بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- جناب اقای نتانیهو درست مانند فیلم های کاریکاتوری ایران- شخصیت خودرا فقط بخشی از ان را اشکار میکند ومابقیه را حذف میکندودرست ماننند اقای امیر طاهری ماند پنیر سویسی شخصیت پراز سوراخ را یک دست وپر نشان دهد- تمام منطقه سوریه که توسط نبردهای بین گروهی احمق هاتوسط اسلحه اسرائیل وامریکا تخریب شدن پولش را برا یباز سازی همان اربابان بیادپرداخت کنند نه دولت سوریه-هیچگونهبیانات براساس واقعیت مطرح نمیکند وهمیشه طرح خوداش را میخواهد پیش ببرد- انها حتی نتوانستند که ملت خودرا خوشبخت کنند- ومقام زنان درنزد انان بسیار پایئن است- واین چنین قلمداد میکنند که جهان با انها هیچگونه تعارض وتضادی نداردند- وخل باز ی هارا میخواهند بسیار متین وجدی وعقلانی نشان دهند-هیچگونه ارزش های اخلاقی وانسانیت در استراتژی انها وجوندارد وتنها براسلحه تکیه کردهاند ودرعالمئ مالیخولیائی بسر میبرند- وهمان سنت متاسفانه سران یهود احمق که بادسیسه حیله وتحریف وجنایت کارا پیش ببرند- وهنوز نمی دانند که علت انقلاب ایران وحرکت مسلمین براساس چه علتی است – ویهود را میخواهند درچهار چوب تنگ صیونیستی وهمچنین جهان تعریف وبگنجانند- ونظام اجتماعی جهانی که پس ازهزاران کشته ومجروح بد ست امده است به نفع خود مصادره کنند ومعنویت انسان را با پول معاوضه میکنند-بخوبی اشکار است یک سیسات مدون حساب شده ندارند – هیچ گونه اندیشه عمیقی را نشان ندادند-وخیال میکنند که سیاست جهانی یک شهر بی دروپیکر-که هرج ومرج وکمدی باجدی همراه است میباشد ودر سطح سیاست های چنش اور گذشته-مانده اند- البته سیاست مناقانه واستعماری غرب هم بی تاثیر نبوده است- یک روزی یک جناب اسکلتلندی به من میگفت – کمک های انگلستان به کشورهای افریقائی برای حفظ پائین بودن-مواد خام ودر جنگ اتمی از ان کشور برای پرتاب موشک های اتمی به شوروی استفاده کند ومنخواستم بگویم نه تنها بدهکار نمیشود بلکه طلبکار خواهدشد- با وجود انکه سیاست اسرائیل درحال درجا زدن است .وبه رکود رسیده است ویک کلیشه نخ نما است- وتصور میکند که مردم جهان دیوانه وخل هستند ولی انها کمترخل هستند
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- جناب اقای نتانیهو درست مانند فیلم های کاریکاتوری ایران- شخصیت خودرا فقط بخشی از ان را اشکار میکند ومابقیه را حذف میکندودرست ماننند اقای امیر طاهری ماند پنیر سویسی شخصیت پراز سوراخ را یک دست وپر نشان دهد- تمام منطقه سوریه که توسط نبردهای بین گروهی احمق هاتوسط اسلحه اسرائیل وامریکا تخریب شدن پولش را برا یباز سازی همان اربابان بیادپرداخت کنند نه دولت سوریه-هیچگونهبیانات براساس واقعیت مطرح نمیکند وهمیشه طرح خوداش را میخواهد پیش ببرد- انها حتی نتوانستند که ملت خودرا خوشبخت کنند- ومقام زنان درنزد انان بسیار پایئن است- واین چنین قلمداد میکنند که جهان با انها هیچگونه تعارض وتضادی نداردند- وخل باز ی هارا میخواهند بسیار متین وجدی وعقلانی نشان دهند-هیچگونه ارزش های اخلاقی وانسانیت در استراتژی انها وجوندارد وتنها براسلحه تکیه کردهاند ودرعالمئ مالیخولیائی بسر میبرند- وهمان سنت متاسفانه سران یهود احمق که بادسیسه حیله وتحریف وجنایت کارا پیش ببرند- وهنوز نمی دانند که علت انقلاب ایران وحرکت مسلمین براساس چه علتی است – ویهود را میخواهند درچهار چوب تنگ صیونیستی