بسم الله الرحمن الرحیم-بخش سوم- نقدی بر مقاله-جناب استادعزیزدکتر شایگان- بنام":زیستن در محل تلاقی فرهنگها وز مان ها-جناب استاد شایگان در بحث معنویت خوداگاه وباز به نظر حقیر دربعضی موارد اشکال های درستی گرفته اند ودربعضی موارد غیر منصفانه است- اولا ایشان از بعد اکامیکی مسئال موردبحث قرار میدهند وقرار نیست که بحثهای افرادعامی ملاک بیاورند وبسیاری ممکن است کوانتم فیزکی یک فرد به غلط بیان کندبعنوان مثال نامدارائی- تعصب(جاهلیت)-کین توزی- خود پرستی-ممنوعیت- ومنع- ونصیحتهای سطحی اخلاقی- یکتاپزستی منفی ومانندان- ایشان به روش گثرت گرائی معتقد است خوب اینهم یک روش است تعدار روشها به مراتب بیش ا ز ان است ونمیشود تنها به یکروش اعتنا کرد وهر روشی میتواند دارای وپژگی های خاص خوداش باشد –هرکدام درجای خود بیشتر موثر است بایدانرا انتخاب کرد همچنان که درعلوم تجربی اینچنین است واساس همانطورقران مجید میفرماید جدال احسن باشد قول لین باشد بهترین روش شاختی باشد- ایشان میفرمایند معنویت بایدهمراه ازادی باشد اگربه این معنا است که تحمیلی نباشدمطلب دقیقی است واز روی اگاهی باشد اما ایشان میفماید که ایدلوژی درعصر ما تمامیت گراست- بادرنظر گفتن مطالب دیگر ایشان به اینتجه رسیده میشود که ایدلوژی مانند فرمول علوم تجربی همیشه درنسیت باقی میماند ومداوم توسط حوداث تاریخی- اجتماعی وغیره به سمت غنی شدن که حداش بینهایت سوق پیدا میکند وبه اصطلاح ایشان منجمد نمیشود ودراین مورد یک امتیاز مثبت به سکلولاریسم- میدهد وایشان ترکیب سنت مذهبی ومدرنیته لازم میشمرد روزی خانم استاددر دانشگاه لندن فرمودند که کتابخانه است دراین دانشگاه که مسئول تهیه کردن اخرین روشهای تحقیاقاتی است وهرسه ماه روشهای جدید را میاورد ومجانی یک فتوکپی به شما میدهد دلیل ان این است شرکت معظم مثل اتم شناسی ودیگر سازمانها معظم بودجه نجومی دربار روش تحقیق هزینه میکنند ومن هربیست روز سر میزدم وچند روش جدید اماده بود- اما درهمین دانشگا خانمی که مسئول روابط دانشجوئی بودند به من توصیه میکرد که انسان بعضی خصوصیات شخصی دارد ودرغرب کسی حق ندارد درباره ان سئوال کند- مانند ایدولوژی فرد مثلا فکر کندتعداد خدایان شش تا است مگر انکه باطیب خاطر بخواهد- .ایدولوژی دلیل ندارد که واردتحقیقات مداوم شود- اینجا است که دانشمندان علوم تجربی بیشتر موردتوجه هستند تا افرادمذهبی درغرب وبه همین دلیل است که حافظ وخیام- واخیر مولوی موردتوجه واقع میشود واین حرف معنا ندارد دراینترنت خواندم- که روی درک جناب کندی ریس جمهور اسبق سخت کار میکنند شخص خودر حتی درمسائل سیاسی حکومتی قوی تر از جناب کندی میدانسته است وبه سختی اجازه گرفته است که باایشان مصاحبه کند وپس از مصاحبه واز طرق دیگر بزعم خوداش تا هشتاد درصد نظریات جناب مندی رابدست اورده است وبعضی ازانها درنزدایشان موردانتقاد قرار داده است که ایشان پس بحث زیاد پذیرفته است وعینا دریک مصاحبه بیان کرده است- ایان سعی کرده درمسائلی که از جناب کندی اطلاعاتی در دست نیست خودایشان جوابش باز سازی کند و وشخص دیگری دراین مورد کار کرده است به این نتجه رسیده است که فقط هیچده درصد اطلاعات از جناب اقای کندی درست است با وجودانکه بسیاری از اطلاعات رابیرون داده نشدهاست وسازمان سیا مابقیه را به پنچ نوع جعل کرده است ومهم این است که انها ایجا ضرروتخریب میکند ونمی شود به سئوالات پاسخی نداد وانهم مضر است پس درالیدلوزی به مراتب اولای پاسخ دقیق پیدا نکردن بسیار مضر بلکه خطرناک است فقط یک مطلب میماند که افرادانتخصص که بتواندبه خوبی جدال احسن کنندندارند واین یک حقیقتی که اولا تخصص میخواهد وثانیا بقول علما نحو ورود میخواهد واین روش رابایدبه همه بیاموزندودثانی اسلام عزیز ناب معنیت دربسته نیست معنویت باز است- عالمی میفرمودند فردی یک ایه از قران میخواند وزمانی که تعمق میکند لذتی میبرد اینلذت درسطح دنیائی است همین لذت در برزخ قابل مقایسه بادنیا نیست ولذت بهشتی اش قابل توصیف نیست- مانندانکه بچه درشکم مادرخون میخورد همان غذای اواست بیرون شیر میخورد- وحی وفطرت بقول استادمعزز مرحوم ایتالله جعفری مانندگل درحال باز شدن است ئعق ماندگی اش بعلت ذاتی نیست بعلت عدم توجه انسانهاست-ادامه دارد