بسم الله الرحمن الرحیم-عرفان خاص- بعضی از برادران روستائی وبعضی از برادران شهری عرفان های خاص دارند؟؟!! یکی از طلبه های فاضل به من میگفت فردی از روستای بالای ما پیش من امد وفرمودندکه درنقطه ای از بیابان من هروقت از انجا رد میشوم نورمیبینم که میرودبه اسمان!! به ایشان گفتم اگر ایه شخصی است به کسی نگو ایشان فرمودند نخیر برای جمع است ومن گفتم پس تا امروز صدنفر باید دیده باشند برو دنبال کارت ولی برای احتیاط گفتم انجا را گودال برداری کنند- چیزی نبود- اگر حدیث زن وسگ والاغ از جلوی فردنماز گذار ردشود نماز باطل است که اینرا حضرت پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله السلم برای شخص ابو هریره گفته است که ایشان نباید به کسی بگوید واگر برای جمع فرمودند حداقل صدنفر بایدشنیده باشند- اگر ایشان احادیثی درباره جناب اقای عمر وعثمان وبعضی میدانسته است که اگر بگویدانها راهوا خواهند رفت وچرا درزمان مقتصی نگفته است وفقط برای علی علیه السلام فرموده است وبرای جناب معاویه همه چیز زیبا گفته شده است
بسم الله الرحمن الرحیم-نقد سریال": حریم سلطان":شرممان بادزپشمینه الوده خویش-گربدین فضل وهنر نام کرامات بریم- فتنه میباردازاین سقف مقرنس برخیز-تا به میخانه پناه ازهمه افات بریم-دربیابان فنا گم شدن اخر تاکی-ره بپرسیم مگر پی به مهمات بریم- سخت فیلم های تاریخی از جهت مهم است که باعث اگاهی وعبرت میشود وبخصوص که فیلم درباره حکمرانهائی بوده که تاثیر های شگرفی درتاریخ یک ملت وجهان گذاشته است – وبرانکه تاثیرات عمیق باشد مسائل سیاسی وتعصبات زمانی راباید کنار گذاشت- فیلم رابایدبرای کشف حقیقت ساخت- قران مجید بهترین نمونه ان است-متاسفانه چه دریهود ومسیحیت واسلام بخصوص اهل تسنن دچار بدفهمی درمورد جهاد شدند که حضرت امام رضا علیه اسلام واله والسلم به این نکته بسیارمهم توجه میدهد- درحدیثی میف- اگر با شمشیر حکومت کردید با شمشیر هم سرنگون میشوید- وجهاد دستورات بسیارمحکم ومتین ومنطقی دارد امام حسین علیه اسلام واله والسلم درقیام خود انرابر ای کشورگشائی وبدست اور دن قدرت نمیداند برای امربه معروف ونهی از منکر میداند که خوداسوه امربه معروف ونهی ا ز منکر است متاسفانه دوره ای درتاریخ بنام دور ه کشور گشائی معروف شده است که کم وبیش هنوز اثاراش هست-درهرحال فیلم وسریال هرگز بهنقاط مثبت ومنفی دوران پاشاه سلیمان قانونی نمیپردازد وگوئی ایشان چنین نقشی نداشته است همیشه دراطاق خاص خود سرگرم نامه خواندن است ویا باجواهرات ور میرود وهچگونه تفکر وحتی جملات قصاری از ایشان ودیگر حکمرانان شنیده نمیشود که چگونه دارد رهبری میکند- ودلائل جنگ ها هم مشخص نیست وبسیار کم رنگ است درقرون بسیار دور نقش زنان بسیار کم رنگ بوده است انگشت شماری از زنان که بیشتر خواهر شاه بودند وفئودال بودند دارای نقشی بودندکه خاتون خوارزمشاهی یکی از انها است وبعد ها درقرون جدید نقش زنان دردربار ها بیشتر وگاهی عمده شد که بیشتر درحکومت های مسیحی است- که دراین فیلم سعی میکند که نقش زنان ر اهم مخرب وهم بارز کنددرباره خرم سلطان بنظر میرسد که یا شاه عشقی که اورا کور کرده است نسبت به خرم سلطان داردکه دراین فیلم چنین بنظر میرسد واورا ازاد گذاشته است که جنایتی که میخواهد بکند ویا انکه عامل شاه است که بدستور