وهمچنین جهان تعریف وبگنجانند- ونظام اجتماعی جهانی که پس ازهزاران کشته ومجروح بد ست امده است به نفع خود مصادره کنند ومعنویت انسان را با پول معاوضه میکنند-بخوبی اشکار است یک سیسات مدون حساب شده ندارند – هیچ گونه اندیشه عمیقی را نشان ندادند-وخیال میکنند که سیاست جهانی یک شهر بی دروپیکر-که هرج ومرج وکمدی باجدی همراه است میباشد ودر سطح سیاست های چنش اور گذشته-مانده اند- البته سیاست مناقانه واستعماری غرب هم بی تاثیر نبوده است- یک روزی یک جناب اسکلتلندی به من میگفت – کمک های انگلستان به کشورهای افریقائی برای حفظ پائین بودن-مواد خام ودر جنگ اتمی از ان کشور برای پرتاب موشک های اتمی به شوروی استفاده کند ومنخواستم بگویم نه تنها بدهکار نمیشود بلکه طلبکار خواهدشد- با وجود انکه سیاست اسرائیل درحال درجا زدن است .وبه رکود رسیده است ویک کلیشه نخ نما است- وتصور میکند که مردم جهان دیوانه وخل هستند ولی انها کمترخل هستند
بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شخصی است-اقای نتانیهو- گفته است طرح ایران این است که یک صد هزارنیرو شیعه جنگجوی برای مستعمره کردن سوریه ؟؟ درحا تدارک کردن است- ولی شما فلسطین را مستعمره نکردید بلکه ازاد کردیدونجات دادید-؟؟ !! ایشان باید بداند اگر جهان اسلام پانزده میلیون جنگجوی به خط مقدم جبهه سوریه ارسال نکند خداوندمنان شر انهارا کم میکند- وانها دردنیا وبرزخ وقیامت مورد باز خواست سخت قرار خواهد
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-درباره برخوردشیخین-با حضرت فاطمه سلام الله علیها-یک چالش ساده نیست- وبه یک موضوع کم اهمیت- نبایدتلقی کرد- درهمین انقلاب ما ان مقاله -داریوش همایون به نگارش احمد رشیدی مطلق ورحلت مرحوم عظمت دکتر علی شریعنی رحمت الله علیه- جریان انقلاببشدت مواج کرد که کشتی حکومترا غرق کرد- زیرا ستون محکم بنیاد شخصتی که اگاهی دهند وروشن ساز وحرکت دهند –موتور امید وحرکت دهند مرد م را میخواستند ویران کنند—وی خوب مردم اگاه بودن .منتظر بودن که حکومت حرف اخرخودرادرجهت بهبودی ملک- ومردم وملکوت -بزند درنتجه تصمیم نهائی را گرفتند-ونتوانستند- انرا حتی خنثی کنند--- درسطحی بالاتر این جریان فدک وهجوم شیخین به خانه حضرت فاطمه سلام الله علیها است- وبسیار روشن است-دانشمندان جامعه شناس بیان میکنند اگر افراد در گذشته هرکاری کردند ودرجائی گول وفریب خوردن- دراینده نه بایدانهارا زیاد مذمت کردزیرا حقه باز هابسیاراندیشنده اندرگ خواب را پیدا کردهاند-ولی بعدا درطول زمانه کم کم معایب ان فریب ها اشکار میشود- درهمان که فریب های گذشته اشکار میشود همان افراد باز دردام حقه باز های زمانه هستند-من داستن جنگ حضرت علی علیه السلام باغول بیابانی- عمرو عبدودمی خواندم – عبدود- یعنی عبد –خدای ود- باخود میگفتم این روش حضرت علی علیه السلام برخلاف جوانمردی بوده است .