بسم الله الرحمن الرحیم-تحلیلی شخصی درباره کتاب – بت های ذهنی وخاطره ازلی استادمعززپرفسور شایگان- در واقع دونوع فرهنگ ودیدگاه دربار فلسفه افرینش انسان وهستی این جهانی وجود دارد- که بقول ناب استادمتغایر یک دیگر هستند- جناب استادمیفرمایند –برخوردشان بایک دیگر ما را به رفتاری نسنجیده و واکنشی غیر قابل پیش بینی سوق میدهد- درحقیقت یکی سمبل اش فرهنگ سحره بود ودیگری عصای حضرت موسی علیه السلام- که ابزار وادوات سحره را بلعید- واندیشه سحره راهم بلعید ولی مسلم است خواص بدنبال موسی علیه السلام بودند وعوام هم بدنبال سحره بودند وجای تاسفی راقران میفرماید وجود ندارد- چه دلیلی وجود دارد که خواص گیچ ومنگ شوند؟؟؟!! خود کرده را تدبیر نیست-شب است وچراغ—اجباری هم درکار نیست- واین قانون برای بشر مکتوب شده است- مگر همه مهدی های قلابی را غربی هاساخته اند؟؟!!- امادرمورد عرفان- فرانسویان شعارهای سوکولاریسمی با اشعار جناب مولانا ترکیب کرده اند ویا کلیسائی را باز بااشعار جناب مولانا ترکیب کردند وبعضی ها عرفان مارا باعلوم غربی مخلوط میکند که دشاید بخش کفر امیز ان؟؟!! کاسته شود ودرکش را اسان میکند؟؟!! ان بخش از عرفان که به قول عرفا بخش خفته عرفان است بیدار میشود وفرد دست وبازوی توانائی پیدا میکند؟؟؟!!-من مدتها بدنبال کشف علت غش کردن علی علیه السلام در دعای های شبانه بودم ومطالبی زیاد شنیدم وخواندم- ولی سرانجام به این نتیجه رسیدم که زمانی اندکی لطف خداوند کم رنگ میشود حضرت غش میکند-