بسم الله الرحمن الرحیم-فرقه گرائی- یکی از فتنه های که گریبان گیر بشریت میشود- فرقه گرائی است- ممکن است- در اوائل این فرقه نظریات درستی داشته باشد- .سپس میبایست در اثر مطالعات از ان مرحله عبور کند- ولی فرقه گرئی با تهمیدات وحیله هائی فرد را دران مرحله فیکس وثابت میکند- وا جازه عبور- به مراحل بالاتر را نمی دهد- وتبدیل به کفر ودروغ وبدعت میشود- این فتنه هم دامن دین های الهی غیرالهی وایدولوژی های سکولارسیمی ساخت بشرا را دربر میگیرد-روش ان یک روش گنوسی است- یک مطلب بی منطق وبدون دلیل ولی عوام فریب- ودهان پر کن است- وشناخت ان کمی پیچیده است وباید فرد مهارت وتیزهوشی واز دانش غنی برخوردار باشد- تمام بشریت- در طول زندگانی خوداش- اهدافی را درنظر میگیرد وسعی وتلاش میکند- که به ان اهداف دست پیدا کند-طریق عمل در کل- سیر وسلوکی است- از مرحله شروع تامرحله نهائی میبایست طی طریق کند- یک شناخت کلی دارد که باید چه بکند- که بهان عرفان نظری گفته میشود- ولی ازان مهمتر باید-اعمالی- انجام دهد- که به ان عرفان نظری گفته میشود غالبا انسان به تنهائی نمیتواند این مسیر را طی کند-اولا در مقدمات- استادمیخواهد که این راه را رفته باشد وچند نفر – که باهم همفکری کنند- که زودتر به نتجه برسد که درشرق تعداد انهاچهارنفر هستند- ودرغرب هم برای شروع کار همین چهارنفررا تاکید دارند—ولی در طول مسیر بعلل زیادی ممکن است هرفردی مسیری دیگری را انتخاب کند-در اسلام- یک طرف سالک است که میخواهد به سمت لقا الله برود وطرف دیگر خداوند منان است که سالک را هدایت میکند- وپس از مدتی- سالک در شناخت خداوندمنان به قله ای میرسد- همان لقا الله در دنیا است- میتواند- درهمان منزل وقوف وساکن شود ولی پس از مطالعات واعمال خاص قله ای دیگری اشکار میشود- که اگرخواست به سمت ان قله میتواندحرکت کند-درشناخت خداوندمنان نهایتی وجودندارد- جناب اقای بودا- بودا یعنی انسانی که به روشنائی رسیده است- قبلا هندو بود- درمسائل- توحید ومعاد- طریقه هندودرا منطقی دانست- ولی در سیر وسلوک برای رسیدن به لقا الله- که یک نتجه ان- راحت شدن از اضطراب است نه رنج- فرق زیادی بین رنج است واضطراب- رنج همیشه وجود دارد- ولی نبایدایجاد اضطراب وپریشانی کند- ایجاد نا امیدی کند- نجاتی را برای خود نیابد- تمام ریا ضتهای سخت- هندو را انجام داد- به لقا الله- نرسید واضطراب همچنان در-او-وجوداشت-متوجه شد که راه درست هندو- را مغشوش وخراب کرده اند وتبدیل به ره وروش گنوسی کرده اند- راه درست درعمل بایدنتجه درست بدهد- هر راهایث که درعمل نتجه ای که باید بدهد –ندهد –بایدانرا کنار گذاشت- پس از تفکرات زیاد- را سیر سلوک را پیدا کرد- که به ان- ذن- دیانه گفته میشود- بطوریکه اگر دراه لقا الله بانوک شمشیر ها – قطعه قطعه شود- رنج را تحمل میکند- ولی ارامش خودرا ازدست نمیدهد- البته این سیرسلوک- دوران کودکی تمدن بشری است- واین -ذن—تنها سیبرسلوک نیست- توبه هم است اصول دین هم است وهم- در-ذن- است- در دوره طفولیت بشر- تفکیک بسیارکم رخ میداد- و درسیر سلوئکی بشر کم کم چون موضوعات مثلا- توحید نظری وعملی ومراقبه وتوبه وغیره پیچیده ومفصل شد- انها ازهم جدا شدند-درهر موردی که انسان تفکر کند وسیر وسلوک داشته باشد-ذن- است- ومطالب ساده هستند- بطوریکه- یکدختر خانم چهارده ساله- کمی باهوش میتواند به عمق فکر جناب اقای بودا برسدوطبیعی است که قرن ها پس از جناب اقای بودا- حوزه های تدریس بودائی- میبایست به مراحل بالاتری از جناب اقای بود درتمام ابعاد عقلانی دراصول وسبک زندگانی وسیر سلوک برسند وبقول معروف از جناب اقای بودا – عبور کنند- ولی نشده است علت این جمود وفیکس شدن چیست-؟؟ دلائل اش این است- من همین سئوال از یک فرد ژاپونی که لیسانس حقوق بود وباهم درزیر بقعه حضرت علی بن حمزه بن موسی بن جعفر علیه السلام درشیراز- برخورد کردم ودرکناری این سئوال را مطرح کردم- ایشان فرمود از نظر من بودا به مرحله ای رسیده است نقش خدائی میتواند برای بشرانجام دهد ییعنی به رسالت الهی رسیده است-خداگونه است- برا ی مبتدئی رابطه دوطرفه واز طرف حضرت بودا الهامات میدهد که ایشان چند بار این الهمات را گرفته است وبنا برکتب بودائی- کسانی به درجه بودا برسند وخالص باشند روح حضرت بودا درانها حلول میکند وانهارا راهنمائی میکند واین بار مسئله دو طرفه میشود- دیگر ان دختر چهارده ساله مطالبخوذا نمیگوید بلکه مطالب جناب اقای بودا- میگوید ایشان ذرباره حضرت علی بن حمزه علیه السلام سئوالاتی کرد که من پاسخ دادم- ایشان فرمودند از نظر من ایشان میتواند هم الهام دهد وهم هدایت کند واگر چند روزی که من درشیراز هستم شمارا ملاقات کنم- الهامی که من-از ایشان گرفته ام به شمات خواهم گفت وسپس ایشان درمقابل ضریح کرنشی کردن ورفتن- اینجا است که یک بدعت- یک –کفر- ویک دروغ باعث میشود که فرد نتواند از مسلک بودائی جدا شود- عینا همین روش در مسیحیت رخ داده است- دریهودیت گفته میشود- که چون عیسی علیه السلام نیامده است ما به ناچار باوجود انکه رسولان پایان یافته اند یهودی باقی بمانیم-
بسم الله الرحمن الرحیم-فرقه گرائی- یکی از فتنه های که گریبان گیر بشریت میشود- فرقه گرائی است- ممکن است- در اوائل این فرقه نظریات درستی داشته باشد- .سپس میبایست در اثر مطالعات از ان مرحله عبور کند- ولی فرقه گرئی با تهمیدات وحیله هائی فرد را دران مرحله فیکس وثابت میکند- وا جازه عبور- به مراحل بالاتر را نمی دهد- وتبدیل به کفر ودروغ وبدعت میشود- این فتنه هم دامن دین های الهی غیرالهی وایدولوژی های سکولارسیمی ساخت بشرا را دربر میگیرد-روش ان یک روش گنوسی است- یک مطلب بی منطق وبدون دلیل ولی عوام فریب- ودهان پر کن است- وشناخت ان کمی پیچیده است وباید فرد مهارت وتیزهوشی واز دانش غنی برخوردار باشد- تمام بشریت- در طول زندگانی خوداش- اهدافی را درنظر میگیرد وسعی وتلاش میکند- که به ان اهداف دست پیدا کند-طریق عمل در کل- سیر وسلوکی است- از مرحله شروع تامرحله نهائی میبایست طی طریق کند- یک شناخت کلی دارد که باید چه بکند- که بهان عرفان نظری گفته میشود- ولی ازان مهمتر باید-اعمالی- انجام دهد- که به ان عرفان نظری گفته میشود غالبا انسان به تنهائی نمیتواند این مسیر را طی کند-اولا در مقدمات- استادمیخواهد که این راه را رفته باشد وچند نفر – که باهم همفکری کنند- که زودتر به نتجه برسد که درشرق تعداد انهاچهارنفر هستند- ودرغرب هم برای شروع کار همین چهارنفررا تاکید دارند—ولی در طول مسیر بعلل زیادی ممکن است هرفردی مسیری دیگری را انتخاب کند-در اسلام- یک طرف سالک است که میخواهد به سمت لقا الله برود وطرف دیگر خداوند منان است که سالک را هدایت میکند- وپس