چرا عمروعبدود از پیامبر اکرم صلواته اللهعلیه واله والسلم- معجزه نخواست- تا منبع اصلی بدست من رسید هر لحظه حضرت علی علیهالسلام تاکتیک میزده است که همه مات ومبهوت میشدند حتی عمرو عبدود مات ومبهوت شده است وهر لحظه اصحاب تکبیر میگفتند- معاویه علیه العنت الی ابد الاین به مردم شام گفته است این تکبیر ها برای رشادت ماهرانه حضرت علی علیه السلام نبوده است – یکجوان هیجده ساله که جنگ نکرده است تاکتیک جنگی ماهرانه ندارد که بتواند درمقابل عمرو عبدود اظهار وجود کند حضرت علی علیه السلام- روحیه خوداش را باخته بود اصحاب تکبیرمیفرستادند- که روحیه پیداکنند وسرانجام اصحاب هجوم اوردند وایشان را گشتند- ومردم شام که حضرت علی را لسلام راندیدند باور میکنند- فقط شهامت ایشان برای شهید شدن امدند-اما- داستان- عمروبن عبدود- چه از لحاظ فیزکی بدن وچه از لحاظ هوش جنگی منحصربفرد بود وخانداناش میگفتند این لطف خدای –ود- است- این بیچاره باور کرده بود تاکتیک دزدی ایشان از کاروان بسیاربزرگ وبا داشتن گارد بسیارقوی- بدین صورت بوده است که انزمان بعضی افرادیک ماالتجاری تهیه میکردند وخودشان با کاروان میرفتند مثلا شام- وانجا میفروختند ویا پول ویا کالائ رای میاوردند وبسیاراز انهابالباس رزم میرفتند که اگر دزدان حمله کردند بتوانند تاحدی دفاع کنند- افراد عمرو درحدودسی نفر- بالباس رزم ویک شتر هرکدام وسوار براسب که درصندوق شتر تیروکمان وشمشیر علاوبر شمشیربرکمربسته میرفتندکه بعضی از افراد خودی حتی شمشیرنداشتندحرکت میکردند- به یک سربالائی میرسیدند-تپه بوده است بلند که ساختاران طبقه بطبق لایه های سنک اتشفشانی داشته است درجوار یک تپه بزرگر- که پشت این دیواره سنگی را خالی کرده بودندکه درپشت ان کمین کنند- کاروان می امده است بسیار درانجا دقت میکرده است وکاروان ردمیشده است تا تقریبا ازنصف میگذشته است که انها شروع به تیراندازی میکردند ولی دوستان خودرا نمی زدند افراد با شترها فرار میکردند ولی بعضی شترها رها میشود بلافاصله ان شتر هار اندکی درسطح پائین تر نگه میداشتند ودوباره به کوه باز میگشتند- گارد کاروان از افراد دواطلب میخواست به جمع انها بپوندند وبه انها اسلحه میداد من جمله تیر کمان وباز میگشتند که پشت کوه بالابرونند باانها درگیر شوند به کنار کوه میرسیدند ارام ارام از کوه بالا میرفتند درهمین موقع یاران عمرو درصندوق راباز میکردند وشروع به تیراندازی وحمله باشمشیر واز بالای کوه هم عمرو حمله با تیروکمان انجام میدادند عدهای کشته وعده ای فرارمیکردند- یاران عمرو یک سری گودال کنده بودند وصنودق داخل گودال قرار میدادند وروی انها یکپارجه سبز قرار میدادند وگودال را پر میکردند ودر چهار گوشه گودال چهارخار که بانخ رنگین به انها وصل کرده بودند قرار میدادند وبه سرعت باشتران واسبها به سمت یک محل امن میرفتند- دوباره گاردنیرویرامجهز میکرد وباز میکشت ومتوجه میشد که انها کوه را رها کردند ورفتند باسرعت هرچه میرفت کسی راپیدانمیکرد وتعجب میکردند که این شتران با بار سنگین چکونه غیب شدند وزمانی که مایوس میشدند میرفتند وانها باز میگشتند وصنودق هارا باخودمیبردند-عمرو یک اسبی داشت وانرا بخوبی تعلیم داده بود یک ندا که سرمیداد اسب به سرعت جست وخیز میکرد وپشت سران فرد قرار میگرفت وگاهی با سر به ته اسب مقابل میزدکهان اسب رم میکرد .فرار میکرد ویک شمشیر بسیاربلند وسنگین داشت به موقع ضربه سختی وسریع وارد میکرد عمرو با اسب از خندق پرید ومبارزه می خواست یعنی هل مبارز گفت کسی جرئت رفتن نداشت- وحضرت علی السلام به سمت او رفت- وکناراو قرار گرفت درحالی که سواربراسب- عمرو یکی تاکیتک های او این بودکه فرد را خام میکرد-که او دوست او است وناگهان به اوحمله میکرد .