سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خونِ جوشانِ امام حسین علیه السلام

بسم الله الرحمن الرحیم- هفته بسیج همچنان میراث اش وپرچم اش پایدار وبر افراشته باد-کسی که عقول انبیارا بپذیرد- عقول جهان خواهد شد- واوهام ها کنار میرود- خداوندمنان بر ملائکه بخاطر جهاد گرانش مباهات میکند- بسیج که پیشقراولان انش دانشجویان مسلمان ناب وطلاب مخلص حوزه ها بودند درمکتب خط حسینی عشق حسینی اموختند- درعصری که همه از پای افتاده بودند وصدای اذان بی مشتری بود ودین را موادمخدر توده ها دربوق وکرنا میکردند وشیطان درهمه جا جولان داشت وامیدی به دین نبود وسالهای سکون وسکوت بود ندای عشق حسینی وخواست حسینی احیا شد- در شرایطی رسیدن به کمالاتنفسانی ورفاه اجتکاعی وعمل به احکام پسندیده وپیشرفت همه جانبه ملتی شیطان به قعر دره کشانده بودفقط درسایه استکبار ستیزی انهم با دشمنان غدار امکان پذیر بود که چون سرورشهیدان بادست خالی  وجانی ستبرک کردن امکان پذیر بود که شهادت را ثروتی عظیم وفوزی اعلا بداند وبا حربه کلمه طیبه الله اکبر وپیشانی بند یازهرا از هرمانعی عبور کند وسرانجام امریکا را باا ستصال بکشاند واشک اقای ریگان رادراورد وبر چم عراق کلمه طیبه الله اکبر بچبسباند وباجلال وشکوه به برزخ رود وجلال وشکوهی به کشور دهد- وچتر ایمان وتقوی وشهامت وامانت داری بر این کشور اما زمانی بگستراند واثاراش شدتاقیامت که هرروزه برشدت نور ملکوتی اش افزایش میبایدمایه تعجب جهانیان خواهد شد واسلام بر تارک ادیان ابراهیمی خواند نشاند واین شکوه وعظمت درحدیث نیز امده است وان دشمنان به ظاهر خیر خواه وپر مدعا را رسوا کند وبه سمت منشاانان پرتاب کند وان حقایق ناب الهی که درخفا بود اشکار شود که تمدن سترک اسلامیدرحالیکه شیاطین را رسوا میکند  شکوفا سازد شیاطین که مخالف دین حق بودند مجبور شدند فتنه ای ساز کنند وبسیجی جعلی وقلابی بسازند وروانه کشورهای اسلامی کنند وخود را مذهبی مسیحی  وانمود سازند- وخیلی سریع این نسیم بهشتی ایران – عراق- افغانستان ولبنان را معطر کرد وراه رهائی از ذلت ورسیدن به کملات را نشان داد- امید است ما ندای ان اسوه های ناب را بگوش جان بشنویم ودرخط حسنین عشق حسینی چون انان  بیابیم ومکتب انان راپاس داریم وبار امانت الهی چون انان به مقصدبرسانیم انشالله


ارسال شده در توسط علی

بسم الله الرحمن الرحیم-در خبر ها استکه مخالفان اقای بشار اسد اعلام کردند حضور انان در کنفرانس باید پیش شرطانتقال قدرت درسوریه باشد- اقایان چه کسی رامیخواهید فریب دهید؟ شما بخوبی نشان دادید ازسیاست چیزی نمیدانید به جای انکه مردمان سوریه را طرفدارخود کنید که اولین هدف استراتژیک  سیاسی شما  باید باشد انهارا از خود دور کردید واز شما وحشت دارند- وحشت تاحدودی کارساز است ولی به محض انکه استارت خورد برعکس میشود- دوم ارتش راباخود همراه کنید که این امرهم برعکس شد شماتوان خودرا بخوبی درجبه قلمون نشان دادید- درجبهه قلمون بایدسی درصد کشته وجروح میگرفتید ونتوانستید این موقعیت بسیارمهم استراتژیک راحفظ کنید نه تنها ازتوان شماخارج است حتی ازتوان علوم نظامی غرب هم خارج است اقای اوباما دراین مورد داردزار میزند واین راهم بدانید فریب دادن جوانان روزی بیدار میشوند اسلحه رابه علیه شماخواهند گرفت اقلا مانندعرب جاهلی وارد شرکت در حکومت شوید نه شما قوی تر از اسرائیل هستید ونه ارتش سوریه ضعیفتر از مقاومت لبنان


