بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- گزارش گر درنیویروک ازجوانی میپرسد به اقای ترامپ رای دادی میگوید-بله میپرسد چرا میگوید ادم خنده بییار است یک مقداری تفریح کنیم ازیک نواختی خشک خسته شدن ازجوان دیگر میپرسد به اقای ترامپ رای دادی میگوید بله میگوید اهل نیویروک هستی-میگوید درقلب نیویروک هستم-میگوید هیچ کس بهما یاد نمیدهد چگونه خانه بدستاوریم درکل معیشت مارا به ما یاد نمیدهند - پلیس بدنبال خانه های که مرکز خوشی جنسی-= سکسوال ویفور= هستند ومالیات ندادند درانگلستان کاخ ویندسور کسل دزدان ازبیرون به داخل حیاط نقب زدند وبا اخطار پلیس ساکت شدند ونقاب واسلحه داشتند و پلیس از کمبود وسایل نگهبانی کمی ناراحت است-درنیوزلنداخیرا میزان مالیات بیش از اندازه قبلی کرده است راپیمای انجام دادند بخصوص جفتهای که تازه ازدواج کردند درژاپون دارند جزایر با پل هوایی وصل میکنند که سرعت بیشترشود وکمتراز کشتی استفاده شود
بسم الله الرحمن الرحیم-فعالیتهای سیاسی اولین فعالیت سیاسی آخوند خراسانی (حضرت محمد کاظم خراسانی هروی) مربوط به فعالیتهای ضدحکومتی وی در برابر دو وام روسیه به مظفرالدین شاه قاجار است. او با بریتانیا و روسیه، به یک اندازه مخالفت میورزید-آخوند خراسانی معتقد بود که علما میتوانند به عنوان صداهای هشداردهنده? جامعه باشند و از مسئولان بهدلیل درست انجام ندادن وظایفشان انتقاد کنند. او نقش علما را مانند «نمکِ زمین» توصیف میکرد به این معنا که آنها مانع بروز فساد قدرت میشوند و میبایست در برابر بیعدالتی مبارزه کنند و در برابر خودکامگی بایستند.[13]
آخوند خراسانی از لحاظ لزوم پرداختن به اندیشههای نوین و افکار جدید دانشمندی پیشرو در میان روحانیان بهشمار میرود. وی تأکید داشت که برای جبران عقبماندگی ممالک اسلامی باید علوم نوین و فنون جدید رواج یابد و نهادهای لازم تمدنی ایجاد شود. شیوههای فراگیری دانش توسط کودکان را در مکاتب و مدارس اصلاح نمود و انواع مورد نیاز زبان خارجه فراگرفته شود. وی در زمینه? اقتصاد نیز بر اقتصاد داخلی و تقویت آن اهمیت میداد و شرکت اسلامیه را با شدت تمام تأیید نمود. به علاوه از دید خراسانی، کشور نباید حالت بسته داشته باشد و افکار گوناگون باید مطرح شوند. وی همچنین میگفت که در قبال مراودات متقابل سیاسی-اجتماعی بین کشورهای مختلف روابط دوستانه برقرار گردد. او برای دفع مشکلات ایران با امپراتور روس نامهنگاری داشت و حتی در زمانی برای دفاع از حق مظلومان استبدادزده? ایران شکایتی به دادگاه لاهه هلند ارسال میدارد. در رابطه با اتحاد مذاهب نیز، میتوان وی را در جهاتی حتی برتر از سید جمالالدین اسدآبادی برشمرد. پارهای از اقدامات وی در این زمینه را جرجی زیدان مسیحی در مجله? الهلال آوردهاست-آخوند خراسانی در جریان مشروطیت تلگرافها و پیامهایی از نجف به ایران میفرستاد و در آنها مردم را به مبارزه ترغیب میکرد. خراسانی به همراه دو مرجع دیگر در زمان استبداد صغیر شاه ایران را تکفیر و از سلطنت خلع کردند. وی هم چنین در مشروطیت دوم (شکست دادن و برکناری محمدعلی شاه) نیز دارای فعالیت سیاسی فراوان بود. رضاشاه در توجیه کار خود برای درافتادن با روحانیت و خلع لباس آنها، در مورد آخوند خراسانی و مشروطیتطلبی وی میگوید: «او عمامه? طلبهها را برداشت.»