از مدتی- سالک در شناخت خداوندمنان به قله ای میرسد- همان لقا الله در دنیا است- میتواند- درهمان منزل وقوف وساکن شود ولی پس از مطالعات واعمال خاص قله ای دیگری اشکار میشود- که اگرخواست به سمت ان قله میتواندحرکت کند-درشناخت خداوندمنان نهایتی وجودندارد- جناب اقای بودا- بودا یعنی انسانی که به روشنائی رسیده است- قبلا هندو بود- درمسائل- توحید ومعاد- طریقه هندودرا منطقی دانست- ولی در سیر وسلوک برای رسیدن به لقا الله- که یک نتجه ان- راحت شدن از اضطراب است نه رنج- فرق زیادی بین رنج است واضطراب- رنج همیشه وجود دارد- ولی نبایدایجاد اضطراب وپریشانی کند- ایجاد نا امیدی کند- نجاتی را برای خود نیابد- تمام ریا ضتهای سخت- هندو را انجام داد- به لقا الله- نرسید واضطراب همچنان در-او-وجوداشت-متوجه شد که راه درست هندو- را مغشوش وخراب کرده اند وتبدیل به ره وروش گنوسی کرده اند- راه درست درعمل بایدنتجه درست بدهد- هر راهایث که درعمل نتجه ای که باید بدهد –ندهد –بایدانرا کنار گذاشت- پس از تفکرات زیاد- را سیر سلوک را پیدا کرد- که به ان- ذن- دیانه گفته میشود- بطوریکه اگر دراه لقا الله بانوک شمشیر ها – قطعه قطعه شود- رنج را تحمل میکند- ولی ارامش خودرا ازدست نمیدهد- البته این سیرسلوک- دوران کودکی تمدن بشری است- واین -ذن—تنها سیبرسلوک نیست- توبه هم است اصول دین هم است وهم- در-ذن- است- در دوره طفولیت بشر- تفکیک بسیارکم رخ میداد- و درسیر سلوئکی بشر کم کم چون موضوعات مثلا- توحید نظری وعملی ومراقبه وتوبه وغیره پیچیده ومفصل شد- انها ازهم جدا شدند-درهر موردی که انسان تفکر کند وسیر وسلوک داشته باشد-ذن- است- ومطالب ساده هستند- بطوریکه- یکدختر خانم چهارده ساله- کمی باهوش میتواند به عمق فکر جناب اقای بودا برسدوطبیعی است که قرن ها پس از جناب اقای بودا- حوزه های تدریس بودائی- میبایست به مراحل بالاتری از جناب اقای بود درتمام ابعاد عقلانی دراصول وسبک زندگانی وسیر سلوک برسند وبقول معروف از جناب اقای بودا – عبور کنند- ولی نشده است علت این جمود وفیکس شدن چیست-؟؟ دلائل اش این است- من همین سئوال از یک فرد ژاپونی که لیسانس حقوق بود وباهم درزیر بقعه حضرت علی بن حمزه بن موسی بن جعفر علیه السلام درشیراز- برخورد کردم ودرکناری این سئوال را مطرح کردم- ایشان فرمود از نظر من بودا به مرحله ای رسیده است نقش خدائی میتواند برای بشرانجام دهد ییعنی به رسالت الهی رسیده است-خداگونه است- برا ی مبتدئی رابطه دوطرفه واز طرف حضرت بودا الهامات میدهد که ایشان چند بار این الهمات را گرفته است وبنا برکتب بودائی- کسانی به درجه بودا برسند وخالص باشند روح حضرت بودا درانها حلول میکند وانهارا راهنمائی میکند واین بار مسئله دو طرفه میشود- دیگر ان دختر چهارده ساله مطالبخوذا نمیگوید بلکه مطالب جناب اقای بودا- میگوید ایشان ذرباره حضرت علی بن حمزه علیه السلام سئوالاتی کرد که من پاسخ دادم- ایشان فرمودند از نظر من ایشان میتواند هم الهام دهد وهم هدایت کند واگر چند روزی که من درشیراز هستم شمارا ملاقات کنم- الهامی که من-از ایشان گرفته ام به شمات خواهم گفت وسپس ایشان درمقابل ضریح کرنشی کردن ورفتن- اینجا است که یک بدعت- یک –کفر- ویک دروغ باعث میشود که فرد نتواند از مسلک بودائی جدا شود- عینا همین روش در مسیحیت رخ داده است- دریهودیت گفته میشود- که چون عیسی علیه السلام نیامده است ما به ناچار باوجود انکه رسولان پایان یافته اند یهودی باقی بمانیم-