ارسال شده در توسط علی

بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شخصی است- چرا مامجبور هستیم از جناب هایدگر وپوپر ودیگر دانشمندان علوم انسانی غرب استفاده کنیم- یک شخصیت که دانشگاه کلمبیا درعلوم روانشناسی درس خوانده بود همین نکته موردبحث واقع شد- اولا هیادیگر الان صد ها تحقیقات روی ان انجام شده است ودقیقا مکتب هایدگرسیم بوجود امده است یعنی کرسی دانشگاهی داشته است یک فرق بین غرب وجهان سوم دراین است جز اساتید دانشگاهی  یا کسی مطلبی بلد نیست ویاانکه نیازی نیست که ایشان در دانشگاه برای رشته دکتری ترمی را صحبت کند ولی درغرب فراوان است- خوب بقول ایشان اسلام برای مطالعه  قبل ازخواب خوب است وبریا شناخت حکمت های ان به معیارهای غربی نیاز است وگر نه حکمتاش درسطح عرب جاهلی است وبع ان عمل شده است اثرش وارزش اش د رعمل مشخص شود وایشان از دانشمندان غربی کد میاورد لذا ماباید درسطح علمی امروز مطلب داشته باشیم واثرات قابل قبول ارائه بدهیم وایشان نکته جالبی فرمود که غرب مطلب از دنیا گوشتاش بر میدارد واستخوانش رابه سمت ان کشور پرتاپ میکند وماهم باید چنین کنیم وبه همین دلیل است که استاد اسلام شناس دانشگاه لندن ومک گیل اسلامرایاد میدهد ولی مسلمان نمیشود


ارسال شده در توسط علی

بسم ا لله الرحمن الرحیم-نگرشی به حمله بی سابقه در بیروت—شاخه ای از القاعده که به نظر بعضی ها زیر نظر عربستان سعودی هستند که درحمله به برج های دوقلو نقش داشته اند- بنام تیپ عبدالله عظم- حلقه امام حسین علیه السلام که کاملا نشان میدهد قصد دهن کجی به ایران وحزب الله را دارا هستند- ولی امریکا بادانستن این موضوع هرگز حمله به عربستان نکرد پس از جهتی زیر نظر امریکا واسرائیل هستند- فرد انتحاری که سعی میکرده است به سفارت ایران نزدیک شود مورد تیراندازی گارد سفارت واقع شده است که پنج کیلومواد را منفجره کرده است که سوار یک موتور بوده است ودیگری که باز انهم یک فرد انتحاری بوده است یک ماشین اسپورت را با 50 کیلو در نزدیکی 50 متری سفارت منفجر کرده است که درب رااهنین را تاحدی خم کرده است ودیوارهای قلعه مانند سفارت بخوبی از سفارت حفاظت کرده است ومیابیست اطاقها هم چنین دیوارهائی داشته باشند- دلائل حمله-1- با گرفتن شهرک قلمون- وبا اعلام طرح برای گرفتن شهرک غرا – امادگی گسترده ارتش برای گرفتن مرز لبنان باسوریه اماده خواهد شد وبدین ترتیب  شکست قطعی شورشیان که امروزه تنها مرز فعال لبنان است رخ خواهد داد وبه نظر میرد سوریه میخواهد برای  قوی تر  بودن طرف در مذاکرات این اقدام را عملی کند- لذا القاعده به ایران وحزب الله هشدار داده است که از کمک کردن به سوریه خوداری کنند نیروها ومتخصصین خودشان فرا بخوانند ومیخواهند اتش فرقهای را درلبنان دامن بزنند- - 2-  قدرت ایران رادر مذاکرات هستی پائین بیاورند وترس از اسرائیل وامریکا ایجاد کنند-3 نمایندگان شورشیان را مطرح کنند واهمیت انها را متذکر شوند- البته هرچه ارتش سوریه به مرز های اسرائیل ولبنان نزدیک تر وقوی تر میشود مسلم است برای حفظ موقعیت شورشیان تلاش های  طرفداران انها درلبنان واسرائیل وبدنبال انان عربستان وقطر هم ازدیاد پیدا خواهد کرد وحزب الله هشدار داده است توسعه تروریست واستفاده از حجم زیاد موادمنفجره  خطرناک است- ومنجمله تقاضای القاعده ازادی طرفداران انها از زندان است- درهرحال لبنان به سمت یک قطب مهم سیاسی – نظامی پیش میرود که بدوگروه اصلی طرفداران جناب اقای بشار اسد ومخالفین ان تقسیم میشود که هردوسعی فراوان برا برنده شدن دراین میدان را دارا هستند


