سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خونِ جوشانِ امام حسین علیه السلام

بسم الله الرحمن الرحیم-جناب خانم مرکل صدراعظم المان-باکمال تاسف شما اثبات کردیدکه مایل نیستیدحتی کمترین وقتی را برای درک اسلام عزیز مصرف کنید واین برجسب بر پیشانی خود زدید مسلمانان صدر اسلام دانستند شما اروپائی چه میگویئد با وجود انکه ملت المان دانشمندان بنامی درباره اسلام بوجود اوردشما کوچکترین اعتنائی به انها نکردید- وسیاست بازاری بر فرهیتخه بودنراترجیح دادید- انقلابی که رابتوان اتش را سرد کرد وانرا تغیر شکل داد اسلام عزیز نیست که خود شعله ورساز انقلابهای های زیادی خواهد بود وبهترین تغیرات را بوجود خواهد اورد این اسلام است که بشریترابه سمت علم ودانائی واحاکم مشعشع رهمند ساخت شراب خواری – زنا وگوشت خوک خوردن وبدنبال طیبات رفتن وازخئبائث دوری کردن دروغ نگفتن- حیله نزدن یار مظلوم بودن ودشمن ظالم بودن – کرامت زن را به بالاترین حد رساند ولی راه ومسیر شما سرانجام انقلابات زیادی برعلیه مسیر ایجاد کرد که بعنوان نمونه برمه وایران است ماهستیم اهل کبریا والعظمت واهل بخشش واهل جبروت واهل گذشت واهل رحمت کردن برهمه جز ظالمین عید الهی برای ماست وما حضرت رسول اکرم صلوالتهالله علیم واله والسلممحصور میشویم وبرای ان عظمت وخاندان مقدس اش شرافت وکرامت وافزایش وتمام کمالات برای ایشان ذخیره شده است وما را درهمان نیکی به اندازه ظرفیت بخشیده خواهد شد وازتمام بدیها ایشان وال تبارایشان که کلمه مقدس نارسا است وازتمام بدیها مبرا هستند وماهم به اندازه ظرفیت مبرا میشویم وما ازخداوندرخواست کنم که نوری بر قلب شما بتابد که تاریخ درحافظهاش از شما به نیکی بیان کند انشائالله