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-چالشی در واقعه غدیر- فرض را میگذاریم- که علت بوجود امدن غدیر خم این بوده است که- خداوند منان- مسئله ای که افرادی که درجریان یمن برسر غنائم باعلی علیه السلام درگیر شدن واز حضرت علی علیه السلام-دل گیرشدن- گرچه زمانی که به خدمت رسول اکرم صلوالته الله علیه-واله والسلم رسیدند- حضرت رسول اکرم حکم حضرت علی علیه السلام را تائید کردند وفرمودند دفعه دیگر از حضرت علی علیه السلام شکایتی نکنیدح زیرا ایشان ممسوس-درذات الهی است- این همان- معنای- عذفانی نایل شدن وتقرب به الهی داشتن است- دقیقا معنای ولی است- اقایان میفرمایند- چرا کلمه والی وخلیفه ومن اضافه میکنم امام گفته نشده است ان سه اصطلاح ممکن است معنای ولی راندهد- ز یرا ولی کسی است کسی رابه کسی ویا چیزی رابه چیزی- ویا کسی را به چیزی- یاچیزی رابه کسی نزدیک کند- که روالی وخلیفه وامام نیست خود ان فرد بایدبه ان مقصود بتواند نایل شود- لذا جاده وصراط راولی میگویند – باران پشت سرهم را ولی میگویند زیرا فردرابه مقصدمیرساند وباران –اب را از اسمان به زمین میرساند- خداوندمنان میخواسته است که درغدیر خم- دیگران اشتباه کاران افراد را نکنند وهرچه علی علیه السلام فرمودند را بپذیرنند- وانجام دهند
بسم الله الرحمن الرحیم-نقدی بر چالش وگفتمان بی بی سی- درباره جناب اقای دکتر علی مطهری علیه السلام—اسلام شیعه- از لحاظ مسیر سیاسی اش دوحالت دارد- یک زمان- بعضی ازامامان علیهم السلام اجمعین- درحیطه قدرت سیاسی بودند- مانند پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم- حضرت علی علیه السلام-امامحسن وتاحدی امام حسین علیها السلام وامام رضاعلیه السلام- ویک دروره از زمان بعضی دیگراز امام علیهم السلام- درحیطه قدرت نبودند—در زمانی امامان علیم السلام اجمعین درحیطه قدرت نبودند-0 مسیر سیاست-جذاب است- طرفدار زیاددارد- وفقه ان بسیارروشن است- چون نمیخواهد مشکلات جامعه را حل کند- درحالیکه درعصری بوده است که مشکلات جامعه بخوبی قابل حل بوده است- مشکلا ماندعصر حاضر پیچیده تر از راه حل ها نبوده است- بلکه راه حل ها پیچیده تر ووسیع تراز مشکلات بوده است برخلاف عصر حاضر- کل چهارده معصوم- سیاست انها بر اساس اصول گرائی اسلامی بوده است باتنوع شکل وصورت وسازمان وساختار وغیراز این نمیتواندباشد- لذا ساختاراصلاح طلبی اسلامی هم خود یکنوع از اصول گرائی است- تنها مصلحت زمان وشرایط واقتضات زمانی نوع خط مشی راتعین میکند- ولی درغرب به این معنا نیست- راه حل – مستقل هستند هرکدام استراتژی خاص خود را دارند- وهرگاه نتواند بر مشکلات افاق شوندکه نمیشوند- راحل دیگری بااستراتژی دیگزی وارد میدان میشود- درتمام موارد سیاست چهارده معصوم علیه السلام اجمعین- خط قرمز های کلی وابدی موجود است که درهیچ دوره ای- قابل نقض نیست- ولی بعضی خط قرمز ها بستگی به شرایط دارد که درشرایط دیگری قابل نقض ویاتغیر است-ولی حل مشکلات پیچیده امروزکه درسابق نبوده است- حل ان میتواند استباط های مختلف دانشمندان اسلامی شیعه را دربر داشته باشد –که فصل خطاب ان ولایت فقیه است-وهیچ ارتباطی به خوش امد گوئی فردی ویامخالف خوانی فردی ندارد- بعنوان مثال- مبارزه با طاغوت—ظاغوت فرد مستکبری که بر خلاف دین اسلام ناب حکومت میکند وبا اسلام ناب شیعه مخالفت میکند-مبارزه با ان واجب موکد است- به هرنحوی که بتواند واگر انجام ندهد باهمان طاعوت به جهنم میرود- ولی باکفارچانچه- حربی وجنگی نباشندوتا حدی سلیمنفس باشند میتوان رابطه مسالمت امیز داشت وحتی تبلیغ دین هم نکرد-ادامه دارد
