سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خونِ جوشانِ امام حسین علیه السلام

بسم الله الرحمن الرحیم-( من ربکم فمن شائ فلیومن= همان که از جانب پرودگارت امد( حق است) که هرکس خواهد( به من واو) ایمان بیاورد- سوره کهف- ایه -18-- از القاب –اقا-خانم با اجازه سروران فاکتور گرفته ایم—جواد جعفری فسایی( سها)- ما شکوه زدوست قدر موئی نکنیم- او مقصد ماست – روبه سویی نکنیم- گویند ز دوست اروزئی بکنید- جز دوست زدوست اروزیی نکنیم—مسعود امامی- ای کاش که عمر من به فردا برسد- شاید خبری زتو به اینجا برسد- یک روز هم از عمر اگر باقی بود –بگذار دلم به این تمنا برسد- شاپور محمدی- چندی است که شب راسحری نیست مرا- از گوچه شادی گذری نیست مرا- گاهی دلم از عشق پیامی میداد- دیری است از ان هم خبری نیست مرا—محمد امین فصحتی( سینا) دیری است عبور بی هدف را مانم- در بحر پر از گهر خزف رامانم- از دوری جانکاه تو ای ایت عشق- یم وسعت بی ای وعلف را مانم- محمد حسن صمد پور—امروز هوای باد وباران دارم- سرمست- خیال چشمه ساران دارم- ای دوست بیا واین همه خرده مگیر- برمن که هوای کوی یاران دارم—احمد ده بزرگی- چون گوهرناب ابدارد سخنت- بیداری افتاب دارد سخنت- تا غفلت خواب بشکند در دل شب- پویندگی شهاب دارد سخنت—فیض شریفی- از کوچه عشق دم به دم میائی- لبخند به لب قدم قدم می ایی- تاپرشود از شمیم شعر ترم- باجاودی کل های ارم میایی-شاپور پساوند- ای عشق نماند داد وبیدادبسی- یادی زکسی نماند در یاد کسی- بیداردلان شب نشین میدانند- تنها تو در این میانه فریاد رسی-اسماعیل عسلی- ازچشم ترم خون جگر میخواهی؟- از دل دو سه پیمانه شرر میخواهی- بنشین و به یک نگاه مهمانم کن- اکنون که مرا زیر وزبر میخواهی- سید یوسف نگهبان- در سینه دلم اسیر پیمان که بود- گل زخم ترم زتیر مژگان که بود—این اتش جانسوز که دارم شب وروز- اری توبگو ز برق چشمان که بود—منصور اوجی- حالیست مراکه غمگساران دانند- انرا شهدای روزگاران دانند- وان کس که چو ما به دام عشقش افتاد- بر او چه گذشت؟ داغداران دانند-زنده یاد نصر اله مردانی- در این تن مرده جان دیگر ارید-تاریخ نو از جهان دیگر ارید- برشب زدگان خاک خورشید دگر- از سینه اسمان دیگر ارید—مهدی مباشر—هرچند جهان شب مدار داریم- از طاقت خویش انتظاری داریم- باشد که سپیده مژ ده وصل دهد- زیرا که به خورشید قراری داریم—دکتر سید محمد رضا خالصی- ازحنجره نسیم اوایم داد- چون نقش به پرده سحر جایم داد- تاچشم- گشود وبست با چشمه صبح- در ساغر افتاب دریایم داد- دکتر زهرا قائمی- فریاد درون سینه غوغا میکرد- گویی که دری دردل او وا میکرد- وقتی تنم از زخم یهودا میسوخت- ناز نفسش کار مسیحا میکرد—زنده یاد حاج عبدالعلی فصحتی- فارع زخود واز من ومائی نشدیم- ازاد زخوی خودنمائی نشدیم- از بهر حسین(ع) بر سر وسینه زدیم- گفتیم خدا! ولی خدایی نشدیم-