واورا یا می کشت ودارائی اورا برمیداشت ویا اورااسیر میگرفت وباپول اورا رها میکرد-از پدرحضرت علی علییه السلام خیلی تمچید کرد وبرای انکه دل حضرت راخالی کند گفته که شماتازه سبیل دراوردی بگذارافراد دیگر که مایل هستندبه بهشت بروند بیایند شما حریف من نیستی وکشتن شما برای من افتخاری نمیاورد- حضرت غضبناک شدن وفرمودمن حریف شماهستم- خیلی همه تعجب کردندحتی اصحاب داشتن برای حضرت دعا میکردندکه دران دنیا راحت باشد—حضرت ایاشن به اسلام دعوت کگرد وفرمود پیامبر اکرم صلواته اللهعلیه واله والسلم اینجا تشریف دارند معجزه ای میخواهی از ایشان بخواه وفریب شیادانرا نخور- وایبشان ناسزا گفت- درضمن صحبت حضرت علی علیه السلام یک غلافی درست کرده بود ونوک شمشیر هم تیز کرده بود- حضرت علی علیه السلام تعیم دهداز تکنولووژی غافل نباشید- ارام ارام کمربند زین را که به دوطرف وصل است پاره کرد دواحتمال است ویاواقعا اینکارا کرد بودن انکه اسب متوجه شود- ویاانکه اسب دذتسخیر حضرت رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم است چیزی نگفت-حضرت رو کرد بهعمرو وفرمودندتوچه جنگجوئی هستی زین ات پاره شده ومتوجه نیستی – این روش دقیقا روش توخالی کردن دل است- عمرو بهحرف حضرت ایمان داشت سراش را پائین کرد- تعادل به هم خورد وعمرو به زمین فرودامد وخیلی تعجب کرد واصحاب تکبیر فرساتند هنوز جنگ شروع نشدهاست- بعضی گفتند حضرت علیه السلام پای عمرو را زد درحالیکهنوشتن عمرو سالم به پایئن امد واگرمیخواست حضرت صلوته اللهعلیه واله والسلم ضربه ای بزند به سر-ان ملعون میزد- حضرت علی علیه السلام فرمودند کمربند را دوباره اگرداری بند- تاسواره باهم بجنگیم- این عظمت علی علیه السلام است- ولی عمرو قبول نکرد وگفت پیاده میجنگیم- بهنظرحقیر کمی به اسب مشکوک شد- حضرت علی علیه السلام میفرمودعمرو تو دریک قدمی بهشت هستی وان ملعون ناسزا میگفت- جنگ با شمشیر شروع شد زمانی عمرو خوداش درنقطه ایدهال دیدضربه مهلک با تمام قدرت فرود اورد- حضرت علی علیه السلام بسیارخونسرد دوقدم کناررفت وعمرو به سختی خودرا کنترول کرد کهشمشیربه زمین نخورد باز تعجب کرد وهمه تکبیر فرستادند این امرنشان از مهارت بی حداست- دفعه بعدهم همین اتفاق افتاد باز اصحاب تکبیر گفتند وهمم دراعجاب بودند وبزرگان قریش بهافراد گفتند اخباراین جنگرا جائی نگوئید- دفعه سوم حضرت علی علیه السلام یک ضربه فوقالعاده شدید به زیر دسته شمشیر زدند- شمشیراز دست عمرو خارج شد ودر خندق فرودامد عمرو خیره به بازوی حضرت علی علیه السلام کرد وگفت این بازو چگونه چنین کاری را کرد- نیزه را اماده کرد وبه نزدیک حضرت علیه السلن که رسیدقلب ایشان را نشانه کرد ونیزه را رها کرد- حضرت علی علیه السلام بلافاصله نشستند ونیزه درجایئی دور به زمین برخورد کردعکرمته بن ابوجهل پسر ابوجهل یک پهلوان بد متوجه شد کارعمرو تمام است بااسب ازروی خندق پرید وحضرت علی علیه السلام یک نهیب زدند وایشان فرار کرد ورحیه قریش بشدن فروکش کرد .دو باره با اسب پرید وبهخندق رفت تاشمشیرعمرو رابه او بدهد- وحضرت علی علیه السلام سریع به خندق رفت ودرجا اوراکشت- وبه نظر حقیر حضرت علی علیه السلام دودست عمرورا زد واو که نشسته بودبه سینه خواباند باز اورا نصیحت کرد واوملعون تفی به صورت انداخت وحضرت علی علیه السلام بلندشدند چند قدمی چرخیدند وسپس سران معلون از سرش جدا کردند ولی ایشان را طبق سنت ان زمان مثله نکردند مثله کردندبرای انبود که رعب ایجاد شودچشم وگوش وبینی را میبریدد وسط لب را عمودی شکاف میدادند ودندادنها را خرد میکردند- شکم را پاره میکردند وروده را شکاف میداند تا فضولات بیرون ریختهشود و بانوک شمیر صورت فرد با فضولات الوده میکذند ورو.