنم؟؟! پس چرا زمانی که پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلام باجناب ابو بکر به غار رفتند احساس خطر نکردند؟؟درجنگ ها بعضی مواقه حضرت اش صلواته اللهعلیه ئاله والسلم جلونیر وهای خودبودند پس چرا احساس خطرنکردند درجنگ احد چرا ایشان فرار نکردند- وجالب ان که برای انکه مطمن شود حضرت اش صلواته اللهعلیه واله والسلم پیامبر است وخطری ایان تهدیدنخواهد کردنزد پسرعموی حضرت خدیجه سلام الله علیهاجناب ورقه بن نوفل رفتند تا دل پیامبر اکرم صلوالته اله علیه واله والسلم قرص شود-جناب نوفلدرکتاب تورات خوانده بود که حضرت از مکه اخراج میکنند- درحقیقت میخواستند درشهر بکشند وهرگز بفکر اخراج وتبعید ایشان نبودند وحضرت رسول اکرم صلواته اله علیه واله والسلم با تعجب پرسیدند مگرانان مرا از شهرم بیرن میکنند:" حقیقت هرچه باشد تحریفی رخ داده است وهرگزچنین اتفاقی نیافتاده است- وکاملا نشان میدهد که ساختگی است- عدهای درمکه هستند که بیش از حضرت رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلام از جریان پیامبر اکرم صلواته الهعلیه واله والسلم از طریق کتب اهل کتاب بیشتر مطلع هستند تادرجه پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم رااز پیامبران گذشته پائین تربیاورنند