ارسال شده در توسط علی

بسم الله الرحمن الرحیم-  فاطمه سلام الله علیها وا لها وبعلها-بخش هفدم-نظریات شخصی است-انسان به نظر میرسد که اول با صنعت خوداش را میشتاسد با قدرتی که درصنعت بکار میبرد پی به استعداد خوداش میبرد وبه همین علت طبیعت که صنعت خداوند است اورا مات ومبهوت میکند ومعجزات هم دراین مورد است ومیخواهد بر طبیعت مسلط شود ومال خوداش شود وکم کم علم پزشکی اورابه خود میاورد که خود را بشناسد واغاز خودشناسی اواست که متوجه نیست با چه موجود بسیار پیچیدهای روبرواست وچقدر باید کوشش کند تا خوداش را یشناسد وارزش انرا درک نمیکند به خصوص قدرت عقل شاید اول به نظربیاید وقت ز یادی روی توحید ویا خصوصیات فقهی نماز کارکند شاید وقت تلف میکند ولی کم کم احساس خاصی به اودست میدهد که باورش برای اوهم عجیب است ومتوجه میشود که نماز حضرت زهرا علیها السلام در جه درجهای است وارتباط ان نماز با علمی که باید داشته باشد درچه پایه ای است- دوران حضرت مسیح علیه السلام به نظ رمیرسد انسان کم کم به خوداش توجه خاصی دارد فصاحت یعنی قالبی از بیان که ایجاد لذت شنوائی میکند را بطه مستقیمی با ساخت روح دارد میتوان گفت رابطه بیشتری با روح دارد تا جسم میتوان گفت قالبی ازماده است که روح رابه لذت میرساند امسان درفالب خاصی شعر توانسته است این لذت را ایجاد کند وچوت این لذت شنوائی را طالب بوده است به فصاحت توجهای عمیق کرده است قران نشان داد که خداوند به ساخت روح وراهای لذت بردن انرا بخوبی میداند وامر بدیهی است چون سازنده اواست قالبهائی که انسان هرگز نمیتوانست بشناسد ومیتواند بینهایت هم باشد واین نشان میدهد که روح چقدر پیچیده است وچقدر سخت است که حتی پیامبر اکرم صلواتالله علیه واله والسلم وعلی علیه السلام هرگز بدنبال تقلید ازان نرفتند بجر انکه نثر مسجع را بوجود اوردند چون هرچند روان محتوا را بیان مکیردند از فصاحت ان کاسته میشد عجیب این جا است که اسناسن با برخورد با پیامبران که شاهد عظمت های زیادی هستند وباید انقلاب راستینی درانها بوجود بیاید ویک دوره با پیامبران بودن که باید واقعا دانشمندانی مشتاق دروادی های علوم الهی برایندهمچنان با بغض ونفرت به پیامبران نگاه میکنند وکوچگترین تحول مثبت درانان بوجود نمیاید چون خر عیسی علیه السلام وهمچنان خر قرانی این نفرت بی سابقه وغیر معمول وان ارامش وسکینه وان اخلاق ملکوتی وان شوق ورعبت های جاودانی پرجذبه یک ایراداساسی دارد که انسان از لذت های دنیائی دور میکند لذت های دنیادی که تعریف خاصی دارد وبقل استادانگلیسی کسی که لذت علم را نمیفمد ربات لذت بدست اوردن است- زیرا تمام حرکاتاش مصنوعی است- این انسان زمانی که دیپلمات میشود با ارامش خدا حافظی میکند مداوم افکارها برای غلبه برمسائل اورا چون گردابهای اقیانوس ها اورا دربر میگیرد ومداوم از حالت خوداش بدر میاید وباید نقش بازی کند ومداو برای خوداش چالش بیخود ایجاد میکند وسارنجام ازخوداش یک دروغگوی بزرگ میسازد واگر خود واقعی اش رانشان دهد نفرت انگیزاست .میابیست ان چهرای راازخود نشان دهد که حداقل طرفدانش میخواهند که تضاد ویرانگری را درخوداش ایجاد کرده است وجالب است که وقتیکه درباره معنویت صبحت میکند صوری است وخود مسخ شده خود را بهترین خود میشناسد وتمام عا لم معنارا قلابی تصور میکند وبا تمام قدرتی که بدست اورده است غبطه افرادی را میخورد که طلا بیشتری بدست اوردند وسعی میکند که راه انها اشکار وپنهانی بخوبی یاد بگیرد وبه ان عمل کند وتصور میکند که کلیه سلولهای مغزاش استفاده کردهاست درحایکه علم نشان میدهد از کمترین سلول های مغزاش استفاده کرده است واگر عمر زیاد ی داشت  به اواع امراض های مغزی وغیر مغزی وروحی دچار میشد که جایکاهاش درتیمارستانها بود بدنبال علم .پیامبران رفتند ان است که مداوم از مرحله به مرحله عالیتری انسان میرود وبه این نتجه میرسد که پیامبران میخواهند از یک انسان خاکی ضعیف یک ابر فرشته بسازند که خاکی هم هست- ادامه دارد