اوجاسوسی میکند وعمل میکند بیشتراین جنایات بنظرمیرسد بخاطر لشکر گشی هااست کم کم مسئله ساز شده بود- دراین فیلم برخلافواقعیت تاریخی سعی میشود زنان جاذبه جنسی خودرا اشکار کنند که مردان راجذب کنند ودرضمن رابسیارقدرت مند که حتی مایل هستند شاه را بکشند که زنان مرعوب گذشته وتا حدودی حال راجذب کنند وپادشاه را فردی بی بووخاصیتمعرفی کنند که کاری میکند ویااز خطر نجات پیدا میکند شانسی است- اگر چنین است بی شک دست امریکا وصیهونیست میتواند دران دخالت داشته باشد-
بسم الله الرحمن الرحیم-اقا اوباما- به نفع شما است که مرجئه سیاسی ابوهریرهبرسرکار بیاید-تا تدلیس بین غرب وشیوخ را انجام دهد- تا دیکتاتوری حساب شده مروانی- حساب مدینه با حساب بغدادجدا است- شهر ری همچنان پرابهت ومات ومبهوت کن باقی خواهد ماند- وقم همچنان ترسناک خواهد بود- به زودی یاجوج وماجوج خواهد امد دوشاخه خشک که دریک طوفان همدیگر خواهند شکست که بنفع ما تمام میشود والسلام-
بسم الله الرحمن الرحیم-بخش سوم- وصف پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم-منتقدین ان حضرت شریف صلوالته الله علیه واله والسلم- از نابخردانی که دچار جنون وگشتاخی ومعتاد به مرض طلا( گلد دیزیز) وشهوت قدرت وحکومت کردن بودند- وهیچگونه اندیشه ونیت سازنده نداشتند وچون علف های هرزایکه در مزرعه شیطان روئیده باشد درهم پیچده شده که کلمات مبهم ونابخردانه ای را لقا میکردند- جهل زیادی کهبراثر عدم اطلاعات علمی ومنطقی وعقلانی بوجود میاید- نسل های زیادی که دراین وادیه تیره وتاریک زندگانی کرده بودند-ابرغلیظی رابوجوداورده بودند که اجازه عبور نور خورشید را نمیداد-گنجینه ای ازعرفان وحکمت ومعرفت وقوانین سعادت اوری که برای نسلهای اینده اسمان به زمین بودیعه گذاشته است-ایات قرانی باوضوح وروشنائی با اصرار بسیارزیاد بیلن میکرد که زمان این رسالت بخوبی رسیده است وسوره حمد این مطلب رابخوبی بیان میکند- شرایط برای مردمومن وزن مومن کاملا مهیا است-جهان درحال یک جهش جدیدبود-زان اماده شده بود که انسان درخوداش غور کند که کیست وچیست واز کجا امده است وبرای چه اماده است ومقصدنهائی اش- کجا است-وخصوصیات بارزاش کدام است-وچگونه میتواند یک انسان ممتاز وبا ارزش- وبتواند هوشمندی وفرام اوردن یک روان متعالی ویک شخصیت محبوب الهی- کتابی که میبایست فراهم اورد از مطالب بسیار ارزشمند کهمیبایست انهارابخوبی یاد بگیرد وسپس به عمل دراورد-که به روح اش تعادل وانرژی لازم رامیدهد-که چنین دغدغه-هائی ولو بصورت کمرنگ وغیر مستقیمدر ادبیات واشعار انها پیدانمیشد وتمام ارزش های برجسته نسل های گذشته استحاله یافته بودند وچیزی از انها موجود نبود- بلکه برعکس نوعی شیطنت وزیرکی های ظالمانه جای ا نها راگرفته بود واین تعلیماتیبود که نسل پیر یاد نسل جوان میداد-کهقران مجید نمونه وسرنخ هائی را داده است- لذا دونسل بسیار متفاوت بوجود می امدکه نیازمند شجاعت بسیار زیاد- که میبایست وجدان بسیار کار امد وروحیه قوی وباتعقل قوی ومعترف به حقایق عینی جامعه وباشناخت دقیق زمان که هشدارهای نذیر رابخوبی درک وهضم واحساس میکرد- یک شوک به مغز اش واردمیکرد- وافکار جاهلی را ازخوددور میکرد وهرگز ان رفتار را ارائه نمیداد وتمام منش- اسلامی را به نمایش میگذاشت-ادامه دارد