ارسال شده در توسط علی

بسم الله الرحمن الرحیم- نقدی بردوست عزیزجناب اقای شاهسوندی- چند مقدمه لازم است- بنا براساس تعیمات استاد درانگلستان که با یکسری تجربیات ساده میشود انرا اثبات کرد- وخوشبختانه بعضی ایات و احادیث اسلامی را میشود با ان اثبات کرد- این است فردی از شی اطلاعاتی را یاد گرفته است همیشه ان شی را باهمان اطلاعات موردتوجه قرار میدهد وهرکس هر چیزی بگوید باوراش سخت است وخیلی زود فراموش میکند زیرا هروقت خواست نظر جدید را بپذیرد نظریه قبلی که تصور میکند از منابع مهم درایافت کرده است ومردم هم انرا قبول دارند درست مانند کسی که دریک اطاق محصور است ومیخواهد روزنه ایجاد کند دیوار خود بخود کلفت میشود ولی درعصر حجر به راحتی تغیر میکرده است زیرا انعلم نهادینه شده است وبه اصطلاح علمی افتاب شده است وبحث های ضدان در سایه قرار میگرند وخیلی زودفراموش میشوند اما این فرد حالت قبلی خود را دقیقا یاداشت کن ویک ساعت در یک محفل علمی شرکت در ظل ان افتاب یک سایه بوجود میاید ولی باز زیادموثر نیست چون نمیتواند باان دلیل- دلیلهای سابق را بطور کلی حذف کن تا دوسال علمی کار کند خصوصیت فبلی کم کم زایل میشود واین خصوصیت نقش افتاب بازی میکند افتابی میشود وفرد اگر به یاداشت خوداش برگردد متوجه میشود شی را بااین خصوصیت جدید شروع میکند به بحث کردن ولی کل شی زیاد تعریفاش تغیر نمیکندتا به بیست خصلت میرسدناگهان احساس میکند یک تغیر عمده دراو رخدادکه مایل است درباره شی به تحقیقات زیادی دست بزند ویک سیری دارد که همجهت باسیر مردمنیست تعداداینافراد اگر که زیادشوند کم کم تحول اجاد میکند به شرطی سیاست با اینها همراه باشد همان داستان معروفی که جهانی است دردهی کلمات را باتصور مشخص میکردند وبرای کلمه مار عکی مار میکشیدند وحکیمی امد تا کاررا اسان تر کند وبا حروف مشخص سازد ولی چون منافع یک عدهای ضرر میکرد مخالفت میکردند ودقیقا سیاست غرب به همین طریق است گرچه سیاست مدار ممکن است ببازد ولی میتواند دوباره سوار برنردبان شود وبه قدرت برسد وگرنه باید برود دنبال کارش- همین داستان در امر تعلیم وتربیت است ولی درانجا بسیار سختر از مسائل علمی مادی است وکمتر کس داوطلب طی کردن این راه است به همین دلیل است قران میفرماید کسانی کهدراین دنیا کور هستند یعنی کوربصیرتی دراندنیا هم کور بصیرتی هستند که مایهتعجب میشود وجالب است که درانجا میفرمایند حق ما بهشت است وحق افرادمذهبی جهنم است وما پا دران بهشت نمی گذاریم وبه جنهم میرویم تا انها را ازبهشت اخراج کنید لذا رفتار سازی درکودکی بسیار مهم است تعلیمات بسیار مهم است وبه همین دلیل است اسلام اجازه دمکراسی رافربی را نمیدهدجناب استاد میفرمود سکولار درانگلستان پیشرفت هوشمندانه داشته است قبلا درلندن چهل کارباره بسیار مستهجن بود است که حال به چهارتا وتاحدودی معقول شده است ولی سکولار همیشه تفاله ها همراهاش هست ونمیتواند انها را برای همیشه فیلتر کند وچنین غیلتری اصلا ندارد وهران امکاندارد یک تفاله مدرن بوجود اید ونمیتوان جلوی انرا بگیرد ولی اسلا میتواند نکات دقیق سکلواریسم یا هر ایسم دیگری درخود