ارسال شده در توسط علی

بسم الله الرحمن الرحیم- - فاطمه سلام الله علیها وا لها وبعلها-بخش شانزدهم- درک معنائی از ایات قران واحادیث جز درمواردی که بیان معنا و پیام ان روشن باشد انهم برای کارشناسان ان که میبایست به تمام کل ایات واحادیث مسلط باشند زیرا پیام به خصوص پیام های مذهبی باهم یک ارتباط منطقی وفلسفی خاصی را دارا هستند وبه همین جهت اهل ذکری راقران  مشخص میکند که به کل ایات فران واحادیث هم دربطن ان است عالم باشند بلکه حتی به کل علومی که سرمنشا این ایات واحادیث بوده است هم باید مسلط باشد واین افراد نمیتواند جز معصومین علیهم السلام باشند البته تا حدودی با شناخت کلمات واصطلاحات ودرک معنائی که تا حد زیادی بدیهی باشدوبقول فیلسوفان کلام تمام کرانه یا افق ان مشخص هست میتوان درک کرد که البته همانهم به علوم خاصی باید مجهز شد چه بسا مطالبی به ظاهر بدیهی میاید ولی انسان در درک ان گمراه میشود- بعضی جملات یا چند بطنی هستند که همه بطن های انها درست است ویا چند وجهی هستند که ممکناست بعضی وجهه ان نادرست باشد وجملاتی هم موجود است که به هیج وجهه ما نمی توانیم ان معنای مخفی انرا بدست اوریم وفقط معصوم علیه السلام میتواند انرا روشن کند که جناب سقراط هم دارایچنین جملاتی دارا میباشد- یونانیان اول بدنبال رسیدن به معنای واقعی بودند که به ان رسیدن به معنای مبدا گفته میشد .بیش از همه براسطورها که تصور میکردند که ساخته شخص خدایان است کار میکردند تا پیام انها را به خوبی درک کنند بعد چون دربعضی جملات نتوانستند به معنای مبدائی دست پیداکنند که میبایست متوقف میشدند ترجمه انرابعنوان بطوریکه یک را بطه منطقی بین کلمات وزبانشناسی باشد وسپس بین ان با معنائی که ممکناست یک رابطه منطقی با ترجمه ان داشته باشد انتخاب میکردند که بعد ا به ان معنای تفسیر کردن دادند که همان هرمنوتیکس است وبعدها متوجه شدن باید این هرمنوتیکس با هرمونتیکس های که ارتباط منطقی دارد یک سلسله معنائی دقیقی را دارا هستند میتوان شناخت که پیام را منطقی وقابل فهم وروشن مینماید وانها هم باید  به شناخت جامع رسیده باشند که به ان فلسفه کلام میگفتند متاسفانه در هرمنوتیکس مسیحیت این قواعد بکار نرفت- دقیقا انچه را که اسلام تفسیر به رای میگوید رخ داد درحالیکه در پیام های الهی اولین شرط ان است که به صحت جملات پی برده شود- متاسفانه در امریکا جنابی برای اولین رمانی نوشت که بسیار دیر چاپ شد وحاضر به مصاحبه هم بعدا نشد وبه اصطلاح هرمنوتیکس ازاد را پایه گذاشت وچون درا مریکا ازادی بیان را میخواستند برجسته کنند تلقی هر فرد را ازاد گذاشتند وسپس درک نوشت دیگران راهم ازاد گذاشتند که یک جنایت عظیم است وبعد ها جهان سوم تصور کردند که انان به یک فلسفه ناب کلامی دست یافتند- شناخت متد ووروش حقیق یابی میخواهد واین امر ذوقی نیست پای استدلا لیان چوبین بود این جا صدق میکند ولی هرمنوتیکس به صورت علمی اگر بکار رود قابل استفاده است در روانشاسی اثبات شده است چناچه فردی ریاضی بخواند در شناخت فلسقه وحتی هنر وبسیاری از علوم نقش بسزائی دارد این یک مورد ومورد دوم فرض کنیم که شعر جناب حافظ علیه السلام باد دو وجهه به ان نگاه کرده میشود یکی خاکی ودیگری سماوئی هردو حالت مستقل از یک دیگر لحاظ میکنیم کاری نداریم اول کدام درست است واین موضوع را مورد توجه قرار میدهیم در هر حالت ایا درست است یا نه وچه استفادهای ما میتوانیم از این اوصول ببریم در پیامهای مذهبی بیشاز همه پنهان بودن مطالب موجود است و وکشف پیام گاهی بقدری نادرست است که به روح انسان ضربه سخت میزند وانسان تصور میکند که از اغوذبالله از یک منبع مجنون صادر شده است در جملات الهی وایات بعضی پیامها بقدری مخفی هستند –جز حضرات معصومینعلیهم السلام نمیتوانند انها را اشکار کنند البته این نکته هم در بین ادبا رایج است که نکاتی مانند عرفان را درلفافه جذاب قرار دهند که عقلا انها را درک میکنند وبدست اوردن معنا هم کوشش خاصی میخواهد که بعضی معتقد هستند که خالی از لطف هم نیست - ادامه دارد