بسم الله الرحمن الرحیم- تطهیر کردن- بخش –دوم-مروان دانشمند قران شناس نامیده اند که دروغ محض است وبرای انکه از طرف عثمان به ریاست جمع اوری قران منصوب شده بود ومورداعتراض بوده است ساخته شده است وقران شناسان انگشت شمار بودند هنوز سازمانهائی برای تعلیم علوم قرانی وجودنداشته است وشخصیتهائی مانند ابن عباس وابن مسعودی وچند دیگر بیشترنبودند واقای مروان شهرتی که نزد شخصیتی تعلیم گرفته باشد ذکر نشده است واوصلا دراین فضا نبوده است-در صدراسلام مسلمانان ازحالت منافق بودن بشدت میترسیدند- یک مقدمه ای رابگویم زمانی که حضرت سعد بن معاذ زنده بود محبوبترین شیخ بود هرئوقت باحضرت به جای دوری میرفتند درباز گشت سعدبن معاذ اجازه میگرفت که زودتر به مدینه باز گرد وحضرت رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم مخافت میگردولی اصحاب ایشان راتشویق میکردند وزودتر به مدینه میامد والول اهلبیت پیامراکرم صلواته اللهعلیه واله والسلم را مطلع میکرد وسپ س مردم تشویق میکرد که بپیشواز بروند واستقبال کنند ودرضمن شمه ای از سفربیان میکرد که افرادکنجکاوی نکنند واجازه بدهند که پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم زود بخانه بروند واستراحت کنند-واگر شهدائی داشتند فامیل انها مطلع میکرد وبعدا وقتیکه متوجه میشدند کهانه نیستند یااز اصحاب رزمند میپرسیدند ویا فامیل به انها میگفتند وانهارا نزد پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم میبردند- وپیامبر ارکم صلواته الله علیه واله والسلم دلجوئی میکردند ودستور میدادند کهافرادبریا تسلیت وعزاداری به خانه انهابرونند وگریه کنند- دستورابوسفیان بودکه نبایدگریهکنندبلکه زنان لباس سرخ بپوشند- وسهروزهم خانواده شهدا راپذیرائی کنند دراحادیث3 هست که چندنوبت هم شخص ایشان صلواته الله علیه واله والسلم درمراسم شرکت کردند- بعداز رحلت جناب معاذ هردفعه یکی از اصحاب این کاررامیکرد- تاجنگ خیبر حضرت رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم درراه خیبر به منزل فدک رسید- تحقیقات غرب درباره اهالی فدک به این نکته رسیده است- اینان از یک مذهب خاصی از یهودبودن که بسیاراندک بودند وبه صلح کل معتقدبودند وضد جنگ مانندبودائیان- قبائل خودبودند که چرا درجنگ ها شرکت نمیکنید وانهارا ذمیگشتند ونفیه بلد میکردند وانها درعربستان باوجودانکه نبست به شام جهنم بود مایل نبودند به شام باز گردند- حاضرشدن نصف فدک رابه پیامبر اکرم صلواته اللهعلیه واله والسلم بدهند یهودیان دیگرهم جزوبهترین یهودیان شام بودند که به تورات اصیل معتقدبودند وبههمین علت موردهجوم قبائل دیگریهود واقع میشدند ولی خوب تقاضای بیست وپنج امتیاز کردندکه پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم نپذیرفتند ودرگیری شروع شد- درباز گشتحضرت جبرائل علیه السلام نازل وفرمودند که خداوندمنانفدک به حضرت فاطمه وخانواده اش بخشیده است که حضرت فرمودندمن سهمی ندارم والی ابد مال ایشان استحضرت بر اساس علم غیب جناب ابوبکر راانتخاب کرد که سریع به مدینه برو وهرچه میتوانی کاغذ خریداری کن ومردم راتشویق کن که درروی دیوار حد مدینه بنشینند- ودیکته فرمودندیک ومتن چنین بنویس وخودات اول ازهمه انرا امضا کن وبعدمن میایم بعداز شما مضا میکنم وبعد دیگران درظول راه چند بارحضرتش