هضم کند وبخوبی تفاله های انرا فیلتر کند بعنوان مثال فحشا حکومت انگلستان انرا به بحث گذاشت با وجودانکه همه انرا یکزخم بر صورت تمدن انگلستان میدانند ولی وجوداش لازم میدانند وسعی کرد انرا ازهرلحاظ کنترول کند وحقوق مکفی بدهند ویک ابروی شغلی ایجاد کنند اقایانی انر ساخته وپرداخته بوژوازی میداند به این سئوال جوا باید بدهند چرا درسوسیالیسم وکمونیست فحشا هست وچراانرا استثماره جنسی نمیدادند اخیرانگلستان فرمودهاند ایران توانسته است این مسئله بخوبی حل کند وباید مورتجه واقع شد راحل جنابان منافق که رحم خانمها دربیاورند به بهانه یگانگیبا مرد راحل است وخوب بود مردان راهم عقیم میکردند تا وحدت جنس یکسان ود ومشکل فحشا حل شود- مقدمه دوم این است کهم میخواهند ستون قدرت را دشتهباشند وسخت از این ستون قدرت که یک منبع سیار مهم است بهره برنند نکته اول انست باید دقیقا منبه قدرت رادست تشخیص بدهند وگرنه از یک مبه قدرت دیگر ضربه میخورنند مشکل اقایان منافق وخداوند با مثال زیاد وانبیا زیاداین نکته به وبی مشخص کرده است ومیقرماید که اصل قران وکنبع وریشه قران درام الکتاب است ومیزان برگی هم برای مشخص نکردهاست گرچه رندان انرا یک ده جملهای دانستند که به کمربند حضرت علی علیهالسلام بسته شده است این کتاب به نظرحقیر بیشا ز اطلاعات دادن در باره ریشه وحقایق گسترده شخص خداوند وکل هستی است بلکه دیوان غزل الهی هم هست- چرا حضرت علی خلق کرد وانگیزاش چه بود وبسیار مطالب دیگر اینجا است که حضرت به قدرت الهی متوسل است وشکست ظاهری خودرا درمقابل معاویه به هیچ میگیرد ومیداند پیروز واقعی اواست ولی ظاهر بین ها معاویه را برندن میشناسند واثابت علمی شده است کسانیکه مداوم بدنبال قدرتغالب هستند روزی اشتباه میکنند وچوب میخورنند مثل رضا شاه وپسرش-وکسانی در ضعف هستند وبدنبال کسب قدرت برای منافع زیاد جز قبول مدیریت مزدوری راهی دیگر برای انها نخواهندماند وتمام حرفهای اولیه خود را برایحفظ منافع قربانی میکنند یکیاز دوستان که مدتی با منافقین بود و به این نتجه رسیده بود که حجاب باید ازاد باشد ان زمان که جناب اقای رجوی برای دمکرتیک بودن یقه پاره میکرد وایشان از سازمان میخواهد با جناب رجوی مکاتبهای داشت باشند اجازه نمیدادند به بهانه مشغولیات عدیده ایشان و پس از مدتی اجازه چند نامه نگاری دادند وایشان دراین نامه نگاری مجاب نشدند وازایشان درخواست صحبت تلفنی کردند وبعد چند ماه اجازه دادن که ده دقیق صحبت کند یک جمله بسیار مهم گفتند که عمق نفاق ایشان را مشخص میکنند فرمودند متاسفانه این خط سرخ ما است ایشان مدتها فکر کرد وبا گروه درمعنی ان جلسات گذاشتند به این نتجه رسیدن که شورای رهبری که ازافراد ان به ظاهر حضرت دکتر سید جوادی ومانند ایشان است مخالفت کردند ودرتعجب مضاعفی فرو رفتند ودلیلاش را نمیدانستند ومن گفت این شورانیست این امریکاست وهمان طور جناب اقای شهسوندی میفرماید دوستمن ورئیس من اقای حسن نه است ونه این است خوب دقیقا اقای رجوی هم از بیانات شما اینطور شناخته میشود همان طور رضا شاه نه سنت ایرانی دارد ونه سنت اروپائی واین همان شخصیت مزدوری است