ارسال شده در توسط علی

بسم الله الرحمن الرحیم- - فاطمه سلام الله علیها وا لها وبعلها-بخش پانزدهم-حضرت فاطمه سلام الله علیها والها وبعلها در علت انتخاب حضرت رسول اعظم صلوات الله علیه واله والسلم- میفرمایسند"ک این بدان جهت بود که خدای تعالی به اینده امور دانا بوده – و به پیش امدهای روز گار احاطه کامل داشته وبه جایگاه مقدورات( سرنوشت مخلوقات) عارف واگاه است اراده فرمودند تا محمد را مبعوث گرداند- اولا اثبات شد که انتخاب حضرت محمد براساس دانائی وحکمت بوده است که حتی فرشتگان قدرت تشخیص که کدام موجود لیاقت رهبری انسان را داشته باشند نداشته اند- برای کامل کردن امر خود ( دستورات واحکام) خود به خاطر تصمیم قعطی برا اجرای حکم انفاذ مقدورات حتمی اش- بیان دستورا واحکام الهی مرد میدان میخواهد خود حضرت فرمودند ایه ای در سوره هود است که کمر من شکست نه بخاطر استنباط وکشف حکم بلکه برای بیان ان وامر وا دار کردن مردم به اجرای ان پادشاهان قدر قدرت برای دادن پستی به کسی از زنان خود ویافرزندان خود یا قوم خود ویا بیگانگان در تس وحشت بودند بگذریم از انکه هوای نفس هم داشتند جناب معاوی علیه العنت از ترس زنش وقبیله زنش که قبیله کلب بود ": یزید :"را انتخاب کرد ومیدانست که انسان خام واحمقی هست جناب خلیفه دوم از ترس انکه فرزندانش را ابوسفیان نکشت که خوداش به ان اعتراف کرده است جناب عثمان راانتخاب کرد ترس کاملا در حکمران درجاهائی خوداش رانشان میدهد شخص پلید محمد رضا شاه ازترس مجبور به این همه اعمال شنیع شد – در ثانی علم عظیمی میطلبد از زمان حال تا ایندهای بسیار دور که خارج ازقدرت درک بشر است که تنها بوسیله تنها وحی الهی میتوان انرادرک کرد وبه ان احاطه پیدا کرد ومیابیست رضایت الهی را جلب کرد نه رضایت اجماع را بعد ا همین اجماع که حقایق رادرک خواهند کرد مدعیخواهند شدکه چرا مارا هدایت نکردید ما جاهل بودیم پذیرش مسئولیت درجامعه که از همه عقب افتاد تر است تعصبات به طریق ماهرانه در ذهن انها رسوخ پیدا کرده است ونهادینه شده است کاری بس مشگل است خون دل خوردن میخواهد جامعه که اکثر مشکلات خوداش را باشمشیر  ورشوه وحیله وتحقیر کردن وارعاب وترساندن وترور کردن پیش میبرد هیچگونه دیالوگ منتطقی موجود نیست به جناب مروان بن حکم عاص بن وائل ومعاویه ومنصور دوانقی بعدا ها متوکل ها ملاحطه بفرمائید چه خوب بود اگر فرمایشات این خلفایه طرفدار اجماع وغیر اجماع که فرمایشات خودشان را جمع میکردند ونقد میکردند تا ارزش علمی وفمری واخلاقی وابعاد دیگر اش مشخص میشد تاریخ به خوبی گواه است که با احکام الهی چگونه رفتار کردند واز ترس دست به چه اقدامتی که نزدند من بعدا بطور مختصر بیانات جناب استادا عز فیضه بعد از رحلت اما م رضا علیه السلام عراق به خصوص بغداد یک گیچی ومنکیعجیب رخ داد که دلیل ان بیانات مکمل وعلت تامه ائمه اطهارشد که بیشتر توسط ایرانیان که وارد بغداد میشدند بهئهیجان وتفکر وبهت فرو برد استادمن درانگلستان میفرمود که اصول فلسفه مانند ان چوبی است که مداوم بر طبل زده میشود ورقصنده مداوم بان به چپ وراست وحرکت دیگر انجام میدهد درست همان بیاناتی که فرشتگان به خداوند زمانی که میخواست انسان بیافریند فرمودند که انسانها خودرا گیچ ومنگ وحیرت زده وبهت زده وهم دیگر رابه ظلم میکشند وغیره شد به انجا ذسید که اولین بار پدیده حق طلبی ودرک علمی واقعیت های مذهب درعراق بوجود امد که یک پدیده بی نظیری بوده است که به ان شدت درهیچ جای عالم رخ نداد گرچه انهم راتوانستند بامهدب حنبلی ودیگر مسائل تا حدودی مهار کنند وکاملا جمله ائمه اطهار علیه السلام میفرمودند که دشمن ما از حمقها هستند صحت پیداشد علت اصلی ان است درهر امری معیاری باید ازروی علم انتخاب شود وچناچه بعدا فهمیدند معیار بهتری هست معیار سابق را باید از میدان بدرکنند وهنوز این اصل منطقی را درک نکردهاند ومداوم بر خلاف ان حرکت میکنند تا روز که به گیچی ومنگی عقلا وحتی مردم برسند که نداند راه چاره چیست –ادامه دارد