ارسال شده در توسط علی

بسم الله الرحمن الرحیم-نیم نگرشی به کتاب های اسمانی-  شخصیت های علمی که درباره انجیل وتورات کار کردند به این نتجه رسیدندکه قریب به این مضمون که داستانهای انجیل وتورات به سه قسمت تقسیم میشود- گروهی داستانهای سابق مانند روم  هستد که قبلا به خدایان نسبت داده میبشود وحال به خداوندمنان وجل وجلاله الشریف به حضرت مسیح علیه السلام ودیگر شخصیت مذهبی درست ماند اسرائیلات در اسلام وگروهی تاحدودی حقیقی است که امکان داغربد بخش های گزنده انرا صاف کرده باشند دسته سوم اصل داستان حقیقی است ولی کلمات وگفتگو ها چیز دیگری است که مونتاژ شده است .این قسمت از این لحاظ حائز اهمیت است که مطلب اصلی برای انها بحران ساز بوده است ومطالب مطالبی است که برای انها مهم بوده است نمونه- خانمی از خانه اش بیرون میاید وبا یک فردمقدس ربرو میشود وفردمقدس به ایشان خیره میشود ومیگوید این چه لباسی است مگرنمیداند الان باران میزند چرا چتر باخودندارید وان خانم هاج واج میشود؟؟!! ومیگوید این لباس خریدمن است؟؟!! وبه خانه میرود ولباس راعوض میکند و  با چتری بیرون میاید درحالیکه خوشحال است؟؟ از فرد مقدس تشکر میکند و فرد مقدس میرماید افتاب به زودی سوزان خواهد درسایه باشید؟- اما اصل داستان را چنین فرض میکنند که فردمقدس به دم خانه که رسید ان خام بالباس خاصی بیرون امد که نشانگر ان بود به یک فرقه یهودی معتقد است درحالیکه قبلا مسیحی شده بود وان قدیس دست ایبشان راخواند وگفت حضرت مسییح علیه السلام به اسمان عروج کرده است اتفاقی نیافتاده است وان خانم گفت مسیحیت تمام شد وان قدیس جواب داد من هستم دوخانم هاج واج شد به خانه رفت ولباس خودراتغیر داد- در تورات داستان از این قرار است که حضرت سلیمان علیه السلام ماند جوانی همه پایمبران یک پارچه اقا متین بزرگ وار باشعور وبادرک بالا به یک باغبان برجسته برای انکه کارافرین کند زمینی دراختیاراو گذاشت که یک باغ بادستوراتی که ایشان داده بود بسزاد ودرته باغ جایگاهی بریا استراحت وعبادت فراهم کند زمانی باغ تهیه شد ان باغبان ازایشان درخواست کرد که باغ را ببیند ودستورات خود رابدهد ایشان به باغ امد وباغ وجب به وجب اندازه گیری کرد ولبخند رضایت درلبان ایشان ظااهر شد ته باغ میزی بود وچون باغ دارای انگور بود و.