ارسال شده در توسط علی

بسم الله الرحمن الرحیم- - - نقدی بردوست عزیزجناب اقای شاهسوندی- بخش هشتم- عشق اول اسان نمود بعدافتاد مشکلها- اقایان کم کم متوجه شدند که افرادی که به مقر میاید مورد تعقیب وشناسی هستند وفکر میکردن ازداخل خانه ای مجاورکشیکزده میشوند وحتی احساس خطر حملات نظامی داشتند- وبسیاری ازانکه به مقر بروند وحشت داشتند لذا یک طرح ورود به خانه وعامل سازی دردرون انها را طرح داده بودند کوچه قبلا متعلق به یهودیان کلاس بالا بوداینها دارای ثروت زیادی درغرب وایران بودند وافرادی زیادی که میخواستند به غرب روند ازاینها کمک میخواستند وافرادی از بچه مسلمانها با اینها کار میکردند تحت تاثیر اینهابودند بیشتر از لحاض روشنفکری وتا حدودی لا ابالی ومشروب خواری البته بعضی ها اینطورفکر میکردند لذا زمانی که بعضی ازانها خانه هایشان میفروختند خانوادهای مسلمان کلاس بالا میخریدند از معتدل تا بسیار متعصب ولی زندگانی بسیار ارامی با هم داشتند منافقین طرح میزیند که اول با معتدل ها شروع بکار کنند وبا ارسال دختران به خانواده مسلمان های دختر تاحدودی موفق میشوند که دختران انها فقط برای کلاسهای مثل نقاشی ومانند ان وجمع اوری اعانات به مقر بکشاند ولی زود خانوادها متوجه میشوند وخانهارا میفروشند وبه افراد متعصب تر میدهند درموردخانواده یهویدان پرخانواده سرسخت باانها مواجهه میشود اجازه ورود حتی به خانه را نمیدهد ومداوم انها را تهدید به احضار پلیس میکند تا انکه یکی از دختران یهوید از پدراش اجازه میکرد که انها را به منزل راه دهند وانها متوجه میشوند بسیار در دین خودشان سرسخت هستند واین باعث میشود که فکر کنند حتما دردین چیزی وجود دارد که انها اینقدر سرسخت هستند از منافقین جدا میشوند وبه دامن اسلام بر میگردند خانوادههای مسلمانان متعصب هم مانند یهودیان عمل میکردندوچون انها راه داده بودند یکی از دختران یک خانواده مسلمان از پدرش میخواهد که انها راه بدهند ودرانجا میگویند اگر شما پدرمارا شکست دادهاید ماهم منافق میشویم ودراین مجادله شکست میخورند وبه دامن اسلام بر میگردند-شگرد جاسوسی امریکائی بسیار پیچیده است حتی جناب اقای شاهسوندی هم متوجه نشده است کاری به مداربندی ندارد ان یک امر به ظاهر فومورلی است روزی در ز مان جنگ ظاهری ایران باعراق بعلتی ساعت نه اجازه گرفتم به واحد مرکز زرهی بیایم با تاکسی میامدم دیدن سه تا ازبچه های لیسانس وظیفه که بسیار خوش تیپ وهمه مهندس بودند وقیافه های کلاس بالا داشتند خندان با یک درجه داری بسیار زرنگ که دورهای کماندوئی گرفته بود ورزشکار بود وصحبت وحرکات جالب داشت حتم دوره رکن دوم را گذارنده بود درحالی یک داستان صحبت میکرد با اب تاب ولبخند به لب انها بود درحال قدم زدن به سمت پائین هستند من تعجب کردم وفهمیدم جریانی باید باشد به این سادگی نیست وارد اطاق کار م شدم فرمانده امد همیشه فوری دستور کار روزانه بدهد گارد گرفت ورفت روی تیپ با کنکاوی عجیبی که چشمانش مثل موش شده بود گفت چهارتا دیدی من رفتم روی طرح گفتم میخواستند سیگاربخرنند خیلی جا خورد هیچ ان سرم را پائین انداختم ونشستم ا نتظاری نداشت وبه اصطلاح قفل کردم میخواستم کشورا باز کنم وکارنیمه تمام گدشته روی میز بگذارم ولی نتوانستم وباکنجکاوی مصنوعی به اونگاه کردم قیافه ارامی گرفت ارتش مسخواهد تیپ های برجسته مثل ان مهندسین بیاورد میخواهداینها دور مرکز دور بزنند وباعث ترغیب شوند من برای انکه گول بخورد گفتم حالا بفکر این موضوع افتاده است ایشان باعث خیره شد درمن وگفت بچهای گذشته بچهای اغلب روستادی وجنوب شهر بودند که انها بدرد ارتش میخورنند ولی ارتش به تیپ بالا هم نیازدارد وکار را شروع کردیم کیک از بچهای زرنگ که دوست من بود وایشان هم دراین طرح بود ولی تکی عمل میکرد به من گفت وارد این طرح نشو وهیچگاههم تورا انتخاب نمیکنند ما میخواهیم عوامل جاسوس منافقثن وعراق را به دام بیاندازیم به اینه چند ساعت تعلیم دادبودند فقط اطراف مرکز تا شعححداگتر درعرص ی500متر که بدون انکه افرادبفهمند ببیند افارد باچه نگاهی به انها نگاه میکنند وانها جوابنگاه را چه طوری باید بدهند وچه تاکتیکی را باید پیاده کنند که فرد گمراه شود وبلافاصله ازمحل دور شوند وگزارش بنویسند وایشان میگفت سرهنگ ریس ستاد درحدود99 درصد حدسهایش درست ازاب درامد که مثلا اینخانم بچه مریض است باین سرعت کیرود وهرکدام که درجه مشکوکیت زیاداشت افسرر کن دوم که امریکا این دوره یادگرفته باد میشد راننده تاکسی وبه چند سئوال ونگاه حدس میزد- ادامه دارد