[10] البته این قضیه با این پیشفرض صحیح است که بگوییم مشروطه توسط انگلیس و برای ضربه زدن به دیانت مردم ایران ایجاد شدهاست، در حالی که اسناد و مدارک فراوانی ضد این موضوع شهادت داده و نشان میدهد مشروطیت یک نهضت ایرانی و با دخالت علما، روشنفکران و مردم بودهاست و انگلیس بعد از روشن شدن آتش انقلاب، خود را مشروطهخواه جلوه داد.[دیدگاه جانبدارانه] بعدها نیز به مانند قرارداد 1907 به ضدیت با دولت مشروطه دست زد.[11]
آخوند خراسانی بر این باور بود که مشروطیت بهترین حالت ممکن برای اداره? حکومت در غیاب امام است. وی انقلاب مشروطیت را نوعی جهاد میدانست که میبایست همه? مسلمانان در آن شرکت کنند.[12]
بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شخصی است- باظهوراش کهکشان معنویت وحیات بخش جدید به هستی این جهان-و سیاه چاله های- جامعه های این جهان خورشید میشوند-وانرژی عظیم مادی ومعنوی ظاهر میشود وحیاتی-نو- شگفت انگیز بوجود میاید وبطن دوم قران اشکار میشود- که میتوانست قرنهای زیادی قبل به ان رسید منتظران قدوم مبارکش مهیا یی پذیراش - انشاالله
بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شخصی است- تمام مخلوقات- علت میخواهد- وبرای هر علت نزدیک علت واسطه وعلت دور میخواهد وبرای خداوندمنان سر سلسله علت- علت نمیخواهد پس اثبات خداوندمنان اسان تر اثبات مخلوق است-اینمطلب را ااقای راسل بخوبی درک کرده استولی بقول مرحوم ایت اللهمحمد تقی جعفری علیه السلام ارا ان کار میکند- زیرا درت کلیسا بسیارقوی بود ومعلوت های علمی را دربعضی موارد که مطابق کتاب انجیل نبود رد میکرد انها لجاجت میکردند وایشانهم لجاجت میکرد برای خدای- خدا ی دیگر همچنان ادامه پیدامیکند واقای مارکس لجاجت کردکه بدون علت تز به انتی تزتبدیل میشود-ولی درمراحل تاریخی وغیره همیشه دلیل اورده است خداوندمنان سمبل یکتایی است- واحد است امام صادق صلواته الله علیه ازکسی سئوال کرد خداوندمنان که اکبراست یعنی چی؟؟ انجناب گفتند ازهمه بزرگتر است- ا یعنی صفت عالی – بزرگترین است اما-امام فرمودند غلط است خاوند بزگترین است یعنی دیگران ممکن الی نسبت بهه فر دارندست کبیر باشند درحالییکه مخلوقات همه ناچیز هستند وان ناچیزی هم ازجانب خداوندمنان است—با زبان ریاضی ساده است میشود هرعددنسبت به بینهایت صفر است ونسبت به هم فرق دارند- باید گفت یکتا خدای بزرگترین- غیرازاین باید گفت سبحان الله درتسبیحات حضرت زهر علیها سلام اول الله اکبر حقکم وناقص اشتباهات زیادی میکند تا به علم برسد پس باید سبحان یعنی منزه کردن از نقص که باید دنبال علم برود وانهم علم الهی وتادی عقل جوا میدهد وبعد الحمدالله تمام صفات الهی ستایش انگیزاست