زمان برداشت انگور بود روی میز مقداری انگور گذاشته شد وسپس حضرت سلیمان علیه السلام وان باغبان به عبادت خداوند منان پرداختند- ولی امدند این داستان به این نحو ساختند که حضرت بهباغ امد وچون جوانان سر بهوا جست وخیزان کنان بالا وپائین رفت وقهقه سر داد ودفتر ی همراه ایشان بود که اشعار سکسی دران بود که میخواند وبه پشت میز رفت ومقداری انگور خورد واز باغابان تشکر کرد وبه ایشان گفت حیف است دراین شرایط ما عیش ونوشی نکینم ایا شما دختری ویاخانمی سراغ دارید وایشان بله خانه روبروی این باغ متعلق به یک خانمی است که تازه شوهرش فوت کرده است وجوان است زویبا است وبه شما ارادت دارد   تا شما نگوری رابخورید ومن میروم که ایشان بیاورم- اما دراسلام در روز غدیر مسئله برای همه روشن شد وحضرت علیه السلام نه درباره کدورت مسلمانان از حضرت علی علیه السلام دریمن بحثی کردند ونه ارلیست 500 تائی حرام وحلال ه ا وایه حرام ها قبلا امده بود واعراب درباره ان بحثی نداشتند بلکه بیشتر مشتاق بودند که بیشتر بدانند- ودرپنجشنبه سیاه تعدادب خدمت ایشان رفتن که ایا شما  ووحی بر همان مسئله سابق است ویاتغیر کرده است کار به اینجا رسید که حضرت رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم که من رارها کنید انچه من فکر میکنم بهتر از ان است شمافکر میکنید ازنظرم دور شوید وهرچه میخواهید بکنید واین جمله اخری دال بران گرفتند که رهبری قابل تغیر است ولی از طریق اجماع- روز جانس.وز مراسم بخاک سپاری حضرت که ج=معیت دم منزال ایشان جمع شده بودن وعده ای از بز رگان به رهبری امیرالمومنین درحال اجرا ی مراسم بودند جناب خلیفه اول رفت ودرب خانه پیامبر اکرم صلوالته  الله علیه واله والسلم را زد- خانمی پشت درب امد وگفت من اینجا حضور دارم وجدان ایشان بیدار شده بود که ایشان باان گروه نیست وپس از جندی باز درب را زد وباز خانمی امد وباز ایشان همان جمله راگفت این بار ان خانم باکمی غضب فرمودن ما شمارآ خوب میشناسیم!! وایشان نزدیک بود که سکته کند ونمیدانست معنی ان چیست؟؟-ادامه دارد