ارسال شده در توسط علی

بسم الله الرحمنالرحیم- - نقدی بردوست عزیزجناب اقای شاهسوندی- بخش هفتم- روزی من به مقر اقایان در شیراز رفتم تا یکیازدوستان را ببینم واورانصیحت کنم- ان روز – روزنوبت زنانه بود کادر مردان بودند ولی حق خروج از اطاق نداشتند وحق قبول ارباب رجوع رانداشتند- سیاست باسمهای من گفتم جواب جناب حضرت ایت الله العظمی دستغیب رحمت الله واسعهعلیه را میدهید خوداش رگرفت ویک دفعه سرش را رومیز گذاشت شروع به خندیدن کرد .گفت دمار مارا دراورده است ول کن هم نیست- جلسات عمومی اقایان زن ومرد قاطی بود از دختر راهنمائی به بالا قاطی نره غول ها بود جناب اقای حضرت ایت الله چند بار این امرزا متذکرشدند اینان اول توجه نکردند متوجه ریزش شدند امادند یکسری برنامه نماز قضا ودعا کمیل به اعتکاف سیاسی راهم وارد کردند وروزی جناب حضرت ایت الله فرمودند اولیل بروند دست دخترانشان را بگیرنند تا قبل ازانکه سرافکنده شوند پدران لباس کفن پوش میرفتند درمیزدند وبه زور وارد میشدند ودست دخترانشان را میگرفتند وبیرون میامدند ومن شخصا فردی دیدم مفن پوشیده بود وروی ان لباس سخصی پوشیده بود وبا عجله میرفت پرسیدم کجا میروی گفت میروم دخترم را بیرون بیاورم وغسل شهادت کردمووصیتنامه محضری تهیه کردم ویک کپی ان هم درجیب من است که نشانم داد که اگر کشته شدم منرا شناسائی کنند منگقتم دست خدا به همرات وایشان رفت تمام انها تعطیل شد واخرین انها مقاومت میکرد ازمردم کمک خواستند جماعت کثیری امدند وخواستند درب را بشکنند کهانهتیراندازی هوادی کردند وکمیته امد واخطار داد ودختران جیغ میزدند ومیگفتند پدران مارا نکشید خلاصه انهم گشوده شد- ایشان به من گفت یک جای بزرگی برای اجاره سراغ ندارید من گفتم برای چه میخواهید ایشان فرمودند اینجا دیگر مناسب نیست این کوجه برای من کمی نا امن شده است ویک چال زنبورهم کنار مادرست شده است که توضیح خواهم داد ایشان مردد بود ونمیدانست چه باید بکنددربین جوان هائی ازشهرستان ها میامدند که اعلب انها بسیار از مسائل سیاسی منافقین بخوبی اگاه بودند وحتی ازمسائلی که در زندان گذشته بود وایشان میگفت که این ها فبلا جزو اسرار مهم بوده است که حق فاش کردن نداشتیم وچون تو مطلع شدی حالا من واقعیت انرا میگویم برمن مشخص شد که درزندان میخواستند انحلال را اعلان کنند چه کسی نگذاشت غرب است غرب برای خوداش خط قرمزهائی دارد که روی ان متعصب است ازجمله ازادی وبرابری زن ومرد واختلاط زن ومرد درحد بسیار بلادی وگرنه یا کمک نمی کند ویا کمک میکند- برای نمونه بعدازانکه امریکا وارد کمک نظامی وغیر نظامی به عراق شد اگر ان زمان یک کنفرانس های بیرنگ وروح نظامی عراق میدید یک ژنرال که به سختی صحبت میکند وبیرمق است مداوم یک خانم نظامی بیحجاب بالا میاید اب میاورد ودیگری یک خط کش میاورد ودیگری یک قلم میاورد ودیگری یک برگ یاداشت میاورد وهر خانم نظامی چهاردوراش مرد است بدون استثنا- جزو من خواستم ایشان فکری کرد ودرمیان جزوات گشت انرا پیدا نکرد وگفت تمام جزوات باید ازنوع نوشته شود وبه این زودی امکان تجدید انها فراهم نمیشود مشکل مالی هم داریم ومن لبخندی زدم وایشان گفت دراینده نزدیک که حتما پیدا میکنیم وقطعا هم با سانسور مواجه خواهیم شد که بایددرخارج انها چاب کنیم بعدا بفکر افتادم که درباره کوچه تحقیق کنم ومسلما گروه تحقیقات مفصلی کرده بود ویکیازدوستانم که قبلا جزوانان بود او هم حتما مطلع بود گفتم منطور شما از چاله زنبور مدرسه جناب سیف استخندید گفت درست حدس زدید ایشان از خاندان پرعظمت مذهبی شیراز هستند که واقعا خاندانانها همگی اعجوبه میباشند وهمم انان تحصیلات دانشگاهی بودند واولین تحصیل کرده هئی بودند که روضه میخواندند ومداحی بسیار گرمی داشتند گفتم ایشان شمارا درو میکند جناب فرمود ایشان گفت مشکل ماهم همین استولی در سیاست حریف ما نمیشود منظورشان این بود که ما بادرافتادن با امام خودم را به اوج میرسانیم ودیگر نمیدانستند که شیر اگر یک پنجه بزند صدمتر به هوا میپرند پرسیدم که میخواهید از اول همه چیز را بنویسید ایشان گفت دقیقا همین طوراست وارام گفت مشکل ما انست کسی نداریم انرا برای ما تبیین کند من بیرون امدم دور حیات انها نرده بود که از بیرون مشخص میشد دختر جوانی که بسیار زیبا بود موی بلند خرمائی ویک فر بسیار گران قیمت هم زده بود روی پتوهائی که ازمردم گرفته بود درحالیکه پاچه های شلوار اش را بالا زده بود بشدت جست وخیز میکرد ویکیدیگر که باروسری بود اب باشلنگ روی ان میریخت جوانی روستائی که ازجهرم امده بود وبسیار پرهم بود امد کنار من ایستاد وگفت وای وای اگر جوانان روستائی اینها را ببینند نفرت پیدا میکنند درهمی موقع وانت امد ویک دختر پیاده شد و یک کیسه بزرگ کمک های مردمی را اورد که توببرد یک دفعه یک دختری که بسیار خانم مدیر بود با سرعت امد بیرون اشاره کرد که که کیسه کنار ما بگذارد ومنتظر باشد تا بازرس انرا کنترول کند ومن به جوان روستادی که مات از ایندختربود لبخندی زدم وایشان هم اشارهای کرد وقیافه پکری پیدا کرده بود ومن منتظر نمایش بعدی بودم انخانم مدیر امد رو کرد به دختر کنار دست من وگفت کلاس کنفرانش جهش انقلابی از کلاس شماره مثلا4 ازساعت 2 به کلاس قلان ساعت چهار عوض شده است به بچه ها بگو جزوه جهش انقلابی ساعت 2 حاضر است ایشان به من گفت هرگز این جزو را به من وشما نمیدهند گفتم نباید بدهند چون چهار خط بیشتر نیست ایشان گفت اولش درست میفرمائید بعد باهم مینشینند انرا یک کتاب قطور میکنند خواستم بگویم به این سادگی هم نیست گفتم بگذار خوداش بعد درک کند ایشان جرقه بفکراش رسید وگفت کی به کیهرچه خواستند مینویسند باز خواستم بگویم این جهش انقلابی منظوراش از مبدانهضت ازادی هست تا امروز مناگر بودم میگفتم این قبول است واز حالا تا بیست سال اینده اینجهش چه مسیری باید برود وبه کداماهداف بیادبرسد باز گفتم بگذار خوداش بفهمد- ادامه دارد


