نمایندگان شاه وشاهزاداگان وحکومت واصناف مردم ایران
مشهد 1357- حضرت نستوه علم وپایداری- رهبرمعزز-ایت الله کاظم اخوان- اقای طاهر احمد زاده
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- اما م الراحل- قیامی چون حضرت ابراهیم علیه السلام انجام داد- ودست طاغوتیان را ازسرمردم ایران کوتاه کرد- غرب وشرق رمخالفت کردند وبرچسب های زدند- که ایشان بعلتانکه رضاشاه جد ایشان را شهیدکرده است وانگلیسی ها رضا شا را اوردند وحمایت کردند وبعد غرب وشرق ایشانمیخواهد انتقام بگیرد جهان سوم حق انتخاب ندارد وحق اعتراض ندارد وبایدمطیع باشد زیراخلیفه واقعی مسلمانان انها هستند- واهل ستن را بعضی ازانها بعنوان انکه ایران مرتد ومنافق وطاغوتی شده است کیش کردند که واردجنگ با ایران شوند قران پیشگویی کرد که دراینده دین راشقه شقه میکنند وهرکس به مذهب خود میبالد ودرقیامت بیانمیکنند ما برحق بودیم وخداوندمنان اشکارمیکند کهانها حقرا میشناختندولی عمل نکردند وعذری هم پذیرفته نمیشود-به جهنم ارسال میشوند یک نمونه نماز تراویح است نما تراویح نمازی است که در زمان حضرت ابراهیم علیه السلام عمل میشد وتازمان مکه ومدینه هم وجود داشت وجزو نمازهای مستحبی شد تا دستور امد که دیگر نماز مستحبی نیست وقوانین نماز مستحبی تغیرکرد اولا فردا است یعنی فردیراست جمعی نیست وهرجا میشودخواند وزمان خاص ندارد حضرت رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم هیچ منافقی را گردن نزد حتی ان افرادی که درجهت کشتن حضرت صلواته الله علیه واله والسلم-مبادرتکردند ولی قبلا حضرت جبرائیل علیه السلام پیامبراکرم صلواته الله علیه واله والسلم راخبردارکرد و انهانتوانستند موفق شوند- تحقیقات نشان میدهداقایان بشدت ازامویان میترسیدند وسیاست دست معاویه وعمروبن عاص بوده است هرچه عمروبن عاص میگفته است باید اجراشود لذا عمروبن عاص بهاقایعم گفتند خودرامیرالمومنینخطاب کن وماهم قبول میکنیم که جزومومنین هستیم وشما ریس ماهستید تا علی علیه السلام تضعیف کنیم وبرگرده انهاسوارشویم- وایشان نماز تراویح را احیا کرد تامردم رادرمقابل حضرت علی علیه السلام قراردهد اگرکارانها غلطبوده است پس انها اهل جهنم هستند واز اجدادخود دفاع کنید- جنابعمر بااین حیله که خلیفه حق دارد استنباط کند نماز تراویح را دوباره برپا کردنوبت به خلافت حضرت علی علیه السلام رسید ونماز تراویح امام صلواتهالله علیه واله والسلم ردکردند ولی مرم قبول نکردندوگفتند احدادما اهل جهنم میشوند وفتوا اقای عمر چنان باید باشذد برخلاف دستوراقای عمر بایدازحضرتعلی علیه السلام تبعیتمیکردند ولیامویان مردم رافریب دادند که حضرت متوجه شود درحقیقت رهبری با کیست-
