بسم الله الرحمن الرحیم-بحرانها- بخش سوم-من جریان به دوست کاشی خود گفتم- ایشان سخت ناراحت شد وفرمودند شما نفر سوم هستید- چرا ایشان باخودمنصحبت نمیکند تا جواب اش رابدهم – من ایشان را بخوبی میشناسم ادم –چربی- است ایشان بادونفر دیگر به ان سالن میرود وبگو بگو میشوددونفر دیگر از جناب مهندس دفاع میکنند سرانجام هم زد وخورد میشود-شورای مدیرت خوابگاه ها تشکیل میشود- والدین انهارا میخواهند که ا زطرف- ایشان مادرش ان می اید ازهردو مادر وپس وطرف مقابل تعهد گرفته میشود –که این ات باشد—مناز ایشان سئوال کردن بااین روح کنجکاو- چرا شما درباره اسلام مطالعه نکردید- ایشان فرمودند پدر من مذهبی سلیم النفسی است مادرمن لیبرالسیم امریکائی است بعد جریان ماد ر ایشان درک کردم- که برادارش به امریکا میرود- ویک وزن ی علمی میشود- حلا جریان چه بوده –که خانماش فوت کرده یا طلاق گرفته یا امر دیگری مادرایشان به امریکا میرود وسرپرستی خوانوده را بعهده میگیرد ودرضمن دختراش که فرزنذاول بودنیز باخودمیبرد- این دختر خانم ژنی بوده است دریک رشته بسیار پیچیده که تصور میکنم اقتصادنفت بوده فوق لیسانس میگیرد- این خانم تحت تثایر برادرش بشدت لییرال ودمکرات وپس میشود- پس از مدتی که احتمالا وضع بردارش خوب میشود به تهران باز میگردد- ولی پس ازمدتی برادراش به سرطان پیشرفته دچار میشود که ازنوع بدون درد بوده است .تشخیص نداده بودند مانند سرطان حضرت امام راحل علیه السلام درجا میفتد درهمی ز مان دوست من دراطاق برادر کوچگ اش جزوه حرب توده پیدامیکند از ایشان سئوال میکند محض اطلاعات است ویا سمپات شدی ایشان میفرماید سمپات شدم وایشان به بردراش اختار میکند ولوپدر چیزی نکند من با لگد توراازخانه بیرون میکنم وروزی زدوخورد سنگینی رخ میدهد ومادراش دست ایشان را میگیرد وبه امریکا میرود ونزد برادرش میرود وانجا میماند وتامرگ بردار سال دهروز عید به ایران می امده است- وخواهراش ساینتیست ودمکرات بوده است- پسرعموی پدری ازسران حزب توده تهران بوده است که مسئول مسائل اجتماعی است حزب توده بود- ایشان گیچ میشود یک استاد زیست شناسی در دبیرستان البرز بوده است که ایشان ان فرد دارای مخ وباسوادترین استاد میدانسته است-نزد ایشان میرود- واز ایشان سئوال میکند- که به نظر بهترین ایدولوژی کدام است- ایشان درجواب میگوید- کمونیست- شاه-اخوند وسکولار سیاسی غربی همه- اسبهای یک گاری هستند- اول دم از ازادی وعلمی کمیزنند ودمرات هستند وطرفدارخلق بعدا زیراب انها- بجز اندکی میزنند مگر اعتراض عمومی شوئد تا ذکمی حق به مردم بدهند بهترین ایدولوزی- ساینس است وانهم ساینس امریکائی- ایشان سیانتیست میشود ونزد خواهراش جزوه ی قطوردرباره ساینس مینویسد وسپس در دربیرستان البرز زنگ تفریح شروع به سخنرانی میکند-ادامه دارد
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- سیطره الهی-درباره سیطره الهی جسته وکریخته بحثی شده است حضرت علامه ایت الله مرحوم جناب سید محمد حسین طباطبائی رحمت الله علیه وحضرت استاد علامه ایت الله دکتر مرتضی مطهری رحمتالله مرحوم شهید دکتر ایت الله بهشتی رحمت الله علیه قداری دیراین باره صحبت کردن-در غرب تحقیقاتی ازجانب سکولارهادرمورد سیطره مذهب شروع شده است که یکدانشمند سکولار امرکادیدرباره سیطره الهی تحقیقات مفصلی درجهان انجام داد وبعدموحد شد وفهمید ریشه اش به خداوند منان بر میگردد قران یک مثال دارد که شخصیت های الهی دارای سیطره الهی هستندمثال ماورد که شیره دارای سیطره