جریا ن فرمودندمردم اماده شدند اردو رسیدحضرت خطبه خواندند وشروع به امضا شد دوروایت است یکی تعداد 110 نفر است ودیگری 140 نفر است این اعداد عظمت تمدن مدینه میرساند که امضا داشتن ومهرهم داشتن نشانه شغل های مهم بوده است تحقیقات غرب نشان میدهد- که درمسجد النبی یکنفر کتابخانه صوتی بوده است که خطبه های نماز ونصایح پیامبر اکرم صلواته الهعلیه واله والسلم راحفظ بوده است وکسانیکه به هردلیل به خطبه نرسیده بودند ایشان برای انها از حفظ میخوانده است وبعد گنچه ای درست شد که خلاصه انها دران کنچه بصورت کتاب موجود بوده است- لذا زمانی که از حضرت فاطمه سلام الله علیها جناب ابوبکر سند خواست که بسیار مسخره بوده است مورداعتراض افراد واقع شد وزمانی که جناب عثمان از جناب اقاثی ابوبکر سئوال باچه حیلهای انرابچنگ اوردی فرمودند با خریدن حدیث قلابی وجعل کردن حدیث توسط خودم-ادامه دارد
بسم الله الرحمن الرحیم- تطهیر کردن؟؟- این رااقایان بدانند که اسلام ناب بن بست ایجاد نمیکند بلکه راهگشاه است ولو بظاهر درک ا ش مشکل باشد-زمان به حکومت رسیدن جناب ابوبکر- روش غلطی رابه مسلمانان یادداد که انشائاله بحث اش خواهم امد پسرحضرت سعدبن معاذ رحمت الله باگاردی درخیابانهای مدینه میچرخید ومردم هاج واچ بودومات ومبهوت که اتفاقی افتاده است پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم تغیرعقیده داده است ویاحضرت علی علیه السلام نپذیرفته است ومردم ازخانه بیرون نمیامدند جزقبیله اوس که رهبر ان انزمان پسر حضرت سعدبن معاذ رحجمت الله علیه بود وهرکسی به هرعلت ازخانه بیرون میامد به اومیگفتند کجا میروی میگفت سرمغازه به اومیگفتنداول برو درمسجد با جناب ابوبکر بیعت کن وبعدابرو واگر نروی از عقب سرت جدا میکنم یعنی حتی ناجوانمردانه باشد- امیت عرب بهم ریخت شاخه شاخه شداگربپذیریم که قبلیه تمیم همام قبیله تیم است که شیخ ان جناب ابوبکر بود بخش ازان بهسمت انس بن نویره رفتند که طرفداربظاهر علی علیه السلام بود وبخشی به پیامبران دروغین پیوستند وبخشی ساکت مانند هیچگونه تحرک سیاسی نشان ندادند- حتی نمایندگانی برای تبریک وبیعت به مدنیه نفرستادند- درمیان گروه هاعده ای که به اندیشه های جاهلیت بر گشتند وبه مسلمان گفتند شماهم بر گردید ویا ساکت باشید ویا کوچ کنید وگرنه شمارا میکشیمعدهای اعتراض کردند وانهارا کشتند که به اهل رده مشهور هستند که حضرت علی علیه السلام موافقت به ظاهر که باانها جنگ شود مابقی تاحدود درجه ای از انسانیتداشتند کاری به مسلمانان نداشتند- حضرت علی علیه السلام پیام فرستاد که امروز مسلمانان بر محور خلافت ابوبکر بایدمتحد شوند- یعنی از نام ایشان سواستفاده نشود به جناب ابوبکر فرمودند نمایندگانی از این گروه ها دعوت به مدینه کن حرف حق انها بشنو وحرف حق خودت رابگو به یک جمع بندی برس- ایشان نپذیرفت مداوم سرداری مانند خالدبن ولید ارسال کرد که انهارا سرکوب کند کم کم متوجه شدن که فتنه درحال اوج گرفتن است فهمیدند حرف حضرت علی علیه السلام درست است جناب اقای شب به منزل جناب اقای ابوبکر امد که حدیث بایاسوزاند وباحیله که بیادحدیث جدا از قران باشد جمع کرد وسوزاند وبعضی هاندادند به درب خانه انها افرادی فرستادزنان روی تبعیت از شیخ دادند وهرکس ندادند مانندابن مسعود تمام تهمت ضداسلامی زدند وحتی