ودرحد کمال حقیقی است مطلب کامل میشود نسبت خداوند به مخلوق صفت نور- چهار نوع نسبت داریم که بها ن تقابل گفته میشد رو بروی هم- یکی تناقض است یعنی هم دیگر را یانقض میکنند نابود نسبی میکنند-مثلا شب وروز باهم نمیشود ولی یکجا شب است ویک جاروز است- تقابل دیگر عدم وملکه است خار بنفش نداریم این عدم است ولی خارسفید غالبا اینطور است اینملکه است یعنی سفیدی ملک او است مال او است بهزن پادشاه ملکهدمیگویند که همیشه ملک او است درمرگ پادشاه اوراهم میکشتند که به پادشاه ملحق شود ویا کسی حق نداردپس از مرگ پادشاه با او ازدواج کند- تضاد یک امر ساختگی است- سفید وسیاه میگویند تضادداد گرما وسرما تضاد دارند وغیره اما درباره خداوند ومخلوق نسبت کدام است انسان نور است وخداوند منان هم نور است ونور کبریت هم نور است این چگونه میشود- از حس تا ذات الهی نور حسی یک درجه از نور است مثلانور شمع امانور خورشید انچگونه است نمیشود گفت بینهایت شمع است ان برای بیان درشک میافتیم مثلا مانند شمع نیست تعریفی دیگر دارد بهانمیگویند شک اور هرجه بگوید اصطلاحا تشکیک یعنی شک اور ولی یکدرجه بالاتر است بهصفات مثبت انسان درروح انهم تاریکیهای جهالت درک را تامیرسیم به خداوندمنان که صفات اش نور هستندنابود میکند انهم نور است ولی مانند صفات بشری ومخلوق نیستند-حال چراخداوند جسم لازم ندارد لازم بودن جسم برای ضعف روح است بینهایت که ضعفی ندارد که روح جسم داشته باشد
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-یک خانم درامریک قبلا کارشناس شناخت مسکو بوده است و دراینمورد با سی ان ان بلا همکاری داشته است اخیرا اقای بایدن وبعد انگلستان موشکهای بالستیک دور زن به اوکراین خواهند داد- روی ان بحث است ان خانم فرمودند اسلحهای قبلی مردند- بالاستیک دادند که انها نمیرنند ولی این هم میمرد ابروی پنتاگون میرود این موشک ها درشب کمی خطرناک هستند واقعا وحشی شدند خانه مسکونی را به بهانه انکه روسای حزب الله انجا هستند شب میکوبد باید مانندبمثل کرد تا بفهمند ومردم هم فشاربیاورند فرمود اینامر برای اقای ترامپ خوب است که احاجی به ارتقا موشک ندارد بلکه همهاش میگوید جنگ متوقف شود چند دقیق قبل اقای رلسکی فرمودند اینموشگاه ویترینی هستند برای خودتان شما پول نقد بدهید خداکند کهشاید بهانه برای خاتمه جنگ است قبلا دکترین جنگ برکشتن هرچه بیشتر دشمنبود تعدادکشته شدن خودی مطرح نبود- بعد تغیر کرددفاع جنانه وضرب مهلک اخیرا دشمن را باکمترین مهمات به سیصد کیلومتر عقب راندن بدون حتی یک مجروجکهتاحدی روسیهلحاظ میکند کره شمالی بهکورسک رسیده است ومسلما همدیگر نمیبیند بجز ازطریق ماواره و پهباد وهواپیما و ورادار با بالاکرهجنوبی بهکره شمالی گفته است بزودی ستیک دوربرد مثل نقل ونبات میریزند- و برای مقابل بمثل هم اوکراین چنین کند- امید است این جنگ تمام شود واشتی کنان شود اینهمه بیگناه بخاطر یک ابرقدرت خاک نشوند انشاالله -درحقیقت یک دجال میرود ویک دجال میاید تاظهور امام الزمان علیه السلام- درکشورهای کفر-کره جنوبی بکره شمالی گفته است بزودی ماهم-افورت میکنیم= بزودی- با ففعالیت هوشمندانه بقصد نمایش موفقیت کامل- موشکهایخودمان در رده بالستیک عمل میکنیم احتمالا یاموشک میدهند ویا هم شرکت میکنند
