بسم الله الرحمن الرحیم-Advertisement
جستجو در بی بی سی
آداب روابط زن و مرد در مکه هنگام ظهور اسلام
مهرداد فرهمندبیبیسی، قاهره
جایگاه زن در اسلاماز محورهای اصلی مناقشه در جوامع مسلمان امروزی است و این موضوع در روزهایاخیر همزمان با روز جهانی زن. در عصری که به نظر می رسد چارچوبی که در غربتحت عنوان حقوق بشر شکل گرفته، به گفتمانی غالب و معیاری جهانی بدل شده،پارهای برآنند که عدم تطابق جایگاه زن در شریعت اسلام با این چارچوب وگفتمان، ریشه در ذات و خاستگاه دین اسلام دارد، یعنی این دین، عرف و آدابجامعه ای عربی در هزار و چهارصد سال پیش را بر تمام پیروانش فارغ از اینکهدر چه زمانی و در کجای جهان زندگی کنند تحمیل کرده است. پاره ای دیگر نیزبر این باورند که دین اسلام در سرشت خود تضادی با چارچوبهای حقوق بشریکنونی ندارد و احکام شریعت در مورد زنان اگر در ظرف تاریخی و فرهنگی خودگذاشته شود، چه بسا برای زمان خود بسیار هم مترقی و ضامن رعایت حقوق زنان وارتقای جایگاه اجتماعی آنان بوده است.
برای سنجش این دیدگاهها،نگاهی به جایگاه زن در شهر مکه هنگام ظهور دین اسلام ضروری است و از آنجاکه تفاوتی که شرع اسلام میان زن و مرد قائل شده ریشه در عنصر جنسی دارد،ترسیم شمایی از عرف و رفتار حاکم بر روابط زن و مرد در آن تاریخ در این شهرهم ضرورت پیدا می کند. آنچه در این نوشتار می آید چکیده ای از روایات مورداجماع در منابع و مراجع تاریخی و اسلامی است و در صورت استناد به سندیواحد و مشخص، نام آن ذکر شده است.
در شهر مکه محدودیتی برای پوششزنان وجود نداشته و شکل لباس زنان تنها بر اساس کارکرد آن به عنوان تن پوش وزینت تعیین می شده است. برهنگی امری رایج و عادی بوده و حتی رسم بوده کهزنان هنگام طواف کعبه (که در آن هنگام بتخانه بود) لباس خود را می کندند وبر زمین می انداختند و برهنه طواف می کردند، گویا با این انگیزه کهمردانشان در پایان طواف و به جا آوردن مراسم مذهبی سالیانه که عید حساب میشده، به آنان لباس نو هدیه دهند. آن گونه که در صحیح مسلم نوشته شده، درسال پس از فتح مکه (سال نهم هجری) پیامبر اسلام دستور داد در مسجدالحرامجار بزنند که زنان نباید برهنه شوند. به باور مفسران قرآن، آیه سی و یکمسوره اعراف که می گوید «یا بنی آدم خذو زینتکم عند کل مسجد… (ای فرزندانآدم هنگام ورود به هر مسجدی زینت خود را به همراه داشته باشید) برای نهیزنان از برهنگی در مسجدالحرام نازل شده است.
دوستی و معاشرت میان زن ومرد رایج و عادی بوده و به آن خدن می گفتند. به دوست پسر خلیل و به دوستدختر خلیله می گفته اند. چنین دوستانی با هم ازدواج نمی کردند اما نوعیتعهد هم میانشان بوده و غیر از یکدیگر با کسی دیگر چنین رابطه ای برقرارنمی کردند. از عبدالله بن عباس، پسرعموی پیامبر نقل شده که اگر این دوستیبه رابطه جنسی می انجامیده، می کوشیدند این رابطه را پنهان کنند و تا زمانیکه این رابطه پنهانی بوده از دید دیگران اشکالی نداشته است، اما در صورتیکه رابطه جنسی خود را علنی می کردند سرزنش می شدند. اما پس از ظهور اسلام،قرآن مردان را از ازدواج با زنانی که دوست پسر (خدن) داشته اند نهی کرد (سوره نساء آیه 25)، چه رابطه جنسی آنان آشکار بوده باشد و چه پنهان (سورهانعام آیه 51).