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-شناخت معروفترین کارگردان امریکا بقول کارشناسن رادیو فردا- جناب اقای گو اندتین جروم تران تینو- بنظرمیرسد باید ریشه ایتالیای داشته باشد شبیه ایشان درایران فراوان است- ایشان فیلسوف فرنگ امریکا وغرب و تمدنهای گذشته جهان است-جامعه غیر مذهبی راستین دچار بلیه های زیادی میشودسرانجام مانیفست شیطان حاکم میشود غرب بعلت نداشتن پیامبران زیاد ومعظم درجهت شیطانی گامیزد مکتب ها مداوم فرومیریزد چون هدفهای بچه گانه ویاپوچ دارند وبسیار خرد هستند و کم کم رنگ میبازندوبشر رویاهای خودرامیخواهد بهواقعیت تبدیل کند نمیشود واردجنگ میشود چه این رویاها مثبت باشد ویا منفی باشد که بنظر ایشان منفی بوده است اساس خوانوده است کههرکدام ازافراد خوانده ای رنگی مخصوص بخود داردوعاقبت بینانها نبرد است نفرت است وانتقام گیری است ازنفرت وسرزنش کردن وفحش دادند وروی حرف خود تاکی وجنگ کردن که نشانه سرکوب عقده ها است چه مثبت باشد وچه منفی نفرت ودشنام وجنگ مطلوب میشودوتاکید وشدت پیدامیکند دریک فیلم اوهشتادنفر به طرز وحشتناکی که چشم فردرادرمیاورندوغیره او رخمیدهد ومعتقد است این فرهنگ گیچ است وتناقضات را باهم میپذیرد ونمیداندسرانجام اهداف اش چیست تنها رقص راقبول داردکه شادی میاورد ودشمنی دران نیست- لذا به پست مدرنیسیم میرسد وافراطی وپراز تناقاض میشود که بعداز کشتار فراوان ولی عاقبت بخیر میشوند سمبل او الفرد هیچکاک است که امریکا را مریض روانی میبیند- وبحران زده که تقریبا مداوم دنبال سرگمی میگردند کهبچه گانه است وزود رنگ میبازد درظاهر میگویندماجنگ نمی خواهیم ولی درباطن دنبال جنگ هستند هنوز یکفلسفه ایدهال-انسانی-مذهبی بلدنیستند ومعتقد است سینمای به نفع سیاست مداران جنگ طلب نابودشد امریکا به خشونت درامریکا-خیلی حال میدهد- ایشان فرهنگ امریکا را بهجو میکشاند فرهگخانواده را بههجو میکشاند0 وکلا ایده ال هامردهاند ومعتقد است این وسعی میکنند درخارج هم چنین کنند جریان قهرمان نساخته است-ازادی هم نتواست قهرمان بسازد- دنیا چنین است لذا فیلم با زبان بینالمللی ساخته شده است لذا درهمهجا موردتوجه واقع شده است وسرانجام حرام زاده ها حاکممیشوند درنهایت بهمستصعفان میرسد وانهارا تکریممیکند که درحواشی شهارها زندگانی میکنند-ومردم مداوم به سمت اسباب با گرانتر میروند وتنها راه رسیده به هدفها خشونت است وازمعنا هایوارزش ها معنا زادیی میکند- وهدف سرانجام بیمعنا میشود وغرب از توجه به شرق وحشت دارد- دقیقاامریگا به لا اله رسیده است وفرشتهگونه که با بال -فاصله زیادی دارد- ولی غرب فرهنگ خودرا خوب تزیین میکند که قران مجید همین مطلبرا میگوید- دراوکراین اخیرا شهر خارکوف که روسی نشین است با دوکشته وسه مجروج گرفته شده است که غرب مجروحین را بیسوپن عدد میداند- کمی امیدواری است حاکمین اوکراین وضع رانامناسب میدنانند ولی غرب خوشحال است که چنگ ادامه پیداکند
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- تکزاس یکطغیان رودخانه وبران عظیم که مرگبار توصیف شده است وبسختی افرادرا از منطقه خارج میکنند-درسی برای تکزاسی ها-حشره بسیارنادر درامریکا دربخش از امریکا هجوم اورده است که درمغازه ها داخل تی شرت مخفی میشوند با ذوق ها مجسکه بزرگ گچی انهارا ساختند ومیفروشند- این هم یک درس- دانشگاه لوس ونجلس بیان کرده است هفته اینده کلاس ها با افراد سالم وامنیتی=مربای بالنگ- شروع بکار معمول خود خواهد کرد