ده را پشت گردن فرد میانداختند والت تناسلی را میبریدند وتمام وسائل با ارزش فرد مال فاتح بود-حضرت علی السلام بهدخترایشان فرمودندبیاد جسد ووسایل انرا مالک شو- دختری که پدراش انچنان مقامی دارد وجلوی چشم خوداش کشته است بهجای نفرین از حضریت علیه السلام تشکرد واور جوانمرد دانست وگفت باعث افتخاراست پدرمنرایکجوانمرد کشت- تبلیغ ازاین بالاتر نمیشود-ادامه دارد
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-درباره برخوردشیخین-با حضرت فاطمه سلام الله علیها-یک چالش ساده نیست- وبه یک موضوع کم اهمیت- نبایدتلقی کرد- درهمین انقلاب ما ان مقاله -داریوش همایون به نگارش احمد رشیدی مطلق ورحلت مرحوم عظمت دکتر علی شریعنی رحمت الله علیه- جریان انقلاببشدت مواج کرد که کشتی حکومترا غرق کرد- زیرا ستون محکم بنیاد شخصتی که اگاهی دهند وروشن ساز وحرکت دهند –موتور امید وحرکت دهند مرد م را میخواستند ویران کنند—وی خوب مردم اگاه بودن .منتظر بودن که حکومت حرف اخرخودرادرجهت بهبودی ملک- ومردم وملکوت -بزند درنتجه تصمیم نهائی را گرفتند-ونتوانستند- انرا حتی خنثی کنند--- درسطحی بالاتر این جریان فدک وهجوم شیخین به خانه حضرت فاطمه سلام الله علیها است- وبسیار روشن است-دانشمندان جامعه شناس بیان میکنند اگر افراد در گذشته هرکاری کردند ودرجائی گول وفریب خوردن- دراینده نه بایدانهارا زیاد مذمت کردزیرا حقه باز هابسیاراندیشنده اندرگ خواب را پیدا کردهاند-ولی بعدا درطول زمانه کم کم معایب ان فریب ها اشکار میشود- درهمان که فریب های گذشته اشکار میشود همان افراد باز دردام حقه باز های زمانه هستند-من داستن جنگ حضرت علی علیه السلام باغول بیابانی- عمرو عبدودمی خواندم – عبدود- یعنی عبد –خدای ود- باخود میگفتم این روش حضرت علی علیه السلام برخلاف جوانمردی بوده است .چرا عمروعبدود از پیامبر اکرم صلواته اللهعلیه واله والسلم- معجزه نخواست- تا منبع اصلی بدست من رسید هر لحظه حضرت علی علیهالسلام تاکتیک میزده است که همه مات ومبهوت میشدند حتی عمرو عبدود مات ومبهوت شده است وهر لحظه اصحاب تکبیر میگفتند- معاویه علیه العنت الی ابد الاین به مردم شام گفته است این تکبیر ها برای رشادت ماهرانه حضرت علی علیه السلام نبوده است – یکجوان هیجده ساله که جنگ نکرده است تاکتیک جنگی ماهرانه ندارد که بتواند درمقابل عمرو عبدود اظهار وجود کند حضرت علی علیه السلام- روحیه خوداش را باخته بود اصحاب تکبیرمیفرستادند- که روحیه پیداکنند وسرانجام اصحاب هجوم اوردند وایشان را گشتند- ومردم شام که حضرت علی را لسلام راندیدند باور میکنند- فقط شهامت ایشان برای شهید شدن امدند-اما- داستان- عمروبن عبدود- چه از لحاظ فیزکی بدن وچه از لحاظ هوش جنگی منحصربفرد بود وخانداناش میگفتند این لطف خدای –ود- است- این بیچاره باور کرده بود تاکتیک دزدی ایشان از کاروان بسیاربزرگ وبا داشتن گارد بسیارقوی- بدین صورت بوده است که انزمان بعضی افرادیک ماالتجاری تهیه میکردند وخودشان با کاروان میرفتند مثلا شام- وانجا میفروختند ویا پول ویا کالائ رای میاوردند وبسیاراز انهابالباس رزم میرفتند که اگر دزدان حمله کردند بتوانند تاحدی دفاع کنند- افراد عمرو درحدودسی نفر- بالباس رزم ویک شتر هرکدام وسوار براسب که درصندوق شتر