مکه مرکز تجاری و زیارتی شبه جزیره عربستان بوده و تنفروشی زنان نیز یکی از راههای کسب درآمد در این شهر بوده و نقش مهمی دردرآمد برخی از خانواده ها داشته است تا آنجا که گفته می شود بزرگان یکی ازقبائل از پیامبر خواستند که زنا را برای آنان حلال کند تا مسلمان شوند، چونکسب و کار آنان از این راه است. زنان تن فروش با پارچه سرخ رنگی شناساییمی شدند که بر در خانه می آویختند. بیشتر این زنان همسران مشخص و متشخصیداشتند و نامهای این زنان که به روایاتی نه نفر و به روایاتی دیگر، بیش ازده نفر بودند و باغیه (زناکار) نامیده می شدند در کتابهای تاریخ ثبت است.
ازدید اسامه عکاشه، نویسنده مصری، بخشی از نزاع بر سر اسلام در مکه، به سببهمین سنت بوده که شماری از قبائل از طریق آن کسب درآمد می کردند و شماریدیگر آن را ننگ می دانستند که پیامبر اسلام هم به همین قبائل تعلق داشت ودر دینی که آورد، زنا حرام و مستحق مجازات دانسته شد.
زنانی که بامردان متعدد رابطه جنسی برقرار می کردند اگر شمار این مردان کمتر از ده نفربود، در صورتی که باردار می شدند این حق را داشتند که پس از تولد فرزند،هر یک از این مردان را که بخواهند به دلخواه خود به عنوان پدر او برگزینند ومعرفی کنند. آن مرد یا دیگر مردانی که با وی رابطه داشتند نیز حق نداشتندبا انتخاب او مخالفت کنند. به چنین رسمی رهط می گفتند. در صورتی که شمارمردانی که با این زن رابطه داشتند بیش از ده نفر بود، آنگاه تصمیم اینکهفرزند از آن کیست با آن مردان بود.
زنان به شیوه های گوناگون بههمسری مردان در می آمدند که بستگی به جایگاه اجتماعی خانواده شان داشت. رایجترین شیوه، خریداری زنان بود که به پدر دختر مبلغی می پرداختند و دختررا که ممکن بود حتی تازه متولد شده باشد از او می خریدند. شیوه رایج دیگر،به اسیری گرفتن زنان در جنگها بود. یا اینکه دو مرد دخترانشان را به یکدیگرمی دادند (معروف به شغار) یا در مواردی، زنان همسرانشان را با یکدیگر عوضمی کردند (معروف به بدل). گاه مردان با پرداخت مبلغی به زن برای مدت معینیبا وی رابطه برقرار می کردند (متعه). هنگامی هم که مردی از دنیا می رفت،همسرانش به پسرانش به ارث می رسیدند (مقت). در مورد رابطه با محارم همانممنوعیتهایی که در دین اسلام هست پیش از اسلام هم برقرار بود با این تفاوتکه مردان می توانستند دو خواهر را با هم به همسری داشته باشند.
خانوادههایمتشخص دخترانشان را در مقابل دریافت مبلغی که به آن صداق می گفتند بهیکدیگر می دادند و تصمیم با پدر یا ولی دختر و پسر بود. به این شیوه بعولهمی گفتند (برگرفته شده از کلمه بعل به معنای شوهر). همین شیوه از همسری بودکه دین اسلام بر آن صحه گذاشت و به عنوان ازدواج مورد تایید و رسمی برگزیدو دیگر شیوه ها را ممنوع کرد. همسری با زنانی که در جنگ اسیر گرفته میشدند را نیز جایز شمرد و در مورد متعه اهل سنت معتقدند که این سنت تا زمانیکه پیامبر زنده بوده رواج داشته اما او هنگام بازگشت از واپسین سفر خود بهمکه (حجة الوداع) آن را حرام اعلام کرده است، اما بیشتر علمای شیعه چنینروایتی را نمی پذیرند و متعه را مورد تایید اسلام می دانند.
دربسیاری از قبایل، پیوندهای زناشویی چندان استحکامی نداشته و تعصب چندانی برروابط خارج از ازدواج وجود نداشته است. یکی از سنتهای رایج استبضاع نامیدهمی شده به این معنی که مردانی که بچه دار نمی شدند یا اینکه می خواستند ازفردی که از لحاظ جسمی قوی و تنومند بود یا به صفاتی همچون شجاعت و داناییشهرت داشت دارای فرزندی شوند، همسر خود را برای همخوابگی نزد او میفرستادند و تا زمانی که مشخص می شد همسرشان از آن مرد باردار شده است با اونزدیکی نمی کردند، فرزندی هم که این گونه به دنیا می آمد فرزند خودشانمحسوب می شد نه فرزند آن کسی که همسرشان از او باردار شده است.
درسالهای قحطی یا از شدت فقر نیز گاه مردان همسرشان را به خانه ثروتمندان میفرستادند تا در ازای همبستری با آنان پول یا غذا دریافت کنند. به چنین رسمیمضامده یا ضماد گفته می شده است.