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-برای وحدت اندیشه دو گروه متضاد- برای تفاهم بین این دو- ازنظر غرب دراصول یکسان باشند ودرفروعات مختلف باشند وهرکدام طرفدارانی خواهند داشت که میتوانند همدیگررا درک کنند- ولی میبایست معیارهای عقلانی یک شوند وگرنه باید همدیگرا تحمل کنند- البته گاهی دوتاموضوع یکسان نیست اختلافات میتواند گسترده باشد وشرایط ها یکسان نیست اول میبایست میزان پیچیدگی را مشخص کرد- واز ظاهربه باطن میرویم- وباید ملاک های هر لایه را بدانیم وتنها به ظاهر اکتفاکردن ایجادخطا میکند که به ان سطحی نگری گفته میشود- خود لایه شناسی- روش شناخت دراوائل ذهنی است اگرغلط باشد درکواقعیتها غلط میشود- وهماهنگی با شناخت واقعیت نخواهد داشت- هایدگر به روستا در مرز المان ودانمارک میرفت که دانشمندان دوکشور انجا جمع میشدند انزمان هایدگر مذهبی نبود-متوجه شد شناخت حقایق هستی باعلم بشریت امکان پذیر نیست ومتوجه شد سعی میکنند حقایق دینیرازمینی کنند ودچار خطا میشوند- لذا مسئائل دینی را بایداز اسمان یادگرفت البته ایشان درخطا است بعضی ملاک های دنیای باید ازا سمان بیاید بعضی هم انسان میتواند بدست اورد درشناخت توحید و ضرورت پیامبران واولیا الله عقل هم میرسد و وحی هم تاکید میکند- در اوائل اسلام عزیز متوجه درک میزان پیچیدگی نشدند وسطحی شناخت از واقعیتها وحقایق داشتند لذا بهگرو های مختلفی تقسیم شدند وبخصوص برای حل مسائل که درقران وحدیث نبود واحادیث امامام پاک راکه از طر پیامراکرم صلواته الله علیه بیانمیکردند چون نشنیدهنبودند ویا مخالف اعتقادهای انهابود قبول نکردند لذا تنها استنباط و روش های خاصی کهملاک عقلانیندارد اختراع وابداع کردند
شفقنا- دکتر حمیدرضا شریعتمداری عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب در یادداشتی با عنوان«امام صادق(ع)؛ پیشوایی در چندین آوردگاه» به مناسبت سالروز شهادت امام صادق (ع) آورده است:
«بیست و پنجم شوال یادآور سوگمندیِ سترگِ جامعه دیرپای شیعی در نیمه قرن دوم هجری است که به تازگی در عهد پنجمین و ششمین امامش با عمق معارف دینی و مذهبی اش آشنا شده بود. پیش از آن، آنچه در دید و فرادید بود بیشتر، شور انقلابی بود و عواطف پاک انسانی؛ تفضیل این صحابی بر آن صحابی بود یا صرفا به قدرت رساندن شایستگان. کسانی هم البته در کار چهره پردازیِ ماورائی از اولیای برگزیده خدا بودند.
راه ناهمواری که صادقین علیهماالسلام پیمودند، به مراتب، سخت تر از تاسیس یک جامعه یا دولت یا حتی یک دین و مذهب بود: قرائتی راستین از بنیانی حق و استوار به میان آمده بود که هنوز پا نگرفته و محتوای کامل خود را درنیافته، گرفتار توفان های سهمگین شده بود و تلّی از تعصب های قومی و قبیله ای، قدرت طلبی های سیاسی، تحجرهای خوارجی و از همه خطیرتر، ریختن خون پاکان آل البیت بر سر این جماعت آوار شد. هرچه بود و هر طور بود جماعتی به نام شیعه شکل گرفته بود که گاه غلظت انقلابی پیدا می کرد و گاه بعد عرفانی و روحی و احیاناً غلو؛ گاهی نیز همّ و غمش فقط اسقاط یک حاکم یا سلاله و کسب قدرت سیاسی می شد و اگر مجوزی از پیشوای بر حق در نمی یافت، پیشوایی دروغین را از منتسبان به پیامبر بر می گزید یا به دروغ، تاییدیه ای را از امام راستین جعل می کرد.