ارسال شده در توسط علی

بسم الله الرحمن الرحیم- برادران وهابی سلام علیکم-براران خوب است که از تاریخ درس بگیرند وباهوشمندی درس های مثبت رافرا بگیرند ونکات منفی بخوبی تشخیص دهند وازان پرهیز کنند- وگوش به وسوسه های شیطانی نکنند- جهان- جهان تحقیقات واندیشه های برتر است وخرافات واباطیل زماندار هستند- وروزی تاریخ قضاوت خواهد کرد همچنان که برای پیشنیان کرده است- از سقیفه بنی ساعده- وسیاست های امویان وعباسیان ودیگر حکمرانان باطل باید دردرس- گرفت- قضاوت امروزه کاری اسان نیست وزحمات زیاد وهمت والا میخواهد ورسیدن به امانت الهی وظیفه ای واجب موکد است که بعدا  انسان پشیمان نگردد- از استادعزیز حضرت ایت الله مرحوم زبرجد رحمت الله علیه شنیدم که درایشان درمکه به مناسبت موضوعی از طرف جناب فقید اقای بن بازدعوت ایشان میشود که ایشان بد شانس بودن که اگر امروز زنده بودند دستورات جهادی به راحتی صادرمیکردند- ایشان ایرادی به شیعه میگیرد ویک بخشی از حدیثی  دلیل میاورد حضرت ایت الله زبرجد میفرمایداین مطلب بخش از حدیث است که اینهم هر شما است بخشی از حدیث دردهان افراد می اندازیدوزمانی بیان شودکه کل حدیث را بیادمطمح نظر قرار داد وداستانی داردفورا میگویند شماهم  مانندمسیحیت تحریف میکنید وایان ادامه میدهد ما هرگاه بخوانیم انتقادی بر وهابیت بکینم کل فقه وهابیت مدنظر داریم وشما هم این چنین کنید ایشان جواب میدهد من و قت ندارم که روزنامه هارا مطالعه کنم دوستی خلاصه انها باتلفن به من خبر میدهد وحتی ساختن قوانین حقوقی ویا رسیدگی به یک پرونده دادکستری را وقت ندارم به کتب مربوطه مراجعه کنم چگونه میتوان فقه شیعه مطالعه کنم؟ حال میبایست این کارسترگ شما انجام دهید وان شهامت لازم رابرای یک مناظره علمی پیدا کنید-  وتا قبلازانکه مسلمین رای نهائی خود را درباره مسائل مکه ومدینه بیان نکردند شما هیچ اقدامی نفرمائید-شما که به اجماع مسلمین معتقد هستید- شنیدم که فردی از طرف حکومت شما با اسرائیل وارد گفتگو شده است سعی نکنید که برای پیروزی درجنگ راهی پیدا کنید اکثریت این جوانان اطلاعات بسیارکمی درباره اسلام دارند ودراثر تلقینات شما مطالبی وجودان کردند که هنوزر صحت ان برای کل مسامانان درشک وگمان ویا باطل است وصلاح است انهارا ازاین مرداب کهدران غرق شدندوخودرا گم کردند بیرون بکشید وفضائی برای تحقیق سالم فراهم اورید که انشالله مرضی حق ورس.ل اکرم اش صلواته الله علیه واله والسلم انشا الله خواهد بود


ارسال شده در توسط علی

بسم الله الرحمن الرحیم- مقاله درباره ازادی بر گرفته از سایت استاد عزیزجناب اقای- دکتر محمد فنائی اشکوری-عضو هیت علمی موسسه اموزشی وپژوهشی امام الخمینی رحمت الله علیه-فنایی اشکوری در گفتگو با مهر    :

 

آزادی فقط فقدان دیکتاتوری نیست/ باید تمرین آزادی کنیم

 

یک عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) گفت: کسانی کهبه صاحبان قدرت انتقاد می کنند وقتی خود به قدرت می رسند همانگونه عمل میکنند که صاحبان قدرت عمل می کردند، این آزادی خواهی نیست؛ بلکه عینخودکامگی است.
به گزارش خبرنگار مهر، حدود 150 تن از اندیشمندان،نخبگان، اساتید حوزه و دانشگاه، پژوهشگران و مؤلفان آثار علمی، همراه باحضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی، در چهارمین نشست اندیشههای راهبردی جمهوری اسلامی، به بحث و بررسی درخصوص ابعاد مختلف موضوع «آزادی» پرداختند. در گفتگو با دکتر محمد فنائی اشکوری، عضو هیئت علمیمؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) ابعادی از این مسأله مورد بررسی قرارگرفت که اکنون از نظر شما می گذرد.
 
*
آیا جامعه ما دارای سنتی قوی در خصوص آزادی هست؟
 
پاسختحقیقی به این سؤال مستلزم مطالعه تاریخی خیلی دقیقی است، اما آنچه کهاجمالا به نظر می رسد این است که متأسفانه سنتی بنام آزادی در عرصه هایمختلف در جامعه ما یا حضور نداشته و یا خیلی کمرنگ بوده است. بنابراین پاسخبنده به این سؤال منفی است.
 