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-داستان مهاجم انگلیسی – درست مانند داعشی های سوئد- یک جریان پیچیده است- به احتمال زیاد این فرد خالدمسعود به عراق یا سوریه اعزام شده است- سپس به لندن احضار شده است—احتمالا تحت فشارقرار گرفته است- که جاسوس دوجانبه با روس ها ویا سوریه واقع نشده باشد- ومسائلی دراین حدود- موردتوجه بوده است- این اقدام عکس العمل داعش به بعضی جریانهای درارتباط با انگلستان است که خواستند تلافی کنند-
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-نقدی بر گفتار اقای بهروز خلیق- موسس فدائیان خلق- اکثریت- ایشان میفرماید تحولات جدید- بخصوص پس از فرو پاشی شوروی-که تحولات جدیدی درکومنیست بوجود امد- یک تحول پایه ای در تعریف دمکراسی را ایجاد کرد- که میبایست بعلت فراهم شدن- ظرفیت وامکانات جدید-دمکراسی میبایست- حوزه وسیعتری پیدا کند- ودرنتجه تضاد با دیکتاتوری پرولتیاری پیدا میکرد- وچون میبایست این تضاد را درحزب کمو نیست وسپس کمیترن = کمونیتست بینالمللی- لحاظ میشد ولذا بایدوارد استراتژی میشد؟؟!!- استراتژی تعریف اش هدف های کلی ونهائی است- که به - هیچ وجه نبایدتغیر کند- مگر انکه بگویئم –هدف های کمونیست از اساس غلط بوده است- باید گفت خط مشی ها درست نبوده است- یاباید خط مشی ها تغیر کند- به شرطی که اهداف استراتژیک تغیر نکند—شما ادعای پسا کمونیست کرده اید- یعنی از کمونیست عبور کردید وبه یک ایدولوژی جدید دست پیدا کردید میابیست بگوئید جزو سوسیال دمکراسی سکولارسیم هستیم- واز نوع تمام سیستم را از اهداف کلی وغیره باید تعریف کنید- اقایان بدنبال وحدت واتحاد ها باسازمانهای مختلف هستند-که مرکز ثقل دفاع از جمهوری دمکراتیک هستند که سکولار باشد- ولی مسلمانان با مذهب اسلامی متعادل هم حاضر به وحدت هستند- درحقیقت میخواهند یک جبهه ملی جناب اقای مصدق رحمت الله علیه رابوجود اورند- اخیرا درامریکا اقای ترامپ میخواهد یک نفرا برای قاضی دیوان عالی انتخاب کند- فردی را مطرح کرده است گنگره چند سئوال ازایشان دارد- اول قانون برای مذاهب وادیان- ایشان میفرماید-دو حالت کلی است- یامذاهب بطورکلی ازاد هستند- یاتحت کنترول هستند ومحدودیت دارند- چناچه افراد مذاهب اعتراض داشته باشند- چه کار باید بکنند- تیز نگاه کنند- گاز بگیرنند- ویا لگد بزنند- بایدمانندانگلستان- بعضی نمایندگان- یک دوره چهارساله ادیان شناسی خوانده باشند- ویک سال دریک دین تخصص گرفته باشند تا قوانین دارای اعتبار باشد- در پسا کمونیست مذهب اسلام چه میزان از قوانین اش را میتواند عمل کند؟؟ لطفا کمی عقلانی فکر کنید - انشاا