ارسال شده در توسط علی

بسم الله الرحمن الرحیم- - فاطمه سلام الله علیها وا لها وبعلها –بخش چهاردهم-نظریات شخصی است- تحلیل خطبه حضرت زهرا علیها السلام کاملا مشخص است که دین از پایه ارکان عقلانی خوداش درجهت پایه های سیاسی جدیدی چرخید. بعد از رحلت جانسوز پیامبر اکرم صلوات الله علیه واله والسلم درست مانند درعراق امروزی که حزب بعث را ازتمام کارها اداری اخراج کردند قریش راهم به خصوص امویان را از تمام امورات ادارای ورهبری اخراج شدند وجای انها بنی هاشم وجوانان وافراد انقلابی که سرپرست امور مردم میشدندگرفتند  ومسلمانان مانند طراز اولی  مانند سلمان- درحدود سی نفر بودند که پیامبر اکرم خاطر نشان کرده بودند که انها شایستگی رهبری ندارند واسم انها به یکفرد مسلمان داده بود وقعطا نام انها راهم به خاندان الشریف اش داده بود- چهارده نفر ار انها هم قسم شدند که تعدادی ازانها  متعلق به امویان بودندکه یا پیامبر اکرم را بکشند ویا ازمدنیه اخراج کنند وکه حضرت فاطمه سلام الله علیها در سخنرانی با انصار به این موضوع اشاره کردند":چرا با مردمی که پیمان خود را شکسته (نفاق پیشه کرده) وهمی خواستند پیغمبر خود را از شهر بیرون کنند پیکار نمی کنید؟ بعد از رحلت جان گذاز پیامبر اکرم صلوا ت الله علیه واله والسلم زدو بند سیاسی شروع شد که از مهاجران عدهای برای حکومت قیام کنند  و امویان وارد میدان سیاست کنند  وبا انها همکاری کنند و انها هم میخواستند سرانجام بر قدرت سابق خود باز گردند  وحشتی از انها در دل این افراد پیدا شد زیرا تصور میکردند که ابوسفیان میتواند چنین کاری را با جنگ انجام دهد-  وترس از بنی هاشم که تا ابد بر اعراب حکمفرمائی کند شکست خفت باری دیگری بود که بر چهره انان که خودرا مغز متفکر میدانستند زشتی نمایانی داشت ودیگر هیچ ادعائی نمیتوانستند داشته باشند- انجنان که حضرت فاطمه علیها لسلام میفرماید": سرهای متبکران را فرو افند تا وفتیکه گروه متشکل انان پراکنده ومنهزم گشتند:" دو شرگ موجود بود یک بتان ودوم جناب ابوسفیان که خود را متولی بت فلمداد میکرد هم شرک دیگری بود- هم خداوند درقران وهم پیامبر اکرم منافقین به خصوص بنی امیه وان سی نفر ویهود ومشرکین را بعنوان دشمنان قسم خورده وخطرناک معرفی کرده بودندحضرت فاطمه علیها السلام میفرمایند"::-نحریم شرک= انواع ان-را وسیله اخلاص در بندگی قرار داد بنابراین ای مردم تقوای پیشه کنید .ان گونه که شایسته او است واز مخالفت اش بپرهیزید:" اولین سئوال که به نظر میرسد بسیار مهم است چرا قریش ویاران نفوذی اش در مدینه اول رسول اعظم صلوالت الله علیه واله والسلم وسپس حضرت علی علیه السلام وبعد حضرت فاطمه السلام الله علیها را مورد چنین ضربات سخت فرار دادند زیر ا افراد زیادی که بعضی ازانها هم ریاست قبائل بودند وهم جنگجویانی بودند که درنبرد ها خوب جنگیده بودند مانند زبیر وطلحه جواب ان روشن است اولا حضرت رسول تعیین کننده ونصب ولایت را بعهده داشت ولایت به حضرت علی علیه السلام واله والسلم میرسید سعی در کشتن ویا فراری دادن ایشان نشد وبا یک طرح هجومی ضربتی که بتوانند پیامبر اکرم صلواتالله علیه واله والسلم را بترساند ومرعوب کنند وارد مانور ان شدند ولی نتجهای جز لعنت پیامبر اکرم چیزی نصیب انان نشد وحضرت علی علیه السلام هم بعنوان وصی وخلیفه بعدی با نام امام انتخاب شد- قریش با مدنیه جنگیده بودند وانروز هم قدرت درمدنیه بود لذا نمیتوانست با قبائل مدنیه وارد نبرد شود که بعضی از رهبران قریش هم دران زمان در مدنیه بودند واز انصار حمایت میکردند ابوسفیان ودیگر رهبران قریش ومدینه هیگاه رهبری مذهبی عربستان را نداشتند ولذا بنی هاشم از محبوبیت خاصی برخوردار بود وهیچگاه جنگ مهمی با بنی هاشم نداشتند ومیخواستند همان روش جاهلی باز گردد ودوبار قریش به ریاست برسد وچناچه کسی ادعائی داشت باشد قدرت شمشیر قضاوت خواهد کرد اعراب برای جنگ راه ترور شخصیت رهبران مخالف را بخوبی میدانستند وان تهییچ از راه خون کشته شده گان بود که مشهور به پیراهن عثمان شد وچنیین وانمود کردند طرفداری از علی علیه السلام سرانجام جنگ خونینی را بر پا خواهد کرد وعدم انتخاب حضرت همه در صلح وارامش خواهند بود- ادامه دارد