زنان حق جدائی از همسر را داشتندمشروط بر آنکه مبلغی به شوهر بپردازند. به این رسم خلع می گفتند که اسلامنیز بر آن صحه گذاشت و در فقه تحت عنوان طلاق خلع رسمیت یافت که زن میتواند با بخشیدن همه یا بخشی از مهریه اش از همسرش جدا شود. همچنین میتوانستند هنگام ازدواج شرط کنند که حق طلاق داشته باشند که این حق هم دراسلام تایید و به رسمیت شناخته شد. عده نگه داشتن پس از جدایی رایج نبوده وزنان می توانستند بلافاصله پس از جدایی به همسری مرد دیگری درآیند. حکایتمشهوری نزد اعراب هست که پیش از اسلام زنی به نام ام خارجه بوده که بیش ازچهل بار ازدواج کرده و طول هر بار ازدواجش میان یک شب تا حداکثر، چند روزبوده است. بر اساس این حکایت ضرب المثلی در زبان عربی هست که در کنایه بهکاری که خیلی سریع و شتابزده انجام می شود می گویند سریعتر از ازدواج امخارجه (اسرع من نکاح ام خارجه).
در مورد بچه ها رسم بر این بوده کهمادران بچه هایشان را شیر ندهند و آنان را پس از تولد به دایه بسپرند. پیامبر اسلام را نیز مادرش شیر نداد و هشت زن مختلف به او شیر دادند کهمعروفترینشان حلیمه است. حتی هنگامی که بچه را از شیر می گرفتند، برای اوپرستار (حاضنه) می گرفتند تا او بچه را بزرگ کند. پیامبر اسلام نیز بااینکه تا شش سالگی مادرش زنده بود، پرستاری به نام ام ایمن داشت. آن گونهکه ابن سعد در کتاب طبقات کبیر، یکی از مراجع اصلی تاریخ صدر اسلام نوشته،دلیل اینکه بچه ها را مادران شیر نمی دادند و بزرگ نمی کردند این بوده کهزنان بتوانند براحتی و آزادانه به معاشرت جنسی با همسرشان ادامه دهند ودوباره باردار شوند و همچنین این اعتقاد وجود داشته که رابطه جنسی به شیرمادر زیان می رساند. نوزادان پسر را حتی از محیط خانه دور می کردند و همراهبا دایه به بادیه یعنی بیرون از شهر می فرستادند تا همان جا بزرگ شود (درمورد پیامبر اسلام نیز چنین کردند).
دین اسلام فرهنگ جامعه مکه راکاملا تغییر داد و بسیاری از عادات رایج در آن را ممنوع کرد، اما این تغییرو ممنوعیت یکباره و ناگهانی نبود. به نظر می رسد آغاز این تغییرات پس ازورود پیامبر به مدینه بود که فرهنگ مردم آن از لحاظ رفتارهای جنسی و معاشرتبا زنان با مکه متفاوت بود. اوس و خزرج، دو قبیله اصلی مدینه همچون مردممکه بت پرست بودند، اما بخشی از شهر را یهودیان تشکیل می دادند که جایگاهزنان در جامعه آنان بر اساس دین یهود تعریف می شد. در این جامعه، ازدواجضابطه مند وجود داشت، رابطه خارج از ازدواج ممنوع بود و برای پوشش زنان نیزنوعی حجاب در نظر گرفته شده بود.
با ورود پیامبر به مدینه، بتپرستان و بخشی از یهودیان به دین اسلام گرویدند و پیامبر جایگاه حاکم اینشهر را یافت و نخستین حکومت اسلامی برپا شد. آن گونه که در کتب تاریخ ثبتاست، پس از مدتی مردان مدینه از رفتارهای مهاجرانی که از مکه آمده بودند بازنان به او شکایت کردند. دو روایت معروف در مورد مردانی از اهالی مدینههست که نزد پیامبر شکایت کردند که مردانی از مهاجرین اهل مکه را در حالهمبستری با همسر خود یافته اند (هلال بن امیه و عویمر بن زید معروف به ابودردا). آن گونه که در روایات آمده پیامبر رفتاری مماشات گونه در قبال اینشکایات داشت و کوشید که قضیه را فیصله دهد بی آنکه کار به مجازات آن مردان وزنان بکشد، اما از آن پس بتدریج آیاتی از قرآن نازل شد که بر رفتارهایمهاجران مکی پایان داد و همچون دین یهود، محدودیتهایی بر زنان اعمال کرد وبرای روابط خارج از ازدواج مجازاتهایی تعیین کرد. پس از فتح مکه، همینقوانین و ممنوعیتها و محدودیتها در مکه نیز اعمال شد.