به منزلحضرت بی بی عالم سلام الله امدندکه حدیثهای خودت رابدهید وسپس دعوت کردندافرادامدند اولبه منزل حضرت علی علیه السلام رفتند وتبادل نظر کردند وسپس به شورارفتند وباز به منزل حضرت علی علیه السلام برگشتند وگفتند اقایان میفرماینددرمقابل این حدیث بیست نوع دیگر هم است مافقط بر قران عمل میکنیم- تا زمان عمر بن عبدالعزیزکسی جز امویان وبنی هاشم جرئت کتابت حدیث نداشت وجناب عمربن عبدالعزیز- بالا منبر رفت وفرمودند اگر احادیث جمع اوری .کتابت نشود تمدن اسلامی متلاشی میشود- حال اقایان نوشتند که زمانی که جناب خلیفه دوم به حکومت رسید به استانداران دستور داد تمام احادیث جمع کنید وسپس ان احادیث کاربردی در روی دیوار اطاقاتان بنویسید که مردم مطلع شوند معلوم میشد این تاکتیک پس از زمان عمربن عبدالعزیز درست شده است که ابروی خلیفه دوم رابخرد- نمونه دیگر جناب خلیفه دوم جلوی مهاجرت قاریان قران بخصوص برای بصره گرفت- حال ساختن فردی ازبصره نزد خلیفه دوم امد ومقداری قران خواند ودرضمن خواندکلمه ای راغلط تلفظ کرد- خلیفه بشدت دست راست بر دست چپ کوبید که مگر دربصره یک قاری قران خوان درست وحسابی نیست من جواب خداوندمنان درقیامت چگونه بدهم ان جناب فرمودند ما بارها تقاضای معم قران کردیم کسی نیامده است ایشان فرمودندمثلا ده نفر باخودببر وپول راه ازبیتالمال بگیر ئرانجاهم بگو حقوق انان از بیت المال پرداخت کنند-
بسم الله الرحمن الرحیم-اعجاز-من زمانی قبل از انقلاب مدتی درقم بودم شنیدم که یک خانم اروپائی وارد صحن حضرت معصومه علیها السلام شده وسپس مسلمان شده است صبح ان روز به سمت حرم حرکت کردم- نزدیک درب مشرف به خیابان ونزدیکی میدان به یک روحانی پابه سن گذاشته برخورد کردم وجریانرا جویا شدم- ایشان مطلب راتائید کرد وفرمودند که ان خانم به خادم همین درب امده است وگفته است که من مسلمان شده ام و در نزد حجت الاسلامی که هم اکنون کنار ایشان نشسته است شهادتین را گفته است وازایشان پرس وجو کن- ومن به نزد خادم رفتم جریان راپرسیدم- ایشان گفت این خانم فرانسوی بودند وارد صحن شدند ومدتی مردم رانظاره کرد ورفت جلو وبه عقب نگاه کرد وبعد راست جلو رفت وبعدعقب عقب امد وبعد به سمت دیوار امد روی بقعه یک کبوتری نشسته بود دستش راتکان داد وسپس به نزدمن وگفت من مسلمان شدم وحال بایدچه کنم ومنهم گفتم به این جناب حجت السلام که انزمان هم درنزدمن بود شهادتین رابگو وایشان را گفت مناز ایشان توسط مترجم پرسیدم شماچندسال مطالعه کردید- ایشان فرمودند هیچی!! ومن پرسیدم پس چگونه مسلمان شدی؟ ایشان گفت روحیات مردم( که دلیلاش بماند) وان پرنده- من قبلا درفرانسه بایک خانواده ایرانی اشناشدم وانها تابستان منرابه تهران دعوت میکردند وهمیشه چندروز خانه راخالی میکردند وبه قم میامدند واین بار من باخودم گفتم من بروم قم راببینم- درقم به خاطرم خطور کرد-که خداوندا وضع این استانه را برای من روشن کن- وقتیکه وارد شدم روحیات حاکی اطمینان بود وقتکه کمبه جلورفتم وبه عقب نگاه کردم این پرنده دیدم که دقیقا منرانگاه میکند وجلو وعقب رفتم وهمچنان منرانگاه میکند به سمت پرنده رفتم ودست تکان دادم وپرنده حرکت نکرد وهمچنان منرانگاه میکردکه الانهم منرانگاه میکند ومن مقداری پرنده شناسی خواندم وجنین امری امکانندارد که پرنده پرواز نکند