ارسال شده در توسط علی

بسم الله الرحمنالرحیم- - نقدی بردوست عزیزجناب اقای شاهسوندی- بخش هفتم- روزی من به مقر اقایان در شیراز رفتم تا یکیازدوستان را ببینم واورانصیحت کنم- ان روز – روزنوبت زنانه بود کادر مردان بودند ولی حق خروج از اطاق نداشتند وحق قبول ارباب رجوع رانداشتند- سیاست باسمهای من گفتم جواب جناب حضرت ایت الله العظمی دستغیب رحمت الله واسعهعلیه را میدهید خوداش رگرفت ویک دفعه سرش را رومیز گذاشت شروع به خندیدن کرد .گفت دمار مارا دراورده است ول کن هم نیست- جلسات عمومی اقایان زن ومرد قاطی بود از دختر راهنمائی به بالا قاطی نره غول ها بود جناب اقای حضرت ایت الله چند بار این امرزا متذکرشدند اینان اول توجه نکردند متوجه ریزش شدند امادند یکسری برنامه نماز قضا ودعا کمیل به اعتکاف سیاسی راهم وارد کردند وروزی جناب حضرت ایت الله فرمودند اولیل بروند دست دخترانشان را بگیرنند تا قبل ازانکه سرافکنده شوند پدران لباس کفن پوش میرفتند درمیزدند وبه زور وارد میشدند ودست دخترانشان را میگرفتند وبیرون میامدند ومن شخصا فردی دیدم مفن پوشیده بود وروی ان لباس سخصی پوشیده بود وبا عجله میرفت پرسیدم کجا میروی گفت میروم دخترم را بیرون بیاورم وغسل شهادت کردمووصیتنامه محضری تهیه کردم ویک کپی ان هم درجیب من است که نشانم داد که اگر کشته شدم منرا شناسائی کنند منگقتم دست خدا به همرات وایشان رفت تمام انها تعطیل شد واخرین انها مقاومت میکرد ازمردم کمک خواستند جماعت کثیری امدند وخواستند درب را بشکنند کهانهتیراندازی هوادی کردند وکمیته امد واخطار داد ودختران جیغ میزدند ومیگفتند پدران مارا نکشید خلاصه انهم گشوده شد- ایشان به من گفت یک جای بزرگی برای اجاره سراغ ندارید من گفتم برای چه میخواهید ایشان فرمودند اینجا دیگر مناسب نیست این کوجه برای من کمی نا امن شده است ویک چال زنبورهم کنار مادرست شده است که توضیح خواهم داد ایشان مردد بود ونمیدانست چه باید بکنددربین جوان هائی ازشهرستان ها میامدند که اعلب انها بسیار از مسائل سیاسی منافقین بخوبی اگاه بودند وحتی ازمسائلی که در زندان گذشته بود وایشان میگفت که این ها فبلا جزو اسرار مهم بوده است که حق فاش کردن نداشتیم وچون تو مطلع شدی حالا من واقعیت انرا میگویم برمن مشخص شد که درزندان میخواستند انحلال را اعلان کنند چه کسی نگذاشت غرب است غرب برای خوداش خط قرمزهائی دارد که روی ان متعصب است ازجمله ازادی وبرابری زن ومرد واختلاط زن ومرد درحد بسیار بلادی وگرنه یا کمک نمی کند ویا کمک میکند- برای نمونه بعدازانکه امریکا وارد کمک نظامی وغیر نظامی به عراق شد اگر ان زمان یک کنفرانس های بیرنگ وروح نظامی عراق میدید یک ژنرال که به سختی صحبت میکند وبیرمق است مداوم یک خانم نظامی بیحجاب بالا میاید اب میاورد ودیگری یک خط کش میاورد ودیگری یک قلم میاورد ودیگری یک برگ یاداشت میاورد وهر خانم نظامی چهاردوراش مرد است بدون استثنا- جزو من خواستم ایشان فکری کرد ودرمیان جزوات گشت انرا پیدا نکرد وگفت تمام جزوات باید ازنوع نوشته شود وبه این زودی امکان تجدید انها فراهم نمیشود مشکل مالی هم داریم ومن لبخندی زدم وایشان گفت دراینده نزدیک که حتما پیدا میکنیم وقطعا هم با سانسور مواجه خواهیم شد که بایددرخارج انها چاب کنیم بعدا بفکر افتادم که درباره کوچه تحقیق کنم ومسلما گروه تحقیقات مفصلی کرده بود ویکیازدوستانم که قبلا جزوانان بود او هم حتما مطلع بود گفتم منطور شما از چاله زنبور مدرسه جناب سیف استخندید گفت درست حدس زدید ایشان از خاندان پرعظمت مذهبی شیراز هستند که واقعا خاندانانها همگی اعجوبه میباشند وهمم انان تحصیلات دانشگاهی بودند واولین تحصیل کرده هئی بودند که روضه میخواندند ومداحی بسیار گرمی داشتند گفتم ایشان شمارا درو میکند جناب فرمود ایشان گفت مشکل ماهم همین استولی در سیاست حریف ما نمیشود منظورشان این بود که ما بادرافتادن با امام خودم را به اوج میرسانیم ودیگر نمیدانستند که شیر اگر یک پنجه بزند صدمتر به هوا میپرند پرسیدم که میخواهید از اول همه چیز را بنویسید ایشان گفت دقیقا همین طوراست وارام گفت مشکل ما انست کسی نداریم انرا برای ما تبیین کند من بیرون امدم دور حیات انها نرده بود که از بیرون مشخص میشد دختر جوانی که بسیار زیبا بود موی بلند خرمائی ویک فر بسیار گران قیمت هم زده بود روی پتوهائی که ازمردم گرفته بود درحالیکه پاچه های شلوار اش را بالا زده بود بشدت جست وخیز میکرد ویکیدیگر که باروسری بود اب باشلنگ روی ان میریخت جوانی روستائی که ازجهرم امده بود وبسیار پرهم بود امد کنار من ایستاد وگفت وای وای اگر جوانان روستائی اینها را ببینند نفرت پیدا میکنند درهمی موقع وانت امد ویک دختر پیاده شد و یک کیسه بزرگ کمک های مردمی را اورد که توببرد یک دفعه یک دختری که بسیار خانم مدیر بود با سرعت امد بیرون اشاره کرد که که کیسه کنار ما بگذارد ومنتظر باشد تا بازرس انرا کنترول کند ومن به جوان روستادی که مات از ایندختربود لبخندی زدم وایشان هم اشارهای کرد وقیافه پکری پیدا کرده بود ومن منتظر نمایش بعدی بودم انخانم مدیر امد رو کرد به دختر کنار دست من وگفت کلاس کنفرانش جهش انقلابی از کلاس شماره مثلا4 ازساعت 2 به کلاس قلان ساعت چهار عوض شده است به بچه ها بگو جزوه جهش انقلابی ساعت 2 حاضر است ایشان به من گفت هرگز این جزو را به من وشما نمیدهند گفتم نباید بدهند چون چهار خط بیشتر نیست ایشان گفت اولش درست میفرمائید بعد باهم مینشینند انرا یک کتاب قطور میکنند خواستم بگویم به این سادگی هم نیست گفتم بگذار خوداش بعد درک کند ایشان جرقه بفکراش رسید وگفت کی به کیهرچه خواستند مینویسند باز خواستم بگویم این جهش انقلابی منظوراش از مبدانهضت ازادی هست تا امروز مناگر بودم میگفتم این قبول است واز حالا تا بیست سال اینده اینجهش چه مسیری باید برود وبه کداماهداف بیادبرسد باز گفتم بگذار خوداش بفهمد- ادامه دارد