تیروکمان وشمشیر علاوبر شمشیربرکمربسته میرفتندکه بعضی از افراد خودی حتی شمشیرنداشتندحرکت میکردند- به یک سربالائی میرسیدند-تپه بوده است بلند که ساختاران طبقه بطبق لایه های سنک اتشفشانی داشته است درجوار یک تپه بزرگر- که پشت این دیواره سنگی را خالی کرده بودندکه درپشت ان کمین کنند- کاروان می امده است بسیار درانجا دقت میکرده است وکاروان ردمیشده است تا تقریبا ازنصف میگذشته است که انها شروع به تیراندازی میکردند ولی دوستان خودرا نمی زدند افراد با شترها فرار میکردند ولی بعضی شترها رها میشود بلافاصله ان شتر هار اندکی درسطح پائین تر نگه میداشتند ودوباره به کوه باز میگشتند- گارد کاروان از افراد دواطلب میخواست به جمع انها بپوندند وبه انها اسلحه میداد من جمله تیر کمان وباز میگشتند که پشت کوه بالابرونند باانها درگیر شوند به کنار کوه میرسیدند ارام ارام از کوه بالا میرفتند درهمین موقع یاران عمرو درصندوق راباز میکردند وشروع به تیراندازی وحمله باشمشیر واز بالای کوه هم عمرو حمله با تیروکمان انجام میدادند عدهای کشته وعده ای فرارمیکردند- یاران عمرو یک سری گودال کنده بودند وصنودق داخل گودال قرار میدادند وروی انها یکپارجه سبز قرار میدادند وگودال را پر میکردند ودر چهار گوشه گودال چهارخار که بانخ رنگین به انها وصل کرده بودند قرار میدادند وبه سرعت باشتران واسبها به سمت یک محل امن میرفتند- دوباره گاردنیرویرامجهز میکرد وباز میکشت ومتوجه میشد که انها کوه را رها کردند ورفتند باسرعت هرچه میرفت کسی راپیدانمیکرد وتعجب میکردند که این شتران با بار سنگین چکونه غیب شدند وزمانی که مایوس میشدند میرفتند وانها باز میگشتند وصنودق هارا باخودمیبردند-عمرو یک اسبی داشت وانرا بخوبی تعلیم داده بود یک ندا که سرمیداد اسب به سرعت جست وخیز میکرد وپشت سران فرد قرار میگرفت وگاهی با سر به ته اسب مقابل میزدکهان اسب رم میکرد .فرار میکرد ویک شمشیر بسیاربلند وسنگین داشت به موقع ضربه سختی وسریع وارد میکرد عمرو با اسب از خندق پرید ومبارزه می خواست یعنی هل مبارز گفت کسی جرئت رفتن نداشت- وحضرت علی السلام به سمت او رفت- وکناراو قرار گرفت درحالی که سواربراسب- عمرو یکی تاکیتک های او این بودکه فرد را خام میکرد-که او دوست او است وناگهان به اوحمله میکرد .واورا یا می کشت ودارائی اورا برمیداشت ویا اورااسیر میگرفت وباپول اورا رها میکرد-از پدرحضرت علی علییه السلام خیلی تمچید کرد وبرای انکه دل حضرت راخالی کند گفته که شماتازه سبیل دراوردی بگذارافراد دیگر که مایل هستندبه بهشت بروند بیایند شما حریف من نیستی وکشتن شما برای من افتخاری نمیاورد- حضرت غضبناک شدن وفرمودمن حریف شماهستم- خیلی همه تعجب کردندحتی اصحاب داشتن برای حضرت دعا میکردندکه دران دنیا راحت باشد—حضرت ایاشن به اسلام دعوت کگرد وفرمود پیامبر اکرم صلواته اللهعلیه واله والسلم اینجا تشریف دارند معجزه ای میخواهی از ایشان بخواه وفریب شیادانرا نخور- وایبشان ناسزا گفت- درضمن صحبت حضرت علی علیه السلام یک غلافی درست کرده بود ونوک شمشیر هم تیز کرده بود- حضرت علی علیه السلام تعیم دهداز تکنولووژی غافل نباشید- ارام ارام کمربند زین را که به دوطرف وصل است پاره کرد دواحتمال است ویاواقعا اینکارا کرد بودن انکه اسب متوجه شود- ویاانکه اسب دذتسخیر حضرت رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم است چیزی نگفت-حضرت