گروهی ازمدافعان دین اسلام می گویند اینکه زنان و مردان در مکه پیش از همه گیر شدناسلام آزادیهای بیشتری داشتند لزوما به این معنی نیست که زنان از جایگاه وحقوق بهتری برخوردار بودند بلکه چه بسا حاکی از کم اهمیت شمردن زنان و نگاهشیئ گونه به آنان بوده است. دین اسلام پیوند زناشویی را نظام مند کرد،برای زنان حقوقی تعیین کرد. زنانی که پیشتر خودشان جزو حق الارث به حساب میآمدند دارای حق ارث شدند، مرد مجبور به تامین مالی همسر و پرداخت مهریه بهاو و حتی پرداخت دستمزد برای شیر دادن بچه شد. البته امروزه کم نیستندباورمندان به دین اسلام که می گویند شاید این دین در هزار و چهارصد سال پیشجایگاه زنان را ارتقا بخشیده باشد، اما گذر زمان و بروز برداشتهای گوناگونو گاه افراطی از این دین از سویی و مقتضیات زمانه ایجاب می کند که دراحکامی که شریعت برای زنان وضع کرده، تجدیدنظر شود، تجدیدنظری که به باور-باسرشت وروح دین اسلام در تضاد نیست؟؟!! - انسان هنوز علم الهی را مانند علم انسانی تصور میکند کهمداوم نیاز به ویراستاری وتجدید نظر دارد چنانچه دردین این نیاز باشد از طرف خداوندمنان انجام میپذیرد وقدرت انعطاف پذیری وقدرت مانور وظرفیت بالای دین شناخته نمیشود-آنان، با
بسم الله الرحمن الرحیم- الهام واقتباسی از کتاب "" روایت صحیحه درباره فضیلت زیارت رضوی- که نویسنده جناب اقای مهدی خدامیان ارانی ومترجم حجت اسلام محمد تقدمی صابی ":-نشر بنیاد پژوهشهای اسلامی متعلق به استانه مقدس رضوی است- نویسنده بیان میکند- درباره زیات امام رضا علیه السلام احادیث درحدود پنجاه حدیث است که کتاب بهار النوار مرحوم عظمت علامه مجلسی همگی ذکرشده است ولی برای اطمینان صدردصد دوازده حدیت که حدیث اعلائی هستند وحدیت اعلائی یقینی است انتخاب کرده است که همگی از شیعیان است دکه کردم اعوجوبه ای هستندت – ماند شیخ صدوق حمت الله واکثر انها مستقیم از امام معصوم گرفته اند- ولی در متن همان احادیث رامفصل از برادران سنی اورده است- که طریق درست تواتر علمی همین است_ اما کو گوش شنوا؟ بسیاری فکر میکنند که فرعون فرد نادری بوده است؟ فرعون بعضی یهودیان رادیکال شورشی معترض کشت ولی سرانهارانزد واسب برای لگد کردن وخانه انها را اتش زدن ومعبد انهارا خراب کردن وشکنجه سخت نکرد- خداوند منان وقتی کسی جهنمی میشود دریجه های عقل فردرا میبندد کهخودرا زود به هلاکت بی اندازد واگر دربعضی موارد انهاراحفظ میکند برای ان است که به درجه ای از جهنم که باید وارد شوندبرسند-!! مقدمتا- بعضی علوم وابسته به تاریخ هستند- بقول خاجیان تارخی هستند یاسندی هستند وبعضی علوم مستقل از تاریخ هستند مانند علم ریاضی- تمام علوم دینی مستقل ازتاریخ نیست مثلافلسفه ومنطق مستقلاز تاریخ است- ولی احکام عبادت ویازیارت وابسته به تاریخ است ولی شناخت سندی ان به عقل محتاج است وقوانین عقلانی خاصی برای ان فراهم امده است- من یادنیست درکتاب اکسفورد دوبود یا اکسفود سه که دربیرتیش کنسول شیراز میخواندیم مطلب این بود ریس شرکت به خانم منشی فرمودند من بیرون میروم فنجان قهوه منرا درداخل قفل بگذار یعنی درحلقه قفل- خانمی اعتراض کرد حتما ایشان یک منظور دیگری دارد؟؟ یک چیزی هم بافت- استادفرمودند درلغت قفل چنین معنائی نیامده است به مامربوط نیست که علت راجویا شویم اگر نویسننده میخواست علت رابیان میکرد ظاهر قضیه این است که فنجان داخل حلقه قفل باشدوالسلام یک عده ازمابهتران متخصص این چنین مسائل هستند که بقول استادانگلسیس پدرمردم را دراوردند ول کن معامله نیستند؟؟!!-ادامه دارد