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- در زمان وعالم ذر ویا ذره خدوندمنان فرودند هدفاز خلقت شما لقا الله است—میتوان گفت بهمیمانی خداوندمنان رفتن وباخداوندمنان حشر ونشر کردن است تاحدی مانند معراجرسنگی و اراض-ولی تاریخ نشان میدهد انسانمغرور دنیا میشود ومیخواهد ابرقدرت شود تا اروزها وامیال سیراب شوند-سرانجام سیاست واقتصاد وغیره کنار میرود وفقط میدان میماند چون اوس وخزرج که درحقیقت جدراخرازماننگ بین برادران است چون اوس وخزرج برادربودند- ودر اخرالزمان باز هم این منش ونهج ادامه پپدا میکند ومیکندگرسنگی وامراض وفقر رابوجود یاورد امریکامروز نمیتواند به راحتی گذشته هم مسائل مردم راه حل کند به اصطاح مسائل درون سیستمی وهم مسائل بیرون سیستمی را حل کند وابرقدرت بماند که پسازمدتی خداوندمنان انراپوچ وهیچ میکند-امامالرضا علیه السلام فرمودندهرگاه انسانگناه کند و تزکیه نکندخداوندمنان امراض جیدی میاورد که راه حل اش رانمیداند مگر ادم شودوبلاهی طبیعی راهم ردیف میکند وعمر راهم کم میکند زیاد کوشش میکند وکم بدستمیاورد و مصبیتهای دیگر-تا رنج وسختی بکشد وب سمت خداوندمنان به معنای رفتن ورسیدن به لقا الله که هدف است برسند- اصل اول داشتند حالت خوف ورجا است هرکدام رانداشته باشد اهل جهنم است- نتجهان این است که انسا قوانین الهی راعمل کند تامورد رضایت الهی واقع شود- خداوندمنان میرماید درقران بهبترین اعمال شما ما ضریب میدهیم وهمه اعمال شمارا دران ضریب میزنیم پس باید سعی کرد دریک عمل به سمت بالاترین درجه ممکن رفت گرچه باید درتمام اعمال اینطورباشد ولی بشر معدل میگیرد وباید شاکر باشید من شمار را بقول طلبه ها هل دراین راه میدهم وشرایط چهم مادی وچه معنوی درست میکنم مغرورنشوید خاشع وخاضع بودن نسبت به بشریت وخداوندمنان منهای افراد طاغوتی بقول قران وسیله ا وتوشه راه است ویاسوخت این راه است تاریخ زمان رضاشاه رامطالعه میکردم بیان درمجلس پنچ نفر فقط نسبت به رضا شاه منتقد بودندکه درراس حضرت ایتالله اعظمی حسن مدرس رحمت الله واسعه بودند وعم سیلی خوردند وهم گلولهخوردن واخر هم شهید شدن باخودفکر کردم کارایشا منطقی نبوده است وباید مردم بیدارکرد ولی بدقت متوجه شدم راهای رانگذاشته تنهاراه همین است انسانباید چون اسوه شهدا امامحسین علیه السلام هم به همین مسئله رسید نتجه جریان مسجد گوهرشاد رخ دادکمکم مبارزه وارد سرخودمیشد که کلک رضاشاهرا کندن- امویان نابودشدنددرمسجد بزرگ ام داخل راروی کناریرعبور میکردم بدقت هنرانهار ا میدیم- رسیدم که دونفر کنار یکحفره کوچک که داخل ان یکقران روی رطل بود وشیشه فردی مداوم دست روی شیشه میکشید وبعد روی صورت خودمیکشید و بیانی زمزه میکرد گفتم این چه کاری است فرمود مدتی