ارسال شده در توسط علی

بسم الله الرحمن الرحیم- - فاطمه سلام الله علیها وا لها وبعلها –بخش سیزدهم- اخلاص شبیه همان معنا را دارد که سبحان برای خدانود سبحان دارد منزه از هرچه پلیدی واراسته شدن به تمام کمالات است وبدودسته تقسیم میشود": مخلصین بروزن مطلقین=1": .مخلصین بر وزن محسنین=2:" مخلصین به معنای شماره کسانی هستند که خداوند انها را راهنمائی کرده است وکمک کرده است تا بد رجه عالی اخلاص برسند ودرنتجه مربیان بشر خواند بود در علوم بشری هم به همین نحو است باید افرادی به درجه برسند که جهالت های خودشان درعلمی برطرف کردند وضعف های مختلف خودر را به قدرت تبدیل کرده اند ودارای را صائب دران علم هستند انها هم الگو واسوه میشوند ودست دانشجوی را میگیرنند که از اینکه در وادی جهالت غرق نشوند وکشتی نجات هستند واین کار مجاهدت های علمی نیاز دارد سرخود نمیشود کسی مجاهدت کندکهبعنوان مثال سر از مرتاض هندی ویاسر از رهبران ورشکسته سیاسی مشهور دنیا درمیاورد همانطور که مشهور است ومیگویند علم را مانند ماهیگیران ماهر که در درای طوفانی میداند کجا ماهی است وچگونه باید عمل کرد که کوسه دران نیفتد وان ماهی که دلخواه است فقط بیافتد- اگر دقت انسان نکند چه بسیا طور در اثر سنگینی پاره شود وموج قایق را واژ گون کند امی مومنان علی علیه السلام در دعای صباح چه زیبا میفرماید- اگر به هنگام مبارزه با نفس وشیطان از یاری تو محروم بمانم این محرومیت مرا به رنج وحرمان می سپارد وامیدی به نجات من نیست- حضرت رسول اکرم صلواتالله علیه واله والسلام فرمودند جهاد اکبر جهاد با نفس است باز حضرت علی علیه السلام فرمودند مجاهد حقیقی کسی است که با هوسهای سرکش نفس بجنگد:" در این باره حدیث فراوان است بعلت نیازی شدیدی که موجود است درغرب میگویند که همه انسان ها در ورطه نفس خواد افتاد وزمانی که احساس خفگی کرد باید به کمک اش امد وتعلیمات درایم مورد زمان نجات را زودتر میکند وغرب معتقد است که همه میخواهند غرب ازمایش کند تا انها عبرت بگیرنند وغرب هم همین را میخواهد که دیگران تجربه کنند تا انها عبرت بگیرنند مخلصین گروه دوم کسانی هستند که به ورطیهلاکت خود را نزدیک میبیند با مثال جالب قران زمانی که کشتی در غرق شدن است وبدنبال کمک هستند که مخلصین =1 باید انها را نجات دهند اندکی راه را درجهت اخلاص کامل طی کردهاند- و ودر سوره بینه-5 خدواند میفرماید- به انها فرمان داده نشده مگر انکه خدا را با اخلاص کامل پرستش کنند ودر این مرحله است که شیطان قدرت نفوذ ندارد وا زوسوسهاش در انسان مایوس میشود- شیطان گفت به عزتت سوگند که همه انها را گمراه میکنم مگر بندگان مخلصت را:" در این مسیر انسان هم شیطان طرح گمراه کنند دارد وهم خداوند طرح امتحانی دارد تا نمره دهد وهم جهالت هست ساده اندیشی است که فرد فکر کند درجهان پویا وپیجیده که چیزی زیاد نمیدانیم تصور کنیم کار اسان است اگر کار اسان بود این همه هزینه برای تحقیقات معنا نمیداد واین همه تخصص های ریز یوجود نمیامد- البته این نظریه شخصی است تصور من این است زلیخا خواهر عزیر مصر بوده زیر هیچ مومنی درهیچ شرایطی با زن شوهر دارد وانهم کافر ارتباط بر قرار نمی کند – جناب حضرت یوسف علیه السلام چون خود را مدیون رلیخا وعزیز میدانسته است وتصور میکرده است که عزیر مصر با این وصلت راضی است خواسته بوده است دل هردو را بدست اورد وبرهان الهی این نظریه را رد کرده است- لذا حکومت که سخت ترین پدیده اجتماعی سیاسی است هرگز کار انسان ساده لوح نیست که تمرین وریاضت های مختلف را طی نکرده است- اشارات حضرت بی بی دوعالم سلامالله علیها که میفرماید –( خداوند )خلق فرمود- بی انکه نیازی به افریدن داشته باشد انها داشته باشد ویا فایدهای در تصویرشان برای خویش بجوید- حال خوبدقت کنید نکاتی رامعظم لها بیان میکند کار حکومت است- :" جرانکه خواست تا حکمتش را اشکار سازد واطاعتش را تذکر دهد- وقدرتش را را اظهار نماید وبندگانش را به عبودیت وادارد ودعوت خود را عزیر ونیرومند گرداند- ادامه دارد