ارسال شده در توسط علی

بسم الله الرحمنالرحیم- - نقدی بردوست عزیزجناب اقای شاهسوندی- بخش هفتم- روزی من به مقر اقایان در شیراز رفتم تا یکیازدوستان را ببینم واورانصیحت کنم- ان روز – روزنوبت زنانه بود کادر مردان بودند ولی حق خروج از اطاق نداشتند وحق قبول ارباب رجوع رانداشتند- سیاست باسمهای من گفتم جواب جناب حضرت ایت الله العظمی دستغیب رحمت الله واسعهعلیه را میدهید خوداش رگرفت ویک دفعه سرش را رومیز گذاشت شروع به خندیدن کرد .گفت دمار مارا دراورده است ول کن هم نیست- جلسات عمومی اقایان زن ومرد قاطی بود از دختر راهنمائی به بالا قاطی نره غول ها بود جناب اقای حضرت ایت الله چند بار این امرزا متذکرشدند اینان اول توجه نکردند متوجه ریزش شدند امادند یکسری برنامه نماز قضا ودعا کمیل به اعتکاف سیاسی راهم وارد کردند وروزی جناب حضرت ایت الله فرمودند اولیل بروند دست دخترانشان را بگیرنند تا قبل ازانکه سرافکنده شوند پدران لباس کفن پوش میرفتند درمیزدند وبه زور وارد میشدند ودست دخترانشان را میگرفتند وبیرون میامدند ومن شخصا فردی دیدم مفن پوشیده بود وروی ان لباس سخصی پوشیده بود وبا عجله میرفت پرسیدم کجا میروی گفت میروم دخترم را بیرون بیاورم وغسل شهادت کردمووصیتنامه محضری تهیه کردم ویک کپی ان هم درجیب من است که نشانم داد که اگر کشته شدم منرا شناسائی کنند منگقتم دست خدا به همرات وایشان رفت تمام انها تعطیل شد واخرین انها مقاومت میکرد ازمردم کمک خواستند جماعت کثیری امدند وخواستند درب را بشکنند کهانهتیراندازی هوادی کردند وکمیته امد واخطار داد ودختران جیغ میزدند ومیگفتند پدران مارا نکشید خلاصه انهم گشوده شد- ایشان به من گفت یک جای بزرگی برای اجاره سراغ ندارید من گفتم برای چه میخواهید ایشان فرمودند اینجا دیگر مناسب نیست این کوجه برای من کمی نا امن شده است ویک چال زنبورهم کنار مادرست شده است که توضیح خواهم داد ایشان مردد بود ونمیدانست چه باید بکنددربین جوان هائی ازشهرستان ها میامدند که اعلب انها بسیار از مسائل سیاسی منافقین بخوبی اگاه بودند وحتی ازمسائلی که در زندان گذشته بود وایشان میگفت که این ها فبلا جزو اسرار مهم بوده است که حق فاش کردن نداشتیم وچون تو مطلع شدی حالا من واقعیت انرا میگویم برمن مشخص شد که درزندان میخواستند انحلال را اعلان کنند چه کسی نگذاشت غرب است غرب برای خوداش خط قرمزهائی دارد که روی ان متعصب است ازجمله ازادی وبرابری زن ومرد واختلاط زن ومرد درحد بسیار بلادی وگرنه یا کمک نمی کند ویا کمک میکند- برای نمونه بعدازانکه امریکا وارد کمک نظامی وغیر نظامی به عراق شد اگر ان زمان یک کنفرانس های بیرنگ وروح نظامی عراق میدید یک ژنرال که به سختی صحبت میکند وبیرمق است مداوم یک خانم نظامی بیحجاب بالا میاید اب میاورد ودیگری یک خط کش میاورد ودیگری یک قلم میاورد ودیگری یک برگ یاداشت میاورد وهر خانم نظامی چهاردوراش مرد است بدون استثنا- جزو من خواستم ایشان فکری کرد ودرمیان جزوات گشت انرا پیدا نکرد وگفت تمام جزوات باید ازنوع نوشته شود وبه این زودی امکان تجدید انها فراهم نمیشود مشکل مالی هم داریم ومن لبخندی زدم وایشان گفت دراینده نزدیک که حتما پیدا میکنیم وقطعا هم با سانسور مواجه خواهیم شد که بایددرخارج انها چاب کنیم بعدا بفکر افتادم که درباره کوچه تحقیق کنم ومسلما گروه تحقیقات مفصلی کرده بود ویکیازدوستانم که قبلا جزوانان بود او هم حتما مطلع بود گفتم منطور شما از چاله زنبور مدرسه جناب سیف استخندید گفت درست حدس زدید ایشان از خاندان پرعظمت مذهبی شیراز هستند که واقعا خاندانانها همگی اعجوبه میباشند وهمم انان تحصیلات دانشگاهی بودند واولین تحصیل کرده هئی بودند که روضه میخواندند ومداحی بسیار گرمی داشتند گفتم ایشان شمارا درو میکند جناب فرمود ایشان گفت مشکل ماهم همین استولی در سیاست حریف ما نمیشود منظورشان این بود که ما بادرافتادن با امام خودم را به اوج میرسانیم ودیگر نمیدانستند که شیر اگر یک پنجه بزند صدمتر به هوا میپرند پرسیدم که میخواهید از اول همه چیز را بنویسید ایشان گفت دقیقا همین طوراست وارام گفت مشکل ما انست کسی نداریم انرا برای ما تبیین کند من بیرون امدم دور حیات انها نرده بود که از بیرون مشخص میشد دختر جوانی که بسیار زیبا بود موی بلند خرمائی ویک فر بسیار گران قیمت هم زده بود روی پتوهائی که ازمردم گرفته بود درحالیکه پاچه های شلوار اش را بالا زده بود بشدت جست وخیز میکرد ویکیدیگر که باروسری بود اب باشلنگ روی ان میریخت جوانی روستائی که ازجهرم امده بود وبسیار پرهم بود امد کنار من ایستاد وگفت وای وای اگر جوانان روستائی اینها را ببینند نفرت پیدا میکنند درهمی موقع وانت امد ویک دختر پیاده شد و یک کیسه بزرگ کمک های مردمی را اورد که توببرد یک دفعه یک دختری که بسیار خانم مدیر بود با سرعت امد بیرون اشاره کرد که که کیسه کنار ما بگذارد ومنتظر باشد تا بازرس انرا کنترول کند ومن به جوان روستادی که مات از ایندختربود لبخندی زدم وایشان هم اشارهای کرد وقیافه پکری پیدا کرده بود ومن منتظر نمایش بعدی بودم انخانم مدیر امد رو کرد به دختر کنار دست من وگفت کلاس کنفرانش جهش انقلابی از کلاس شماره مثلا4 ازساعت 2 به کلاس قلان ساعت چهار عوض شده است به بچه ها بگو جزوه جهش انقلابی ساعت 2 حاضر است ایشان به من گفت هرگز این جزو را به من وشما نمیدهند گفتم نباید بدهند چون چهار خط بیشتر نیست ایشان گفت اولش درست میفرمائید بعد باهم مینشینند انرا یک کتاب قطور میکنند خواستم بگویم به این سادگی هم نیست گفتم بگذار خوداش بعد درک کند ایشان جرقه بفکراش رسید وگفت کی به کیهرچه خواستند مینویسند باز خواستم بگویم این جهش انقلابی منظوراش از مبدانهضت ازادی هست تا امروز مناگر بودم میگفتم این قبول است واز حالا تا بیست سال اینده اینجهش چه مسیری باید برود وبه کداماهداف بیادبرسد باز گفتم بگذار خوداش بفهمد- ادامه دارد