رو کرد بهعمرو وفرمودندتوچه جنگجوئی هستی زین ات پاره شده ومتوجه نیستی – این روش دقیقا روش توخالی کردن دل است- عمرو بهحرف حضرت ایمان داشت سراش را پائین کرد- تعادل به هم خورد وعمرو به زمین فرودامد وخیلی تعجب کرد واصحاب تکبیر فرساتند هنوز جنگ شروع نشدهاست- بعضی گفتند حضرت علیه السلام پای عمرو را زد درحالیکهنوشتن عمرو سالم به پایئن امد واگرمیخواست حضرت صلوته اللهعلیه واله والسلم ضربه ای بزند به سر-ان ملعون میزد- حضرت علی علیه السلام فرمودند کمربند را دوباره اگرداری بند- تاسواره باهم بجنگیم- این عظمت علی علیه السلام است- ولی عمرو قبول نکرد وگفت پیاده میجنگیم- بهنظرحقیر کمی به اسب مشکوک شد- حضرت علی علیه السلام میفرمودعمرو تو دریک قدمی بهشت هستی وان ملعون ناسزا میگفت- جنگ با شمشیر شروع شد زمانی عمرو خوداش درنقطه ایدهال دیدضربه مهلک با تمام قدرت فرود اورد- حضرت علی علیه السلام بسیارخونسرد دوقدم کناررفت وعمرو به سختی خودرا کنترول کرد کهشمشیربه زمین نخورد باز تعجب کرد وهمه تکبیر فرستادند این امرنشان از مهارت بی حداست- دفعه بعدهم همین اتفاق افتاد باز اصحاب تکبیر گفتند وهمم دراعجاب بودند وبزرگان قریش بهافراد گفتند اخباراین جنگرا جائی نگوئید- دفعه سوم حضرت علی علیه السلام یک ضربه فوقالعاده شدید به زیر دسته شمشیر زدند- شمشیراز دست عمرو خارج شد ودر خندق فرودامد عمرو خیره به بازوی حضرت علی علیه السلام کرد وگفت این بازو چگونه چنین کاری را کرد- نیزه را اماده کرد وبه نزدیک حضرت علیه السلن که رسیدقلب ایشان را نشانه کرد ونیزه را رها کرد- حضرت علی علیه السلام بلافاصله نشستند ونیزه درجایئی دور به زمین برخورد کردعکرمته بن ابوجهل پسر ابوجهل یک پهلوان بد متوجه شد کارعمرو تمام است بااسب ازروی خندق پرید وحضرت علی علیه السلام یک نهیب زدند وایشان فرار کرد ورحیه قریش بشدن فروکش کرد .دو باره با اسب پرید وبهخندق رفت تاشمشیرعمرو رابه او بدهد- وحضرت علی علیه السلام سریع به خندق رفت ودرجا اوراکشت- وبه نظر حقیر حضرت علی علیه السلام دودست عمرورا زد واو که نشسته بودبه سینه خواباند باز اورا نصیحت کرد واوملعون تفی به صورت انداخت وحضرت علی علیه السلام بلندشدند چند قدمی چرخیدند وسپس سران معلون از سرش جدا کردند ولی ایشان را طبق سنت ان زمان مثله نکردند مثله کردندبرای انبود که رعب ایجاد شودچشم وگوش وبینی را میبریدد وسط لب را عمودی شکاف میدادند ودندادنها را خرد میکردند- شکم را پاره میکردند وروده را شکاف میداند تا فضولات بیرون ریختهشود و بانوک شمیر صورت فرد با فضولات الوده میکذند ورو.ده را پشت گردن فرد میانداختند والت تناسلی را میبریدند وتمام وسائل با ارزش فرد مال فاتح بود-حضرت علی السلام بهدخترایشان فرمودندبیاد جسد ووسایل انرا مالک شو- دختری که پدراش انچنان مقامی دارد وجلوی چشم خوداش کشته است بهجای نفرین از حضریت علیه السلام تشکرد واور جوانمرد دانست وگفت باعث افتخاراست پدرمنرایکجوانمرد کشت- تبلیغ ازاین بالاتر نمیشود-ادامه دارد
بسم الله الرحمن الرحیم- به سایتrasade farhang.blog.ir-بروید واز مقالات ان استفاده کنید-متشکرم