*
این ضعف ناشی از چیست؟
 
عللمختلفی دارد. علت اصلی آن سیطره نظامهای مستبد سلطنتی در طول تاریخ اینسرزمین بوده است. این گونه نظام های دیکتاتوری جایی را برای آزادی نمیگذاشتند، البته این امر اختصاصی به جامعه ما ندارد، تقریبا همه جوامع مبتلابه این بلیه بوده اند.
 
آزادی در عرصه های دیگری هم مطرح است کهچندان به نظام سیاسی مربوط نیست، مثل آزادی در تفکر و اندیشه. این عرصه ازآزادی مثل آزادی سیاسی و اجتماعی محدودیت نداشته است و تنها مسؤل آن حاکماننبودند، ولی در عین حال در این عرصه هم به صورت ایده آل آزادی وجود نداشتهاست. تعصبات و تنگ نظری های دینی، قومی و مانند آن در طول تاریخ زیاد بودهکه بر سر راه آزاداندیشی مانع ایجاد می کرده است.
 
آزادی واقعاگوهری است که به ندرت پیدا می شود. آزادی نشانه و محصول رشد عقلانی و روحیبشر است و چیزی است که برای نیل به آن باید جهاد و کوشش بسیار کرد. همانطورکه می دانیم، یکی از شعارهای اصلی انقلاب اسلامی ایران آزادی بوده است. شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» نشان می دهد که رهبری و مردم ما دربرهه ای از تاریخ به درکی رسیدند که ضرورت آزادی را احساس کردند و نظاماستبدادی و شاهنشاهی را به عنوان مانع اصلی در راه نیل به آزادی می دیدند وبرای نابودی آن قیام و انقلاب کردند و پیروز هم شدند. بدینسان یک مانعبزرگ و عظیم در راه آزادی برداشته شد، ولی کوشش برای رسیدن به آزادی بایدادامه پیدا کند. آزادی فقط نبودن نظام دیکتاتوری نیست؛ هر انسانی باید بهصورت فردی به مرحله آزادی شخصی به لحاظ روحی و معرفتی و عقلی برسد و تنهاکنار رفتن یک دیکتاتور مستبد کافی نیست برای اینکه ما به تمام مراحل آزادینائل شویم.
 
باید بیفزایم که در سنت دینی و اسلامی ما آزادی درابعاد گوناگونش از ارزش والایی برخوردار بوده و یکی از آرمان های والایدینی ما تحقق آزادی به معنای واقعی آن است. اسلام با نفی استبداد وخودکامگی و با تأکید بر حق عادلانه همه افراد و یکسان بودن همگان در مقابلقانون و ضرورت امر به معروف و نهی از منکر و جهاد در مقابل حاکم جائر عالیترین مرتبه آزادی را عرضه می کند
 


*
آیا شرایط سیاسی کشور ما به گونه ای بوده است که حتی اندیشمنداننمی توانستند در مورد آزادی بحث کنند و کتابی در این عرصه داشته باشند؟ دراروپا هم حکومتهای توتالیتر کم نبودند، پس چگونه شده که از دوره «جان لاک» به این طرف مفصل به این مسائل پرداختند؟
 
بحث آزادی از زمان مشروطیتدر جامعه ما کم و بیش مطرح شده است، ولی واقعا جدی گرفته نشده است. علاوهبر سیطره نظامهای استبدادی و غلبه انواع تعصبات، روشنفکرانی هم که بحثآزادی را مطرح کردند به صورت تقلیدی بوده است. آنها معمولا با تقلید ازفرنگی ها و تحت تأثیر آنها این بحث را مطرح کردند؛ یعنی این یک جریان اصیل وجوشیده از تفکر خودمان نبود، بلکه یک اندیشه وارداتی و بی ریشه بود و هماز همین رو رواج پیدا نکرد.
 
در غرب هم وقتی بحث آزادی مطرح شد باتحولات اجتماعی همراه بود، یعنی بحث آزادی در خلأ مطرح نشد. هم تحولاتمعرفتی عظیمی مطرح شد و هم جنبش ها و تحولات اجتماعی و سیاسی روی داد.
 