هبسم الله الرحمن الرحیم-زوال عقل- دریکی دیوارهای بارگاه ملکوتی ومنور امام رضا علیه السلام یکی حدیثی از قول امام رضا علیه السلام نگارش یافته است که بقول علما باتمام رشته های درارتباط با انسان درگیر است-:" بالاترین معرفت خداشناسی- خودشناسی است:" که غالبا درعلم عرفان وعلم اصول ازان بهره میگیرند ولی به نظرحقیر درباره کدام کمالات وکدام مکتب تربیتی را باید انتخاب کرد- کابرد مسلم دارد- انسان تاز مانی که بهکملات واقعی وتربیت واقعی نایل شود- بدنبال سروصدا ها مدل های روز که تصور میکند شان ولذت وکمالاتی که برای او داردمیرود مانند غرب وعربستان- غب تصور میکند که اگر ازدی به انسان ندهند علاوهبر انکه حق زندگانی رااز ایشان گرفته اند به مرض شیزوفرنی مبتلا میشود که باعث زایل شدن عقل میگردد وقدت ابتکارا ومستقل زندگانی را ازدست میدهد- زمانی که من درانگلستان بودم- دختران دانش اموز میتوانستند چهارمدل مو انتخاب کنند ولی انها مایل بودندکه ان هفت مدل شود پس ازبحث فراوان باپنجمی موافقت کردند روزی یک دانشجوی ایرانی به من گفت باهفت موافقت شده است- ویک دخترخانم ایرانی همفمودند ما درایران |": امل": برمیایئم وبرای ان بایدمبارزه کنیم- خوب دراینجا تغیر دادن کار حضرت فیل است –اشکال تعلیم وتربیت جهان سوم دراین است فرد رانمیسازد وفقط حرفه ای یادمیدهد که به درد دیگران میخورد که معیشت خودرا بدست اورد درحالیکه مانندحوزه بایدبه انحای مختلف فر د رابسازد بعد شغل اورا فراهم کند واینامر کاری دشوار است وجزو با دروس خاصی که لایه ای فرهنگ سازنده درمغز فرد قراردهد چاره های دیگر موقتی است- روسیه درزمانی که شوروی بود همجنسگرائی حکم اعدام داشت اصلا هم جنس گرا وجودنداشت به محض ازادی سازمان همجنس گرائی مانند مدل انگلستان حتی توسط انگیسی پایه ریزی شد افراد بدون تجربه همجنس گرائی کهبرخلاف غرب که مدتی همجنس گرای بوجود می اید بعدا به سازمان های همجنس گرائی که به ان علاقهمندمیشوند میپیوند سی هزار نفر روز اول به سازمانهمجنسگرائی مسکو رفتند وثبت نام کردند وظرف مدت کوتاهی به سیصدهزارنفر رسیدند ویا مذهب در چین وسپس در روسیه همین اتفاق افتاد- عربستان قبلا هرگز درداخل عربستان کاری کارستان درهیچ بعدی انجام نداد بخصوص مسائل معرفتی وفرهنگی اسلامی- تمام هم اش درخارج بود چون شان وپرستیز بیشتری پیدا میکرد مثالت خارجی اهمیت اش بسیار زیاد بود وگاهی خبرنگاران خارجی مینوشتند عربستان گول نخور داخل مهم است بعد خارج توجه ای نمی کرد ومداوم از خارج افرادی رادعوت میکرد که از عربستان بازدید کنندمداوم ایراد فرق مذهبی های مختلف اسلامی را میگرفت باجهان امروز هم گام نیستند وبفکر صنعت فوق مدرن نمی باشند؟؟ با شروع شدن انقلاب ایران انها تصور میکردند غرب واسرائیل غولی است که دوماه ایران را به زانو دمی اورد ومداوم هم میخواستند تا قبلاز انکه اوضاع ایران بحرانی شودمیانجی باشند ومردم ایران هم بسیارروشنفکر ومتمایل به غرب هستند- ونگین خاور میانه هستند همه از انها درس میاموختند- ولی کم کم متوجه شدند که ایران بیشتر متمرکز درداخل است انها هم شهر هائیکه طرفدارانهاباشند شروع به ابادی کردندوفقط دو شهر بسیار مهم مکه ومدینه را گسترش دادند وقیمت هارا پائین اوردند وحوق را چند بر ابر کردند وام مثلا خودرو را باقساط زیاد واضافه کارخریدن انها اجباری کردند وباتوسعه دانشگاه درایران انهم تاحدی دست به توسعه دانشگاه زدند ولی قدرت انکه پا به پای ایران بیایند نداشتند زیرا بر ای حکومت انها مطلوب نبود حتی جناب بی بی سی فرمودجاه طالبی ایرانیان بقدری است که میخواهند