بسم الله الرحمن الرحیم-مذهب شافعی که دراوایل قرن نهم توسط-امام شافعی که شاگرد امام مالکی بود بوجود امد-جزو چهار مذهب اهل سنت است که دارای فقه برای کشف دستورات دینی است- که منبع –فقه- قران وحدیث است- که- به ان شریعت گفته میشود- ان زمان در شرایطی بودن که راه درک واقعی قران وحدیث مبهم شده بود- این مکتب درمرحله نخست راه هدایت برای کشف قوانین را- اجماع بیان فرمودند—از طریق درک وفهم واگاهی صحابه حضرت رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم است واگر دستوری وحکمی وجود نداشت- به صورت اجماع- براساس اجتهاد-به معنای شبیه سازی از یک اجماع ویا ازدو اجماع وشایدبیشتر ان حکم باز سازی وبوجود اورد-اجتهاد به معنای تاثیرگذاشتن چه فیزیکی ویا فکری که از طریق صرف وقت ومال وانرژی- که-ج درجهت هدف خاصی دست به فعالیت بزند—در اصطلاح-ترم-حقوقی اسلامی-ارجاع = باز گشت-به یک دلیل شخصی درتلاشی فکری برای بدست اوردن یک سری حقایق که درحل یک موضوع حقوقی کهمورد سئوال است را حل بدهد- که برخلاف تقلید است- اصطلاح امت- پیامبراکذم صلواته الله علیه واله والسلم بنابرقول امام شافعی فرموده اند احادیث من برای امت من است- این کلمه امت مطلق است-برای کل بشریت است- بخلاف پیامبران قبلی- کهبرای نژادی یا یک-محدوده جغرافیائی می امدند- پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم برای کل بشریت امده است-اعراب ازجامعه های کوچک به بزرگ- ازقوم- که رابطه فامیلی وخونی که باهم ازدواج کردن شروع میشود – تمام نژادها ازیک زوج شروع میشود— کلمه امت به قوم اطلاق میشده است بعدقبیله-بعد شعب-درمورد شعب- بحث فراوان است- اگردریک محدوده یک نژاد باشد وبایک حاکم این شعب است کهجمعیت شعب بیش از قبیله است ویا دریک محدوده نژادهای مختلف باشد ولی حاکم یکی باشد باز انهم شعب است امروزه یک کشور هم شعب گفته میشود که به زبان خارجی ناسیونال است-در ترم واصطلاح قرانی کلمه امت میتواندفراتراز ناسیونال باشد-معنای اسلامی در اسلام- هرگروهای که ایمان بهخداوندمنان داشته باشند وراه نجات وسبک زندگانی را از خداوندمنان بگیرند امت نامیده شده است ولذا مسلمانان اصطلاح امت اسلامی رابوجود اوردند وسپس امت المومنین رابوجود اوردند-امروزه درعلم سیاست-پان اسلامیزیم را مطرح کردند به شرطی کهدارای حقوق روسنت کامان ولث باشند- یعنی وحدت درامورمالی وبانکی وتبادل وتجارت بین هم باشند- وبرای ان کلمه امت سلامی - یا امت المومنین اراهم بکارمیبرند وحدت ناسیونال کشورهای اسلام ی عربی را الامته العربیه- گفته میشود- لذا امت همیشه بزرگتر از شعب است با لحاظ کردن دین اسلام—شعب رامیتوان همشهری ویا هم وطنی نامید- ولی امت میابیست نوع دین مشخص شود در زمانی که به معنای خاص گفته میشود-اما معنای امت واحده- این اصطلاح درقران امده است- که امروزه به ان جهان اسلامی گفته میشوددر مدینه پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلمیک قانون اساسی را تدوین کردندکه یهودیان ومسیحیان ومشرکین وکفار انرا امضا کردند- که اینها جزو امت عام هستند قران میفرماید خداوند منان فرمودند شما مسلمانان بهترین شعب هستید که از درون ان امت عام بیرون امدید وبهئ بلوغ رسیدیدبهترین انسانها شدید- (زیرا) دستور به امر معروف میدهید= واز موضوعات منکر که غلط ودروغ هم درمیان است (که خصوصیات شیطانی دارد) جلوگیر ی ودوری میکنید-که ران قبائل وامت ها انرا امضا کردندواین بهاین معنا است که رهبری قبیله وامتها ازبین رفت وحضرت رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم رهبری مدینه رابعهده گرفت ودرضمن یک سرزنشبرای امتهای دیگربود-ادامهدارد