بسم الله الرحمن الرحیم-نقدی به جناب اقای کانت—انارشیستهای سوئد که تصور میکردند صدنفر از حکومت فاسد رابکشند مابقه جا میزند وضع بهتر میشود دانشمندان روی حماقت انها مطالبهای اکادمیکی زیادی گفتند- وانها پس از مدتی متوجه شدند که درنزد مردم نقش طالبان راپیدا کردند ودست از کار کشیدندولی پایه گذار انتقادسازنده شدند که تصورمیکند جناب چامسکی وراسل باهم انراتبدیل به یک مکتب علمی کردند ایشان درجوانی نوشته است کخمن نو-انارشیسم که در دبیرستان یاد گرفتم درمن تاثیر بسز ا گذاست این نو انارشیسیم یعنی انتقاد سازنده- دراوپا بر خلاف امریکا اجازه رشد به یک مکتب تازه وارد نمیدهند وبه اصطلاحات تازه اجازه رشد نمیدهند باید دریک جنگ گلادیورها پیروز شودن که سالها طول میکشد که از بعدی خوب است واز بعدی بعد است حال من هم به جناب کانت یک انتقاد سازنده دارم-جناب استاد معزز اقای دکتر حدادعادل درترجمه کتابی درباره اقای کانت مینویسد کانت فاهمه وعقل را ازهم جداکرد- ایوالله داشت مسلمانان درزمان ابن رشد این کار بخوبی انجام دادند به اندیشه دراوردن( فاهمه) یک شی یعنی درنفس ویا ذهن درک کردن همان عبارت استصور حکم؟؟ درباره انچهدر زمان ومکان بر مه معلوم میشود حکم بقول همه فلیسوفان کار عقل است نه کار فاهمه دقت کنیددوبعد را ایشان کرده است یعنی شرایط زمان ومکان وخودشی دران واحد فاهمه کرده است تا ان حکم به میانجیگری( بقول شخصیتی – پل زدن) مقولات جمه اورده است هربعد ان شی تک تک فاهمه میشود وبعد جمع ان یکجا حاصل میگرد حکمی درباره شی بدل میشود عمل فاهمه است پس عمل عقل کدام است؟ به عبارت دیگر وحدت درکثرت ایجاد میشود این حرف ملاصدااست وایشان نظریه ملا صدرا میدانسته است یک قدم ماننده است که اثبات کند روح غیر مادی است ولی انراانجام نداده است- بقول ظریفی- یا فراماسونری بوده است ویاتبلی ذهن داشته است ویا ترسیده است-