فیزیکی است در حالیکه جمع حیوانات بسیار زیاد هستندولی سیطره فیزیکی مانند شیر را ندارند- ولی خر سیطره ندارد درطول تاریخ برادران سنی درحالیکه وجه غالب واکثریت رادارند همیشه درمبارزه با شیعه بودن وبه مذاهب توجهای نداشتند علت انهم همین سیطره الهی است وبا انبیا اعظام رحمت الله علیهم اجمعین مثلا یهود درحالیکه طرفدران واقعی انان بسیار اندک بود سخت بانان مخالفت میکردند وانهارا یامیشکتند ویازندانی میکردند ویاتبعید میکردند به علت همین سیطره ی که دارندبعنوان مثال حضرت نوح علیه السلام در اخر زمان درجزیره هفتاد یار داشت ولی بشد باانها منحرفین مقابل میکردند وزمانی که فرمود من میخواهم کشتی بسازم واز این جزیره بروم خوشحال شدند گفتند ما کمک میکنیم که شما یک کشتی بسازی همه انهاراباخودت ببری- ارتش مصر بسیار قوی تراز ارتش مقاومت حزب الله درلبنان ولی اسرائیل از ارتش مقاومت میترسد اساس ان سیطره الهی است- خانواده متاسفانه مطالعه نمیکنند وبخصوصدرمسائل دینی توجه ای کم دارند ان سیطره واقعی نمیتوانندایجاد کنند لذا نسل- بحران هویت دارد وبحران اسوه دارد کفرقران بخوبی میفرماید شیطنت دارد که مسخ میکند-جمود بوجود میاورد کاه ای را کوه میکند وکوهای را کاه میکند- متا سفانه کتاب برای اولیا درسط انان بسیارکم داریم کتاب هابیشتر تخصصی است که باید بیشتر فرننگ سراها دراین زمینه پیشتاز شوند شخصا معتقد هستم سبک جناب اقای ایت الله قرائتی رحمت الله علیه وجناب مرحوم ایت الله فلسفی میتواندنقش سازنده ای بازی کند انشالله
بسم الله الرحمن الرحیم-احادیث احادیث کهکشانی حضرت رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم-1-فرمودند-لقمان به پسرش گفت-: ای پسرم!در مجالس دانشمندان حضور داشته باش-و-سخنان حیمان را بشنو- زیرا خداوند- دل مرده را با نور حکمت- زنده میکند—چنان زمین مرده را با اب باران حیات میبخشد- زیبا است- علم چون باران باید ایجاد حیات درموجودات میکند –درانسان ایجاد رشد کند بخصوص رشدمعنوی هرچه دل را میمیراند-علم نیست—علم هم تشبیه به نور کردند که بصیرت میاورد- ونشانه عالم وحکیم راهم مشخص کردند که چنین علمی دارد—2- لقمان حکیم- هنگامی که پسرش را موعظه میکرد-به او به او گفت-:" ای پسرم! کیست که از خداوند منان عزوجلسراغ گرفت- ولی اورا نیافت؟؟!! پس بهانه بیخود است وبیشتر غرض ورزی وچشموگوش از شهوات نامشروع پر شده است—و- کیست که به خدا پناه برد- ولی- خدا از او دفاع نکرد؟ و- یا کیست که به خدا توکلکرد- ولی اورا کفایت ننمود- مداوم از فقز شکایت کردن – خوداش فقر زمینی واسمانی میاورد باید به خداوند منان توکل کرد وهمت کرد واز اب دریا کره گرفت--- لقمان حیکم پیوسته می گفت هرگاه چیزی در نزد خداوند- عزوجل به امانت گذاشته شود حفظش میکند- باید ایمان مال واهل وعیال رادرنزد خداوند به امانت بگذاریم وخداوند منان انهارا بخوبی حفظ خواهند کرد-
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-معادله سازی لغات خارجی کاری واجب است-دردانشگاه لندن علت اش را بیان کردن- که مغز لغات مادری رادرک عمیق میکند- وبه سادگی به خاطر میسپارد ودرباره به خلاقیت میرسد- ولی زبان خارجی دراوائل باید ترجمه به زبان مادری کند وگرنه مغز فلج میشود- وفشاری زیادی به مغز وارد میشود ودرک اولیه بسیارسطحی است سالها طول میکشد که مغز به ان مسلط شود وانگاه برای ترجمه به زبان مادری مشکل میشود اول به زبان خارجی تفکر کند وسپس انرا ترجمه کند وچون معادل فارسی رابلدنیست