رشد چند قرن غرب را سی وچهل ساله برسند-کم کم استانه منور امام رضا علیه السلام بدون سروصدا رقیب سرسخت برنامه های مذهبی بین المللی عربستان شد-حضرت ایت الله عباس واعظ طبسی رحمت اله علیه بر قول خارجیان اصل تسامح وتساهل بابرادران سنی وحتی وهابیت درمشهد ودرجا های دیگر ایران را اتخاذ کرد ودانشگا بین المللی امارضا علیه السلام تاسیس کرد واز شخصیت اسلامی کشورهای خارج دعوت بعمل میاورد همین دیروز سهنفراز مسلمانان لهستان دعوت شده بودند که یک دخترخانمی ایرانی با چادر سفید وگل سبز کوچکتصور میکنم مترم بود وانها انگلیسی بلدنبودند یکی ا زانها سنی درحدود پنچاه سالداشت متفکرانه به ضریح فولاد خیره شده بود خارجیان درک نمیکنند این ژست است ویک نوع ادای احترام است ویا درخواست نیاز است وهمچنین قدرت وشان وپرستیز حزب الله درلبنان تصور میکر د وغرب واسرائیل درمشت اش این تخم مرغ راله خواهد کرد-چندین سال پیش-عربستانکه تعدادزیادی مرید در لبنان داشت وانها هشداربودند افراد روبه نزول هستند- یک درجه دار عربستان احضار کردند وبرو کار اینحزب الله رابساز- ایشان ازلحاظ فقهی اختیارتمام خواست ومن ظرف مدت کوتاهی حساب حزب الله میرسم وگفتند پاش نجومی داری وایشان واردیک قله شد وسرواخ هائی دران قلعه تهیه کرد دژ مانند ال بر عکس بود وبر ایچند ماه ذخیره غذائی تهیه کرد وافراد تعدای درداخل وتعدادی در پشت بام ها ویابصورت استتار درخیابن ها وکوچه هائی محل رفت وامد حزب الله بود یک اساسنامه شود وتز خودرا بیان کرد وهمه حرب الله ودیگران گفتند با این اساسنامه باملوارد شورشو وماباتغیراتی انرا میپذریم ومقداری هم روشنفکرانه بودولی قبول نکرد ودستورجهادداد اوا تلفات زیادگرفت وکم کم حتی از ان دریچه های کوچک تلفات میداد افراد از را های مختلف فرار میکردند سرانجام سه نفر باقی ماندند قراربود چنایچه وضع به این حالت رسید اگرنتواند فرار کندخود کشی نکرد ولی ان سه نفرخودرا تسلیم کردند وهمه حقایق رابیان کرد که سفیر عربستان تا ایشان ندیدقبول نمیکرد وسرلنجام گفت اینفرد دیوانه شده است این انقلاب سرخود کرده است-ادامهدارد
بسم الرحمن الرحیم-باتسلیت به پیشگاه امامزمان علیه السلام ونایبرحق اش حضرت ایت الله العظمی خامنه ای عزیز ومعزز رحمت الله علیه که امروز صدای ملکوتی ایشان رادرصحن را درصحن روضی استانه بهشت اسای امامر ضا علیه السلام والاف تهنیت وتحیت شنیدم روحی له فدا- دیروز درصحن نماز جمعه بودم- حضرت علم الهی کمی دیر امدند فردی از تهران درنزدیکی من بود فرمودند بایدنماز فردا بخوانیم تا امام جمعه مشخص شود؟؟!!کارمند یک اداره بود دربلندگو مداوم شعار کلاسیک میدادند ایشان به من گفت اخرین شعار ندادند گفتم اخرین اش کدام است فرمودند زنده بادعزرائیل- من گفتم مطلبی رابگویم یک روسای من جوان بود فرمودند توی کوچه مداوم وچپ وراست افراد جوان وپیر فوت میکردند خانم من بهمن گفت خیلی باید خداوندمنان راشکر کنی! ومن گقتم حضرت عزرائیل علیه السلام ادرس من اشتباهی فهمیده است همان اقا فرمودند مایک کارمند همکار داشتیم .