خطیرترین کاری که در این دوران در درون جامعه شیعی اتفاق افتاده بود، دستمالی کردن تک تک آموزه های اختصاصی و فاخر شیعه پیش از رسیدن وقتش و پیش از تبیین و تشیید ابعاد و ارکانش بود. ارتباطات غیبی، نص و نصب الهی، بداء، رجعت و غیبت از جمله تعالیمی بود که به کانون های نادرست و نامشروعش معطوف شده بود. از دیگر سو، گاه امامت الهی به سطح نبوت یا الوهیت ارتقا می یافت و نقش های دینی و زمینیِ امام تحت الشعاع نقش های هستی شناسانه، باطنی و تکوینی و نیز فضیلت های امری و ملکوتی ای که برای پیامبر هم معهود نبودند قرار می گرفتند.
گاه شور حسینی را به سطح انتقام های کور فرومی کاستند و دشمنی ها را از دشمن کیانیِ اسلام و مسلمین، یعنی بنی امیه به نقاط دورتر تاریخی سوق می دادند و تبرّی و مرزبندی را در لعن و خصومت می جستند و مرزگذاری با سران را به فاصله گرفتن از توده ها معنا می کردند و عملا پی جوی گسست عمیقی در پیکره جامعه اسلامی بودند و جامعه شیعی را از جامعه سنی آنقدر دور می خواستند که دیگر، راهی برای گفت وگو، تعامل، شنیدن سخن حق ما و توجه به میراث اهل بیت که در سنت شیعی محفوظ مانده بود باقی نمی ماند. در اینجا بود که امام باقر و امام صادق علیهما السلام می باید در چندین جبهه مجاهدت می کردند: به شیعیان، عمق معرفتی می دادند تا هویت فکری مستقل خود را در یابد، در عین حال، از گسست اجتماعی و عاطفی اش با پیکره بزرگ تر توده مسلمانان که شیعه نبودند برحذر باشد؛
از دیگر سو، فوران ظلم بنی امیه و غلیان غیظ فروخورده و تاریخیِ شیعه به قیام فرامی خوانْد و زمینه ها و نشانه هایی که به ظاهر، منکوب شدن بنی امیه و برآمدن «الرضا من آل محمد» را نوید می دادند، برانگیزاننده بود.
امام در چنین شرایطی که هم بنابه فراست مومنانه می شد عقیم بودن این خیزش ها را دریافت و هم می باید رسالت اصلی امام، یعنی تثبیت و تعمیق فکری و عملی جامعه شیعه را عهده دار شود، طبعا از قیام ها که گاه در اصالت و شرافتش هم تردیدی نبود فاصله می گرفت و خدا می داند که با این کناره گیری، چه فضای سنگینی در پیش روی امام و حلقه وفادارش تجسم می یافت!
آنگاه که امام صادق علیه السلام عروج کرد، تکلیف شیعیان واقعی در برابر چهار جبهه معلوم شده بود:
1. جبهه جهالت، هم به معنای ناآگاهی از حقیقت و مقومات تشیع امامی، بدون مرزبندی با دیگر خوانش های سنی و شیعی، و هم به معنای نابخردی و بی بصیرتی در قبال اولویت ها و مقتضیات زمانه؛
2. جبهه غلو و تفویض؛
3. جبهه قیام و انقلابی گری و تلاش برای کسب قدرت به نام اهل بیت؛
4.جبهه بی عملیِ اباحی گرایانه یا صوفیانه و انزواطلبانه.
در نهایت، آنچه به عنوان میراث امام صادق علیه السلام در نظر، و نیز در قالب یک جامعه شیعی در سطح جهت گیری های کلی باقی ماند، تشیع و شیعیانی بود با