انطور که میبایست مکنونات عقلی رانمیتواندبخوبی بیان کند- دچار فشار میشود- بهنمظر حقیر لغاتی که بینالمللی هستند مانند اتم – پلیس-تلفن وغیره نیازی نیست که انهارا تغیر دهند ولغاتی سالهای دراین بکار رفته وعمومیت پیدا کرده استمانند سماور وکراوات که روسی هستند وبسیاری لغات عربی وبخصو فقهی نیازی نیست ولی مابقیه- باید سریعا معادله سازی شوند- یک کلمه- رزبان انگلیسی – به – ساپورت- یعنی حمایت کردن وپشتیبانی کردن-یک دفعه در دانشگاه شیرازیک لغت را دریک جمله کتاب درسی ترجمه کرده بودم- یک دانشجوی زبان انگلیسیدر راهرو رد میشد از او پرسیدم این ترجمه درست است یانه وپس ازشرحی کوتاه ایشان اندکی فکر وگفت این معنارا جمله را ساپورت نمیکند- بعدازان من درجهای مختلف مثلا این لغت ویا این استدلال ساپورت نمی کند وکم باب شد- کلمه متافیزیک را اعراب به درستی ماورای الطبیعه گفته اند به مراتب بهتراز متا فیزیک ولی متافیزیک جا افتاده است اخیرا در یک کنال ایرانیان مقیم امریکا اقای صحبت میکرد که شاهنشاه فرموده بودند ریس فرهنگستان ادب فارسی باخود من است ومعادله سازی کار خود من است ویک لغت معادله سازی نکرد وفرهنگستان یقه اقای گرفت یکیارا انجام دهید تا ماهم یادبگیریم- انواع لغات علوم انسانی خارجی شد مثل انکه ازعرش مائده اسمانی برای ایرانیان امده است-امید است دراین باره کاری کارستان شود
بسم الله الرحمن الرحیم-بخش دوم بحران ها-یک روز یک دانشجوی خوابگاه من پیش من امد –ومن را به اطاق خود دعوت کرد وزیر تخت خودرا نشان داد جزوات حزب توده- دسته بندی شده قرارداشت- وگفت هرکدام که خواستی به شما میدهم- منبا وجود انکه خیلی کنجکاو بودم نپذیرفتم دانشجوی ریس خوابگاه به من گفت من درتهران تجربه کردم این کار ساواک است- گول نخوری- ایشان در زیر تخت بچه ها گذاشته بود مال من را زیر تشک گذاشته بود به من جریان را گفت به ایشان گفتم سریعا از اطاق من بردار لو رفت ساواک به اطاق ایشان امد- وایشان گفته بود نمیدانم چه کسی این کار را کرده است بعد ایشان راجا به جا ست کردند-دوست کاشی من خودکار اش به زمین می افتد- بدنبال پیدا کردن خودکار به زیر تخت نگاه میکند متوجه چهار جزوه میشود کهمتعلق به حزب توده بود سه تای انها را تحویل دانشگاه میدهد- جزوه چهارم- یک فحش اکادمیکی- مینویسد-که ازمعلومات علمی غربی که خوانده بود خوابگاه یک محوطه وسالن داشت که به تالار میگفتیم-ملاقات افرادغیر خوابگاه درانجا بود تلویزوین داشت ولی ما ازدرب مستقیم وارد خوابگاه میشدیم وایشان این مقاله رادر گوشه ای یک زاویه زده بود- ومن متوجه نشده بودم وایشان چیزی به من نگفت- خوابگاه موازی ما درسمت شرق دراخر انجا یک سالن بزرگ بود ومن نمیدانستم هدف از ساختن ان چی بود- ولی کم کم یک مرکز ورزشی شد- انواع ورزش ها بدون مربی بچه ها خودشان مربی بودن ما چهراتا مربی داشتیم یک خانم به خانم مجاب که عمده کاراش یاددادن ورزش والیبال به پسرها ودخترها بود- یک جناب اقای ذوالقدر که بیشتر مربی والیبال وشنا بود ودیگر اقای کیا که مربی فوتبال بود وجوان دیگری که تازه امده بود مثلا ژِیمناستیک ودو وغیره تعلیم میداد کهمن فقط یکبار ازدور ایشان دیده ام- درحالیکه ورزش درغرب وحتی درانگلستان که سخت دانشجویان معترض بود که ورزش از لحاظ سرمیاه گذازی درحال افول است گرانقیمت ترین مربی ها داشت مثلا برای اسکی مربی اول جهان بود که به نظرحقیر چند دکتری داشت وپول نجومی میگرفت جریانی داردبادانشجویان ایرانی که بعدا خواهم گفت- من گاهی برای تماشا به انجا میرفتم بخصو برای جودو –وکاراته وکشتی ولی کم کم به هالتر علاقمند شدم ومدتی هم درمنزل براساس کتاب تمرین میکردم یک دانشوی ساسومی رشته مهندسی مربی هالتر بود بسیار پسر خوشقیافه وخوش استیل یک دفعه به من گفت این دوست شما ادم ناجوانمرد است ؟ گفتم دوست من کیست فرمودند فلانی گفتم شما را میشناسید- فرمودند بسیارخوب من هم شاگرد دبیرستان البرز بودم- ایشان استادتوریسین سیانتیست بودند ودراین باره سخنرانی میکردند- یک فحش نامه اکادمیک درباره حزب توده نوشته است ودرتالار زده است- ارواح عمه اش تصور کرده است حزب توده را میتواند لجن مال کند –لطفا ایشان نصیحت کنید-ادامه دارد
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-بحرانها-من در دانشگاه شیرازدر خوابگاه پزشگان بودم ودر سال دوم یک دانشجوی رشته روانشناسی که ایشان سال دوم بود به این خوابگاه امد- اهلیت ایشان اهل کاشان بودند ولی بزرگ شده تهران درخاندان ایشان قبلا همه اهل دین بودند وچند مرحع درخاندان ایشان بود وهمان زمان هم یک مرجع درفامیل داشتند- ایشان دانش اموز دبیرستان البرز بود که بامعدل بالای نوزده در طول تحصیل قبول شده بود- اطاق ایشان ربرو ی اطاق من بود انزمان خانوادهای متوسط به بالا غالبا بچه هاینها قرص های ارام بخش میخوردند .طبقات پائین وضع بهتری داشتند ولی کم کم اگر افرادی ازانها- درجای مهمی پذیرفته میشدند غالبا شاه پرست بودند واگر نمیشدند یاداش مسلک بودند ویا در درخود بودند وبی خیال ویا داشتند کم کم کمونیست ولیبرالیسم میشدند وبسیاری هم اهل مذهب بودند- انجناب مشکلات خانوادگی اش صد درصد بود ما من چهل درصد بود من زیرنظر دکتر خوشبین ودکتر محرر بودم درحدود سه نوع قرص میخوردم ایشان پانزده قرص میخورد توی خوابگاه یک دانشجوی یهودی بود که مهندسی میخواند وبستهای از قرص های ارام بخش توسط برادراش از امریکا میاورد کهگفت در دانشگاه ی ایشان درامریکا- به دانشجویان توصیه کرده بودند همگی ازان- استفاده کنند-ولی من گفتم خودم قرص خاص میخورم ایشان نسبت به نمره هم وسواس داشت وهم حسادت عجیب-در کلاس روانشناسی مشترک یک دانشجو داشتیم که ایشان درامریکا متولد شده بود- تا سال دوم دانشگاه درامریکا بود پدراش مسئول کنسوگری کالیفرنیا بود ایشان به ایران احضار کردند وپدراش به ایشان گفته بوددر امریکا بمان وادامه تحصیل بده ایشان قبول نکرده بود وگفته بود من به ایران می ایم وانزمان هرکس دوسال دریک دانشگاه معتبرامریکا درس خوانده بود هم میتوانست بورسیه شود وهم میتوانست به یک دانشگاه ایران بدون کنکور به ایران بیاید- ایشان نمره بالا می اورد وچشم وچراغ بعضی استاغدان علوم انسانی بود که ک مقاله ترجمه کن ویا معادل سازی لغات انگلیسی به فارسی کن که درمعادله سازی گاهی ازمن کمک میخواست وچون نمیتواستیم ایشان ان لغت رابه انگلیسی شرح میداد دوست کاشی گاهی نمره ایشان بیشتر میشد وگاهی نمره من بیشتر میشد وایشان اعتراض میگذاشت من به ایشان گفتم علتی ما نمره کامل میاوریم این است طبق گفته استاد وکتاب – کتاب راحفظ نیستیم ومن سعی میکنن تعاریف ونکات مهم را حفظ کنم زیرا کتاب گفته است که غیره از این تعریف بکاربردن کلمات مترادف معنرا نمیرساند وغلطااست واستاد حضرت علی اکبر حسینی سروری این مطلب گوش زده کرده بود وپنچ گزینه چهار اصطلاح –مترادف بود ایشان ومن وبچه لغات کتابرا از کتاب لغت انگلیسیدر میاوردیم گرچه استادمعادل فارسی گفته بود ولغات مترادف در ذهن میماند-ادامه دارد