سر امام حسین علیه السلام اینجا بوده است وماهروقت حاجتی داریم اینجا می ایم ودعا میکنیم وحاجت ما برطرف میشود- در دمشق یاباید باتور داخلی مال سازمان توریست گشت ویاکتاب خواند درصحن یک موکت قرمز پهن شدهبود اکثریت خانمها کهازلباس انها معلوم بود اشراف هستند نشستهبود ودونفرپیرمردهم نشسته بودنددونفر یک جوان ویکی میانسال ایستاده بود دروی یک منبر سه پله نبود اوردهبودند ویک فرد چاق زیاری واردسن شده روحانی درس اخلاق میداد درحقیقت برای ختم بود صحبت که تمام شد اقایی که ایستاده بود از ایشان پرسید نظرشما درباره اسرا یل چیست ایشان فرمودند امربهم عروف ونهی از منکر وظیفه ما نیست وظیفه ولی امر است که هرچه او بگوید این شکرا اقای عمر خورد اقلیتی گفاتند جناب قای عمر شمادربعضی موارد سنت رااجانرا نمی کنید ایشانفرمودند من بابزرگمشورت میکنم وحکم صادر میکنم شما مسئول نیستید من در قیامت پاسخ میدهم واگرخدوندمنان قبول نکرد ولی قبولمیکند من بجهنم میروم نه شما ازهمینجا باید مسئله حل شود ایشان کمی ترس پیداکرده بود-رمودند شما قبول نداریدردن زده میشو مشکل نیست ولی اگر مخالفت کردید گردنت رامیزنم دونفر درمسجد میخواستند بروند یکی ازانها ازمن پرسید شماتوریست هستید من گفتم بله گفت صبر کن من می روم بازار یک بازاری است او وارد است به شماا اطلاعات میدهد- بنده خدا امد درضمن شرح فرمود این مسجد نیاز ان زمان دراین حدنبود-جاه طلبی معاویه اینرا باپول مردم وبزور درست کرد- چهارتا محراب درد من برد درنزدیکی دیوار مقابل اثاری از محراب پنجمبود وسنگهای ان زمان روی زمین بود برای شیعیان ولی کسی جرئت نمیکرد بیاید نماز بخواند حالفراموش کردم یزید خراب کرد یامروان بن حکم وگفت تمام شیعیانرابکشید-ولی بعدا گفتند چهارمذهب قبول است ودیگر مذاهب باطل است وخون وعرض وابرو وناموس انها حلا لوباید گشته شوند دقیقامانند داعش ادامه دارد
سلیمان میرزا (1554 _1576 میلادی) چهارمین پسر شاه طهماسب یکم از یک زن چرکس تبار به نام سلطانآغا بیگم بود.
سلیمان میرزا در 24 ربیع الثانی 661 (1554 میلادی) در نخجوان زاده شد.[1] وی برادر تنی پریخان خانم بود و در دعوای جانشینی شاه طهماسب طرفدار شاه اسماعیل دوم بود. او در یک سالگی از سال 1555 تا 1557 میلادی به عنوان فرماندار شیراز بود و در سن 11سالگی از سال 1567 تا 1573 میلادی فرماندار مشهد بود. سلیمان میرزا به همراه خواهرش پریخان خانم در زمان بیماری شاه طهماسب یکم در اداره حکومت نفوذ بسیاری داشتند و پریخان خانم میخواست که سلیمان را به سلطنت برساند تا بتواند با نفوذ خود در برادرش اداره حکومت را بر عهده بگیرد اما با به سلطنت رسیدن شاه اسماعیل دوم سلیمان میرزا کشته شد و پریخان خانم نیز تبعید شد.
سلیمان میرزا و برادرش مصطفی میرزا در 7 شعبان 984 (1576 میلادی) به دستور شاه اسماعیل دوم به قتل رسیدند و در حرم شاهزاده حسین در قزوین دفن شد. پس از وفات شاه اسماعیل دوم جسد سلیمان میرزا توسط مادرش به حرم امام رضا در مشهد منتقل شد.