ایشان به منزل می اید بسیار خسته وعرق ریز خانم اش گفته است بیا نهاربخور ایشان فرمودند من زیاد خسته هستم ده دقیقه میخوابم وبعد نهار میخورم بعداز ده دقیقه خانم اش ایشان صدا میکند متوجه میشود بیدار نمیشود تکان میدهداثری نداشته است همسایه راخبر میکنند ومتوجه میشوند که فوت کرده است جمعیت زیادی جمع میشود ومنتظر امبولانس بودن- یک دفعه چشمانش باز میشود تا جمعیت میبنید مگوید چه اتفاقی افتاد ه است من ده دقیق قرابود بخوابم جمعیت به سرعت فرار میکند خانم اش میگوید من هرکاری کردم شمابیدار نشدی- ومن ترسیدم- ایشان فرمودند منرابردند که حضرت غرزادیل فرمودند ان فرد باهمین اسم فلان محل بوده است اشتباه کردید!! وبه من بیست وهشت سال جان شمارامن میگیرم ودرست این اتفاق افتاد – درهتل بودم ذکر حال ایشان بافارد کامند هتل بر ای درست کردن تلویزون امده بودم من ایشان بود اگر ایشن ان حضرت زنده بودن ومخابرات مشهد را به ایشان میدادند انرادرست میکردند- خانم خدمت کار فرمودندبا چه مبلغی خواستم به ایشان بگویم کسی پول نجومی ئدارد دارد دلیل نیست خدای نکرده امکان کارخلاف داشته انهم چنین شخصیتی خانم در ضحن یکخانم مشهدی فرموده بودن که ایشان درهمانخانه با شیروانی سابق زندگانی میکردند وخانم ایشان که از طرف مادر یکخانه به ایشان رسید انرا حسینه کردهاند- خوب است علی اظاهر قضاوت نشود وعظمت بزرگوان حفظ شود امیداست یک فرد شایسته همچنان ایشان کار ایشان را ادامه دهد من درجریان هستم- تاز مانی که روحانیت کار تدارکات( لجستیک) وتعمیرات (اردناس) جبهه بعهده نگرفت کار درست نشد جبهه اندیمشگ-عراق بسیار احمق بود- استراتژیک انجا درک نکرد تاز مانی که از دست دادذ وبعد خواست پس بگیرد دیکر امکنان پذیر نبود چندین تپه وکو ه استراتژیک دارد که پشت انها عراق موضع گرفته بود ایران گشت فقط تپه های نزدیک که بسیار حساس بودنیروی زیاد خواباند وتانجا امکان داشت توپخانه موشک اورد به اسم نو وفاربیک موشک ها فروخته بودند درعمل مشخص شد که کار کرده بودد وتعمیر درموردکابل که بسیار حسا س بود بعداززدن پنچ موشک کابل مداوم خرا ب میشد وتعمیرات انهم به ما د بودند وزاپاس انهم چنین بود وبیادزاپاس از کردستان بیاید وحق بیش ازپنچ بار رانداشتن تا کم کم تعمیرا را یاد گرفتند وعراق هم از این موضوع باخبربودبریا وحشت عراف سیل سیاهی لشگربودن هیچگونه امکانات اوردند افرادمیفتند اندیمشک وانجا غذامیخوردند وبر میشگتند ومردم اندیمشگ ودزفول صبح می امدند وشب از میشکتند بسیاری فرار کردند تا کار رابدست روحانیت دادند چرا موفق شدن مفصل است که انشا الله بعدا ذکر خواهم کرد=
بسم الله الرحمن الرحیم- قصاری از فیلسوف شهیر دانمارکی سورن کیریک گارد—خلوص قلب به لنسان وحدت میدهد- واسلام میفرماید باهستی هم به وحدت میرسد—یک انسان مادی همیشه به خارج از خوداش توجه میکند ولذت را درخارج تصور میکند وسرانجام سیری در درون پیدا مکند ومتوجه میشود که منشا لذت در درون است- اسلام میفرماید انسان بزگتر از هستی است وخداوند منان بزگترین است که درقلب او جای میگیرد-پس منشا لذت در درون است—خداوندمنان مخلوقات را ازهی میسازد که همیشه مارا شگفت زده میکند که مطمنا چنین است ولی برای خداوندمنان مطلبی دیگریکه شگفت انگیزتر هست که از انسان گناه کار یک قدیس بیرون میاورد-قران هردو را بایک ایه که ازمرده زنده بیرون میاورد بیان میکند-- کسانیکه میل به باطل دارند ازادی ندارند وازادی خواه هم نیستند- ولی انها انرا ادعا میکنند که میطلبند- ولی انرندارند- کسانی ازادی تفکر دارند بدنبال ازادی بیان هستند کسانیکه درخواست ازادی بیان هستند بهخاطر ازادی تفکر کمتر داشتند جریمه میشوند که کمتر به ازادی بیان توجه کنند- زندگانی ما بیانگر دامنه فکر ما است- قران مجید هم میفرماید کسانیکه کمتر تفکرمیکنند کمتر بهره