ارسال شده در توسط علی

بسم الله الرحمن الرحیم- - فاطمه سلام الله علیها وا لها وبعلها –بخش سیزدهم- اخلاص شبیه همان معنا را دارد که سبحان برای خدانود سبحان دارد منزه از هرچه پلیدی واراسته شدن به تمام کمالات است وبدودسته تقسیم میشود": مخلصین بروزن مطلقین=1": .مخلصین بر وزن محسنین=2:" مخلصین به معنای شماره کسانی هستند که خداوند انها را راهنمائی کرده است وکمک کرده است تا بد رجه عالی اخلاص برسند ودرنتجه مربیان بشر خواند بود در علوم بشری هم به همین نحو است باید افرادی به درجه برسند که جهالت های خودشان درعلمی برطرف کردند وضعف های مختلف خودر را به قدرت تبدیل کرده اند ودارای را صائب دران علم هستند انها هم الگو واسوه میشوند ودست دانشجوی را میگیرنند که از اینکه در وادی جهالت غرق نشوند وکشتی نجات هستند واین کار مجاهدت های علمی نیاز دارد سرخود نمیشود کسی مجاهدت کندکهبعنوان مثال سر از مرتاض هندی ویاسر از رهبران ورشکسته سیاسی مشهور دنیا درمیاورد همانطور که مشهور است ومیگویند علم را مانند ماهیگیران ماهر که در درای طوفانی میداند کجا ماهی است وچگونه باید عمل کرد که کوسه دران نیفتد وان ماهی که دلخواه است فقط بیافتد- اگر دقت انسان نکند چه بسیا طور در اثر سنگینی پاره شود وموج قایق را واژ گون کند امی مومنان علی علیه السلام در دعای صباح چه زیبا میفرماید- اگر به هنگام مبارزه با نفس وشیطان از یاری تو محروم بمانم این محرومیت مرا به رنج وحرمان می سپارد وامیدی به نجات من نیست- حضرت رسول اکرم صلواتالله علیه واله والسلام فرمودند جهاد اکبر جهاد با نفس است باز حضرت علی علیه السلام فرمودند مجاهد حقیقی کسی است که با هوسهای سرکش نفس بجنگد:" در این باره حدیث فراوان است بعلت نیازی شدیدی که موجود است درغرب میگویند که همه انسان ها در ورطه نفس خواد افتاد وزمانی که احساس خفگی کرد باید به کمک اش امد وتعلیمات درایم مورد زمان نجات را زودتر میکند وغرب معتقد است که همه میخواهند غرب ازمایش کند تا انها عبرت بگیرنند وغرب هم همین را میخواهد که دیگران تجربه کنند تا انها عبرت بگیرنند مخلصین گروه دوم کسانی هستند که به ورطیهلاکت خود را نزدیک میبیند با مثال جالب قران زمانی که کشتی در غرق شدن است وبدنبال کمک هستند که مخلصین =1 باید انها را نجات دهند اندکی راه را درجهت اخلاص کامل طی کردهاند- و ودر سوره بینه-5 خدواند میفرماید- به انها فرمان داده نشده مگر انکه خدا را با اخلاص کامل پرستش کنند ودر این مرحله است که شیطان قدرت نفوذ ندارد وا زوسوسهاش در انسان مایوس میشود- شیطان گفت به عزتت سوگند که همه انها را گمراه میکنم مگر بندگان مخلصت را:" در این مسیر انسان هم شیطان طرح گمراه کنند دارد وهم خداوند طرح امتحانی دارد تا نمره دهد وهم جهالت هست ساده اندیشی است که فرد فکر کند درجهان پویا وپیجیده که چیزی زیاد نمیدانیم تصور کنیم کار اسان است اگر کار اسان بود این همه هزینه برای تحقیقات معنا نمیداد واین همه تخصص های ریز یوجود نمیامد- البته این نظریه شخصی است تصور من این است زلیخا خواهر عزیر مصر بوده زیر هیچ مومنی درهیچ شرایطی با زن شوهر دارد وانهم کافر ارتباط بر قرار نمی کند – جناب حضرت یوسف علیه السلام چون خود را مدیون رلیخا وعزیز میدانسته است وتصور میکرده است که عزیر مصر با این وصلت راضی است خواسته بوده است دل هردو را بدست اورد وبرهان الهی این نظریه را رد کرده است- لذا حکومت که سخت ترین پدیده اجتماعی سیاسی است هرگز کار انسان ساده لوح نیست که تمرین وریاضت های مختلف را طی نکرده است- اشارات حضرت بی بی دوعالم سلامالله علیها که میفرماید –( خداوند )خلق فرمود- بی انکه نیازی به افریدن داشته باشد انها داشته باشد ویا فایدهای در تصویرشان برای خویش بجوید- حال خوبدقت کنید نکاتی رامعظم لها بیان میکند کار حکومت است- :" جرانکه خواست تا حکمتش را اشکار سازد واطاعتش را تذکر دهد- وقدرتش را را اظهار نماید وبندگانش را به عبودیت وادارد ودعوت خود را عزیر ونیرومند گرداند- ادامه دارد


