بسم الله الرحمن الرحیم-نیم نگاهی به شخصیت امام جواد علیه السلام- چگونه میتواند خفاش توصیف افتاب کند که عقاب از وصف ان عاجز است- یک محققانگلیسی در وصف یک کتاب کهدرحدخود شاهکار است در اصطلاح شناسی ونقد ادبی فرموده است درهر رشته ای بزرگانی هستند که الهامات انان در وصف فردی قابل تمجید است بجز برای کسانی که کارانان شناخت اصطلاحات ونقد باشد کم عیب بودن وقابل جبران بودن کمبودهای کم اش نشانه عظمت است- امامت در طول تاریخ باتمام نشانه های روشن برای خفاشان تاریک مینمود وانراتاریک نشان دادندبخصوص در زمان امام جواد علیه السلام که اوج این تاریکی است وانمام توانست انجنان بدرخشد که بعدازایشان کسی شک درامامت نکرد ودر تایدامام زمان علیه السلام نقشی بس عظیم بازی کرد که امام میتواند در سن خردی هم امام باشد ودر سن خردی هم مبعوث به امامت گردد وجریان حضرت عیسی علیه السلام وحضرت یوسف علیه السلام نشانه های گویائی از این مدعا است وبخوبی نشان میدهد که شیعیان در گرداب ازمایش هولناکی چگونه اب رفتن وانهم زمانی که شیعیان دراقطار جهان اسلام پراکنده بودند دشواری مسئله بخوبی روشن است وچه میزان امام علیه ازمایش پس داده است که هیچ امامی چنین کنکوری را نداده بود-شناخت امامت بخصوص امات حضرت علی علیه السلام که میبایست چون ابخوردن بودن درسر وزحمت باشد-ولی چنین نشد که غیر قابل باور است میبایست به سخنان پیامر اکرم صلواته الله علیه واله السلم با اعتماد کامل وخوشبینی وقدرت درباره ائمه اطهار علیم السلام اجمعین میپذیرفتند مداوم از هر امام به امام دیگر رشدانان بیشتر میشد وپایانی بر عظمت امامت قائل نمیشدند مع الاسف مشاهده میکنیم که نق زدن وعیب جوئی کردن وانکار کردن م مداوم زیاد شده که به هیچ امری این چننین رفتاری نشده است ومه ها وسالها گذشت وهیچگونه شناخت با بصیرتی دراغلب مسلمان دراین مورد بوجود نیامده که نمونه ان مانند وهابیت تاریک درعصر حاضر است گرچه ائمه اطهار علیه السلام اجمعین مداوم دلائل جدید واستدلالهای نوی را مطرح کردند چون چشمه های بهاری شیرین وگوارا بود مداوم سعی کردند چاله دیگری را حفر کنند وسیم خارداری جدید بکشند که چنانچه رستم ها وهرکولهائی باشند باز در درمقابل ستون هائی که نشان میدهند ازنفس باز مانند- اگر برگ ها ورق شود ودرختان قلم وابها مرکب شود هنوز ایرادهائی بایدمطرح است گوئی امام میابیست خلقتی دیگر باشد که کهکشان درمقابل ایشان از لحاظ چثه کوچک باشد- شناخت بنا بر عقیده ان دانشمند این است که خود انسان تاچه پایه به حقایق رسیده باشد تابتواند قضاوت صحیح داشته باشد روزی با برادری از اهل سنت بحث میکردم ایشان بله قران ارجاع داد که خداوند منان فرموده است به یهودمن اگر بخواهم حضرت موسی علیه السلام رابه جهنم ببرم چه کسی قدرت داردجلوی منرابگیرد وایشان اضافغه کردند چه کسی قدرت دارد که که بگوید خداوند عادل نیست ومن بلافاصله گفتم اگر خدواند بخواهد یک امام خردسال را مبعوث کند کی قدرت دارد که جلوی ایشان رابگیرد وبگوید ایشان عادل نیست فکری کرد وفرمود بر خلاف سنت است؟؟؟ خدواند منان طول تاریخ را درقران پیمود وسنت وایده های خوداش رابخوبی هم درنیت وهم درنظر وهم درعمل نشان داد انچنان که در طول تاریخ مشخص شده است که یک کارگر موفق کیست ودر طول تاریخ عقلا فرمودند که محک ومعیار هر انسان را ازخدواند منان راانتخاب کنید ومهم در معیار این است که چه چیزی درمعیار میگذارید وچه چیزی را ازمعیار حذف میکنید کس که امام علیه السلام رانشناسد باید متوجه باد که معیاراش مبهم وکمبود دارد وسرانجام در زندگانی به گیچی میرسد ومتراش چند متری است معیارها از زمان گرفته نمیشود بلکه زمان بامعیار سنجیده میشود-ادامه دارد