*
چگونه می توان آرای متفکران غربی را بومی و در آن اندیشه ورزی کرد اما به تقلید نینجامد؟
 
مالازم نیست اندیشه آزادی را از متفکران غربی وام کنیم. فرهنگ، حکمت و دینخودمان از این جهت منبع اصلی ماست. البته باید از حاصل اندیشه همه متفکرانعالم تا جایی که می توانیم استفاده کنیم، اما استفاده کردن غیر از تقلیداست. استفاده این است که ما این اندیشه ها را نقادانه بخوانیم؛ یعنی نکاتمثبت را بگیریم و نکات منفی را نقد کنیم. چنین نیست که نسخه ای که در غرببرای آزادی پیچیدند، لزوما برای ما هم عین آن نسخه قابل عمل باشد. بایدآزادی را در کانتکس و ظرف فرهنگ اسلامی و ایرانی خودمان نظریه پردازی وطراحی کنیم و برای این نظریه پردازی می توانیم از اندیشه های متفکران دیگرهم استفاده کنیم. به عبارت دیگر، استفاده علمی ضروری است، اما تقلید اشتباهو مرعوب شدن خطاست. باید خودمان به صورت اجتهادی تئوری و نظریه آزادیداشته باشیم و حدود و چارچوب آزادی را با توجه به دین و فرهنگ خودمان ویافته های بشری تعیین کنیم.
 
*
چرا برخی از افرادی که در ساختار قدرت حضور دارند، معمولا آزادی را بر نمی تابند؟
 
افرادیکه در ساختار قدرت حضور دارند با افرادی که در ساختار قدرت حضور ندارند،فرق ندارند. این خصلتها در فرهنگ عمومی وجود دارد. تا زمانی که فرهنگ عامهما تغییر نکند، فرهنگ صاحبان قدرت ما عوض نمی شود. کسی که به منصبی می رسدوقتی به آن منصب می رسد تغییر ماهیت نمی دهد، همان آدم قبلی است. کسی کهاعتقاد به آزادی داشته باشد و با این تفکر تربیت شده باشد، چه پیش از رسیدنبه قدرت و چه پس از رسیدن به قدرت فرق نمی کند. می خواهم بگویم این مشکلتنها برای صاحبان قدرت نیست. منتقدان هم همین اشکال را دارند.
 
کسانیهم که به صاحبان قدرت انتقاد می کنند وقتی خود به قدرت می رسند همانگونهعمل می کنند که صاحبان قدرت. در کشورمان در تجربه سی ساله بعد از انقلابداشتیم افرادی که در یک دوره ای منتقد بودند و از قضا همین ها در دوره دیگربه قدرت رسیدند، اما وقتی به قدرت رسیدند تمام آن انتقادات را فراموشکردند و گاهی مستبدانه عمل می کردند و وقتی دوباره از قدرت کنار می رفتندآزادی خواه می شدند. یعنی وقتی نوبت به خود انسان می رسد که باید برای حقوقدیگران ارزش قائل شود فراموش می کند، اما وقتی بر کنار می شود و یا دورهاش تمام می شود و حقوق خودش در معرض تهدید قرار می گیرد فریاد آزادی سر میدهد. این آزادی خواهی نیست؛ این عین خودکامگی است. اینها نشان می دهد کهآزادی خواهی در جامعه ما واقعا نهادینه نشده است. نهادینه شدن هم نیاز بهپشتوانه تئوریک و نظری و هم پشتوانه تربیتی و فرهنگی دارد.
 
هم لازماست تفکر آزادی را تنقیح کنیم و به آن برسیم و هم تمرین آزادی کنیم وخودمان را براساس آن تربیت کنیم، سعه صدر پیدا کنیم و تنگ نظری را کناربگذاریم. اینها با مطالعه و خواندن به دست نمی آید؛ بلکه سبک زندگی و تربیتاست که روی این قضایا تأثیر می گذارد.
 