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-نقدی بر مقاله- محافظه کاران- در حسرت :"مدل چین:" سایت فدائی خلق اکثریت----- الگوئی که دران- اصلاحات سیاسی محلی از اعراب ندارد؟؟!! اقایان- زیربنای اعتقادی بشریت را اقتصاد میدانند- وروبنا هم که کمک کننده به زیربنا است-سیاست واخلاق میدانند—وقتیکه مکتب اقتصاد تغیر کر د- انسان درحقیقت هویت اش تغیر میکند؟؟!! لذا زیربناها هم باید تغیر کند- یک اندیشه پوچ وبی معنا است- حضرت ادم علیه السلام- با انسان امروزی هیچگونه فرق ای ندارد- اقتصاد که نمیتواند ماهیت وهویت انسانرا تغیر دهد- مثلا بگویم که فردی که درشکه را میراند- وبافردی که هواپیمای جامو جت را میرانددوهویت مختلف دارند- اعتقاد واخلاق وفرهنگ وسیاست این دو میبایست بسیار مختلف باشد-چنین نیست- همچنان قران مجید میفرماید انسان بر اساس یک فطرت یک سان همگانی خلق شده است- که اساس شکل دهنده وتبلور دهند هویت انسانی است حال استعدادهامیتواند مختلف باشد ودرجهت مثبت ومنفی تعین بگیرد- پس سیاست هماهنگ بافطرت ودرجهت فطرت ورشدفطرت گام میزند- اقتصادهم یک اهرمی و وسیله ای است –که درجهت رشدحقیقی- انسان -نقش موثری دارد- ولی هدف نهائی نیست – در ایدولوژی های غیر دینی هم اقتصاد یک - یک ابزار و-وسیله بسیارموثر – برای رشد انسان است- درحقیقت درکمونیست- رفاه وخوشبختی خاصی موردنظر است- که انسان از دنیا بهره مندی- دنیائی هرچه بیشتر داشته باشد-وسیاست هم واخلاق هم درهمین جهت گام میزند بااین تفاوت با سرمایه داری که طبقه کارگرکه کارگری همگانی شده است-یک سان رشد کنند- تا عدالت تحقق پیدا کند وازادی درچهارچوب – این هدف- محدود میشود-واز ازادی مطلق خبری نیست بلکه ضد مرام کمونیستی است—در اسلام هویت باعبودیت الهی معنا میشود- اخلاق وسیاست هم نشات گرفته از دین میباشد که هدف الهی لقا الله است وازادی هم درچهارچوب اعتقادی تعریف میشود- پس باتحولات- اقتصادی – اخلاق وسیاست بصورت کلی تبعیت از اقتصادنمیکند –جزدر شرایطی که بهصورت خاص وفرعی درجهت پیشرفت اقتصادباشد که انهم بامجور فقه اسلامی است-مداوم بحث میکنند که در حکومت بعداز امام راحل علیه السلام کودتا بوجود امده است- علمای اعلام- الیت های اسلامی دانشگاهی وروشنفکری والیت های بازاریان مسلمان ودیگیرالیت های صنوف مختلف اسلامی- چنین تشخیصی را قبول نکرده اند- جز اپوسیزسیون ومخالفین جمهوری اسلامی بهعنوان یک مکتب اعتقادی وسیاسی هستند- سیر اقتصاد چین بقول اقایان درجهت خوش امد گوئی به سرمایه داری است ؟؟ وایران هم همین راه راه انتخاب کرده است-؟؟ اقایان از یک جمود فکری شدیدی برخوردار هستند که تصور میکند که بهتر از چین ودیگر کشورها مسائل رادرک میکنند؟؟ .همه احمق هستند واینان هستند-که حقایق اقتصاد وسیاستوغیره را درک کرده اند انقدرت قضاوت علمی واکادمیکی را درباره اقتصاد وسیاست واخلاق ودین شناسی راندارند- من به شماقول میدهم که اگر مطالعه کنید جنب اقای لنین یک احمقی بیش نبود بهترین فرد تروتسکی بود- وجناب اقای استالین حتی درمسائل نظامی یک احمق تمام عیاربود تلافاتی که المانها باژنرال های درجه سه باطرح های درجه سه از روسیه گرفتند درتاکتیک جهانی بی نظیر است وعقب نشنینی انها که میبایست سه مه تمام شود توانس دوسال طول بکشد وتلفات نجومی بگیرد وعلت ان سیاست انگلستان بود که فرمودند کشورها ی اروپائی اگر با هیتلر همکاری کنند که میکردند مهچه شکستبخوریم وچه پیروز شویم – شمارابه انگلستان وفرانسه وامریکا راه نخواهیم داد وکمک نخواهیم کرد و ورق برگشت- تادیرنشده است عقل را قاضی کنید به ان اعتماد کنید -انشاالله