ارسال شده در توسط علی
<      1   2   3   4   5   >>   >

بهمن 1388
اسفند 1388
فروردین 1389
اردیبهشت 1389
خرداد 1389
تیر 1389
مرداد 1389
مرداد 89
شهریور 89
مهر 89
آبان 89
آذر 89
دی 89
بهمن 89
اسفند 89
فروردین 90
اردیبهشت 90
خرداد 90
تیر 90
مرداد 90
شهریور 90
مهر 90
آبان 90
آذر 90
دی 90
بهمن 90
اسفند 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
خرداد 91
تیر 91
مرداد 91
شهریور 91
مهر 91
آبان 91
آذر 91
دی 91
بهمن 91
اسفند 91
فروردین 92
اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
مهر 95
آبان 95
آذر 95
دی 95
بهمن 95
اسفند 95
فروردین 96
اردیبهشت 96
خرداد 96
تیر 96
مرداد 96
شهریور 96
مهر 96
آبان 96
آذر 96
دی 96
بهمن 96
اسفند 96
فروردین 97
اردیبهشت 97
خرداد 97
تیر 97
مرداد 97
شهریور 97
مهر 97
آبان 97
آذر 97
دی 97
بهمن 97
اسفند 97
فروردین 98
اردیبهشت 98
خرداد 98
تیر 98
مرداد 98
شهریور 98
مهر 98
آبان 98
آذر 98
دی 98
بهمن 98
اسفند 98
فروردین 99
اردیبهشت 99
خرداد 99
تیر 99
مرداد 99
شهریور 99
مهر 99
آبان 99
آذر 99
دی 99
بهمن 99
اسفند 99
فروردین 0
اردیبهشت 0
خرداد 0
تیر 0
مرداد 0
شهریور 0
مهر 0
آبان 0
آذر 0
دی 0
بهمن 0
اسفند 0
فروردین 1
اردیبهشت 1
خرداد 1
تیر 1
مرداد 1
شهریور 1
مهر 1
آبان 1
آذر 1
دی 1
بهمن 1
اسفند 1
فروردین 2
اردیبهشت 2
خرداد 2
تیر 2
مرداد 2
شهریور 2
مهر 2
آبان 2
دی 2
آذر 2
بهمن 2
اسفند 2
فروردین 3