*
به نظر شما آزادی با قدرت سیاسی تضاد ذاتی دارد؟
 
ابدا! به چه دلیل تضاد ذاتی داشته باشد؟ ببینید اگر شخص با ارزشی بنام آزادیتربیت شده باشد، چه قدرت داشته باشد و چه قدرت نداشته باشد به آزادی احترامخواهد گذاشت؛ اما اگر آزادی را در وجود خودش نهادینه نکرده باشد وقتی قدرتندارد، نمی تواند آزادی های دیگران را محدود کند، اما وقتی به قدرت می رسدابزار قدرت در دستش هست و می تواند آزادیهای دیگران را محدود کند. آزادیخواه کسی نیست که شعار آزادی سر می دهد. آزادی خواه کسی است که در حیطهقدرتش به آزادی دیگران احترام می گذارد.
 
این مطلب در یک جمع کوچکمثل خانواده و انجمن های محلی تا جمع های بزرگتر مثل جمعیت ها و احزابسیاسی صدق می کند. بزرگترین مستبدان عالم را هم اگر از قدرت برکنار کنی،آزادی خواه می شوند و برای رسیدن به قدرت شعار آزادی سر می دهند. آزادیخواه واقعی کسی است که آزادی دیگران برایش اهمیت دارد و به آزادی مخالفانشاحترام می کند. همه انسان ها چه خوب و چه بد، چه صاحب قدرت و چه فاقد قدرت،همه خواستار آزادی خود هستند؛ اما آزادی خواه راستین کسی است که طالبآزادی است بطور مطلق و برای همه، نه فقط برای خود و این کیمیایی است نادر.
 


ارسال شده در توسط علی
   1   2   3   4   5   >>   >

بهمن 1388
اسفند 1388
فروردین 1389
اردیبهشت 1389
خرداد 1389
تیر 1389
مرداد 1389
مرداد 89
شهریور 89
مهر 89
آبان 89
آذر 89
دی 89
بهمن 89
اسفند 89
فروردین 90
اردیبهشت 90
خرداد 90
تیر 90
مرداد 90
شهریور 90
مهر 90
آبان 90
آذر 90
دی 90
بهمن 90
اسفند 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
خرداد 91
تیر 91
مرداد 91
شهریور 91
مهر 91
آبان 91
آذر 91
دی 91
بهمن 91
اسفند 91
فروردین 92
اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
مهر 95
آبان 95
آذر 95
دی 95
بهمن 95
اسفند 95
فروردین 96
اردیبهشت 96
خرداد 96
تیر 96
مرداد 96
شهریور 96
مهر 96
آبان 96
آذر 96
دی 96
بهمن 96
اسفند 96
فروردین 97
اردیبهشت 97
خرداد 97
تیر 97
مرداد 97
شهریور 97
مهر 97
آبان 97
آذر 97
دی 97
بهمن 97
اسفند 97
فروردین 98
اردیبهشت 98
خرداد 98
تیر 98
مرداد 98
شهریور 98
مهر 98
آبان 98
آذر 98
دی 98
بهمن 98
اسفند 98
فروردین 99
اردیبهشت 99
خرداد 99
تیر 99
مرداد 99
شهریور 99
مهر 99
آبان 99
آذر 99
دی 99
بهمن 99
اسفند 99
فروردین 0
اردیبهشت 0
خرداد 0
تیر 0
مرداد 0
شهریور 0
مهر 0
آبان 0
آذر 0
دی 0
بهمن 0
اسفند 0
فروردین 1
اردیبهشت 1
خرداد 1
تیر 1
مرداد 1
شهریور 1
مهر 1
آبان 1
آذر 1
دی 1
بهمن 1
اسفند 1
فروردین 2
اردیبهشت 2
خرداد 2
تیر 2
مرداد 2
شهریور 2
مهر 2
آبان 2
دی 2
آذر 2
بهمن 2
اسفند 2
فروردین 3
اردیبهشت 3
خرداد 3
تیر 3
مرداد 3
شهریور 3
مهر 3
آبان 3
آذر 3