خواهندبرد---زندگانی بدون درک حقیقتی که بایدتجربه کرد-مسئله ای ندارد واین نوع زنگانی ازنظراسلام یکزندگانی پوچ است که سرانجام بهعذاب دنیائی واخرتی دچار میشوند-مرگ دلخراش وبسیار غم انگیز- یک روشنائی به کل احساسات وتعقل انسان میدهد که درباره خوب وبد بیشتر تفکر وتعقل کند- که سرانجام ترجیحا بدون محدودیت خوب را بر بد بیش از اندازه توجه میکند-جنایت کار بامرگ اش قانون اش تمام میشود وشهید بامرگ اش قانون اش اغاز میشود- بالهام از ایشان کسانی ادعای شناخت الهی دارند ودغدغه الهی درباره خودشان خوب درک نمیکنند-خداوندمنانراخوب نشناختند
بسم الله الرحمن الرحیم- برگرفته از سایتwww.baharoom.ir))- مهناز رئوفی نیز در تکمیل سخنان داوری اظهار داشت: در بهائیت یک الگو بیشترنیست و آن هم فردی به نام زرینتاج است که بها او را قرهالعین نامید وبعدها به خاطر کتمان سوابق فسادش او را طاهره (پاک) نام نهادند. این زن درقلعه شیخ طبرسی با لباس حریر و بیحجاب در جمع مردان ظاهر شد و عملاً از آنزمان کشف حجاب آغاز شد و از عدم تفاوت زن و مرد گفتند.
وی با بیان اینکه در تعالیم بهائی مرزی برای حجاب تعیین نشده است، افزود: برای ما مبلغینی از خارج کشور میآمد و سیستم میگفت که اینها باید برایشما الگو باشند.
این نجات یافته از بهائیت تصریح کرد: در بهائیت میگویند زن میتواند 9 الیما شاالله همسر داشته باد و میتواند اگر در خانه شوهر بچهدار نشد، درخارج از منزل فرزنددار شود و به خانواده بازگرد- مهناز رئوفی نیز با بیان اینکه بهائیان از نظر فعالیت مالی و صنفی مشکلیندارند، خاطرنشان کرد: اگر آنها در فعالیتشان به مشکلی برمیخورند، به خاطرمشکلاتی است که در جامعه همچون تخریب اسلام و روحانیت و اعتقاد به امامتایجاد میکنند. شجاعی نیز درباره رویکرد بهائیت نسبت به ملیگرایی با بیان اینکه یکی ازاصول بهائیت عدم دست گرفتن اسلحه است، گفت: در جنگ تحمیلی هیچ بهائی اجازهشرکت در جنگ را نداشت ولی در جنگ آمریکا با عراق سربازهای بهائی مردممسلمان عراق را میکشتند.
بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شخصی است- یک عالم وهابی- به اقای هارون عبدالهی که گویا اخیرا شیعه شده است- نوشته است- شما واقعا بسیار کودن هستید من مقاله شما هم دیدم وهم خواندنام که درباره پرزیدنت بوهاری ریس جمهور نیجریه نوشته اید- ایشان چنان شخصیتی هستند؟؟! که اجازه دادند شما عقاید فرقه ای خودرا عمل کنید درحالیکه دروغگو هستید که عقاید را قبول میکرد میگفتید که ما ایشان را صد در صدحمایت میکردیم - ومن امیدوار هستم که انه مرد بیسواد احمق که شما انرا اقای زاکزاکی مینامید را بکشد- تمام شیعیان ازلحاض مذهبی وعقلانی کور هستند؟؟!! حرکت ایجاد شده بدون شما شروع شد وقبل ازانکه تمام شود شما سکته خواهید کرد-مانندایشان- ویاراناش – حسینیه که معبد شما است دیگر وجود ندارد وشما هرگز چنینی معبدی نخواهید داشت-؟؟!! چشمانت را باز کن ودرخشان ساز وبه اسلام واقعی باز گرد زیرااکنون تو مسلمان نیستی- من پاسخ دادم—اگر من به اسلام شما باز گردم میبایست مانند پیروان شما تشنه خون ریزی و وحشی گری باشم- که زمانی که هزار نفر که بدون دفاع واسلحه بودند به شهادت رسانیدید وبخاطر ان چشن گرفتید- درچنین شرایط چناچه شیعه عزیز نبود من به مسیحیت باز میگشتم- "": بایدتوجه کرد که ابن وهاب بازیرکی که انگلیسی ها به ایشان یاد دادن- ایشان خداوند وپیامبرصلواته الله علیه واله والسلم واهلبیت مکرم رسول الله صلواته اللهعلیه واله والسلم پیروان خود است