ارسال شده در توسط علی

بسم الله الرحمن الرحیم- نقدی بردوست عزیزجناب اقای شاهسوندی- بخش ششم- شما فرمودید که گفته شده است که خطر شاه کمتر از کمونیست کمتر است یک اشتباه سیاسیاست دلیل واضح ان این است که شاه نیست ولی منافقین هستند شاه محبوبیت خود را درمیان مومنین وتمام افراد ایران از دست داده بود بزرکترین حامیان ایشان در ظاهر با اوفاصله گرفتند برای انکه با اوغرق نشوند سخت به اوحمله میردند بلوکشرق یا بااو گلاویز میشد ویا سکوت میکرد ویک دروان سیاه داشت که بدستور موسادهرگز درصدد پاکسازی ان برنیامد با روحانیت درگیرشد وفساد کابینهاش اشکارشد ودیگر مولفهائی که وجود دارد ولی کمونیست ها ومنافقین تازه نفس بودند وتجربه شاه را نداشتندمبارزات انها درحدی بود که که میتوانستند درجهای از قهرمانی ملی راداشته بشند وروحانیون بقول ظریفی درعرضه پنهان بودند ادعای برنامه کامل پیشرفت داشتند واز معیارهای غربی وشرقی که توسط غربزدگان فرهیخته بشدت تبلیغ شده بود که استاد تمام میفرمود اگر چینی به نیویرک نرود هیچی نمیفهمد وچرا نباید برود؟ وبه قدرت همان شاه اجازه مقایسه وبرسی این ایدلووژی داده نشد ویک خلا هویت پیدا ش وبسیاری از خانواده باروش غلط به پچه ها تا کردند که این خلا توسط مارسیست ومنافقین به راحتی پرشد که بعدا انشائاله توضیح خواهم داد ومورد حمایت خارجی هم واقع شدند وغرب دنبال حذف مذهب برامد باتمام توانولی عجیب است که خانم کلینتون میفرماید مادراسرائیل درحذفشدن معیارهای خودمان توسط ایران شدهایم؟ ولی همانطور امام فرمودند اسلام کمی قدرت نشان دهد مانندطلوع خورشید سیاهی ها باتمام توان ذوب میشوند اما جریان سپاس که معقتد هستید که به نفع رجوی برعلیه سنت مذهبی بود فرض راهم برهمان گفته میگذاریم گرچه درمطبوعات زیرزمینی که همان روزها به بفور درکنار دانشگاه تهران یافت میشد مقالاتی ازخانم واقا نوشته بودند این خیمه شببازی تعطیل کنید وفرزندان زجر کشیده این مرزوبوم با برنامه شاواک ساخته کوچکترین مقداری ازارزشهای انان کاسته نمیشود ولی چرا اقای رجوی نیامده است چون تلگرافی ار پاریس امده است خوب فرض کنیم نیروهای سنتی یک عقب نشنینی کردند پاسخ شاه به این عقب نشنیی چه بود درگردهمائی قرار شد چناچه شاه امتیاز ندهدصلوات برامام رایج شود واز قهرمان مومنین تجلیل بعمل اید ونیروی های ضعیف از میدانهای سخت بیرون کشیده شود اینجا اولین داوطلب جناب اقای عدلو نجار شرافتمند صلواتراشروع کرد ومن هم سهمی کوچکی داشتم که هیج فرد ی از مناففین وکمونیست درمحبوبیت به گردایشان درنزد مومنین پیدا نشد بلکه برعکس سیرنزولیرا طی کردند وقهرمانان اسلامی سنتی یکی بعد از دیگری دراسمان مبارزه هویداشدن که منافقین ومارکسیست را به گرد گذاشتند کهدراوج انان جنابشهید بزرگوار حضرت ایتالله العظمی دستعیب رحمت الله بودند- فرمودید که ما جنابان دکترشریعتی ومهندس بازرگان وحضرت اما راحل عظیم ال که بینهایت شکوه ورحمت الهی برایشان باد درذ مقیاس تار عنکنوتیشان بورژوازی. تعریف کرده اید درحالیمه ب.رژوازی غرب را نمی شناسید که شرق سوسیالیست درتمان ابعاد محتاج اواست ومن را بعدابیان خواهم کرد واز انروز به سمت گور روانه شدن وکریزمای مذهبی ازانها گرفته شد که قدرت انرا درجهان سوم نمیدانستند


ارسال شده در توسط علی
<      1   2   3   4   5   >>   >

بهمن 1388
اسفند 1388
فروردین 1389
اردیبهشت 1389
خرداد 1389
تیر 1389
مرداد 1389
مرداد 89
شهریور 89
مهر 89
آبان 89
آذر 89
دی 89
بهمن 89
اسفند 89
فروردین 90
اردیبهشت 90
خرداد 90
تیر 90
مرداد 90
شهریور 90
مهر 90
آبان 90
آذر 90
دی 90
بهمن 90
اسفند 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
خرداد 91
تیر 91
مرداد 91
شهریور 91
مهر 91
آبان 91
آذر 91
دی 91
بهمن 91
اسفند 91
فروردین 92
اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
مهر 95
آبان 95
آذر 95
دی 95
بهمن 95
اسفند 95
فروردین 96
اردیبهشت 96
خرداد 96
تیر 96
مرداد 96
شهریور 96
مهر 96
آبان 96
آذر 96
دی 96
بهمن 96
اسفند 96
فروردین 97
اردیبهشت 97
خرداد 97
تیر 97
مرداد 97
شهریور 97
مهر 97
آبان 97
آذر 97
دی 97
بهمن 97
اسفند 97
فروردین 98
اردیبهشت 98
خرداد 98
تیر 98
مرداد 98
شهریور 98
مهر 98
آبان 98
آذر 98
دی 98
بهمن 98
اسفند 98
فروردین 99
اردیبهشت 99
خرداد 99
تیر 99
مرداد 99
شهریور 99
مهر 99
آبان 99
آذر 99
دی 99
بهمن 99
اسفند 99
فروردین 0
اردیبهشت 0
خرداد 0
تیر 0
مرداد 0
شهریور 0
مهر 0
آبان 0
آذر 0
دی 0
بهمن 0
اسفند 0
فروردین 1
اردیبهشت 1
خرداد 1
تیر 1
مرداد 1
شهریور 1
مهر 1
آبان 1
آذر 1
دی 1
بهمن 1
اسفند 1
فروردین 2
اردیبهشت 2
خرداد 2
تیر 2
مرداد 2
شهریور 2
مهر 2
آبان 2
دی 2
آذر 2
بهمن 2
اسفند 2
فروردین 3
اردیبهشت 3