بسم الله الرحمن الرحیم- نقدی بر نسخ شدن قران ویا اوردن قران جدید در اخر الزمان توسط امام زمان علیه اسلام - اعراب به دوعلت- یکی عدم کتب دینی و دوم بیسوادی که درعلوم مختلف داشتند- ذهن تیزی نداشتند واز طرفی هم افراد تنبل وخوش گذاران بودند وبه هیج وجه امادگی یک کتاب که سطحی کمی پیچیده داشته باشد ومحتاج فکر باشد ونامانوس باروش زندگی انان داشته باشد را نداشتند وبه کتب دینی اهل کتاب که سطحی اسان تر داشت وتبلیغات زیادی هم درباره ان شده بود وکشورهای بسیارمتمدن انرا پذیرفته بودند تا حدودزیادی برای انها قابل قبول تربود چناچه پیامبر اکرم صلوالته الله علیه واله والسلم ادامه کتب انان به سبک انان ادامه میداد بهمراتب مشکلات کمتر میشد وبه همین دلیل استکه اعراب یکسر بدنبال محتوا رفتند وکاری به فصاحت وبلاغت ان نداشتند وسرتا پا ایراد گرفتند وحتی این موضوع برای اهل کتاب هم صادق بوده است وقران میفرماید دلیل اش این است=ای اهل الکتاب رسول ما پس از فاصله وفترتی میان پایمبران –به سوی شما امد- البته به این معنی نبوده است که انبیا دربین این دوفترت نیامده است که بگوئیم پیامبرانی نبوده است وطاق اسمان هم پائین نیامد؟؟ شناخت قران به علوم زیادی وابسته است که بعضی از عوامل را حضرت علی علیه اسلاممطرح کردند که در فاکتوران جزئیات زیادی مطرح است ازجمله تنزیل وتاویل- ناسخ ومنسوخ یک نکته ارتکازی بیان کن که خداوند منان به رسول اکرم صلوالته الله علیه واله والسلم فر مودند که هرچه یادبگیری فراموش نخواهی کرد مگرانکه ماتشخیص دهیم دیگر کاربردی ندارد که منظور ناسخ ومنسوخ است علما میفرمایند به اینمعنی نیست که حضرت به یاداش نیاید وبلکه اشتباه در تشخیص ناسخ ومنسوخ نمیکند ومحکم ومتشابه- وعده وعید ظاهر وباطن مطلق ومقید وغیره ومداوم هم میتوانداضافه شود امروزه بخوبی این معنی مشخص است بعنوان نمونه یکی از بزرگان دانشگاهی دانشگاه دمشق که شهرت جهانی علوم اسلامی بخصوص تفسیر دارد بیان فرمودند که حضرت موسی علیه السلام زمانی که به کوه طور رفتند نمیدانستند داستان سامری رخ میدهد؟ درحالیکه معتقد هستیم که حضرت اش تا روز قیامت میدانند چه اتفاقی دراین جهان میفتد پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم به حق داستان رف5تن حضرت موسی علیه السلم به کوه طور با رحلت جانسوز خوداش مقایسه کرده است وب ه علی علیهالسلام فرمودند "": هنگامی که که موسی هارون را جانشین خود در قومش قرار داد به اوچنین دستور داد که اگر گمراه شدند واو یارانی پیدا کرد وبه کمک ایشان با انان جهاد کند واگر یارانی پیدا نکرد دست نگه دارد وخونش را حفظ کند وبین انها اختلاف ایجاد نکند (تا مسیر خودرا طی کنند) وما میدانیم حضرت هارون علیه السلام پیامبر بودند وهمان علم که حضرت موسی علیه السلام داشتند – درکوه به حضرت موسی وحی امد که قومت گوساله پرست شدند زمانی گوساله سامری ساخت که دلیل این کار این بودکه خودرا دانشمندی درسطح حضرت موسی علیه السلام میدانست وکینه وحقد حضرت رابدل گرفت درست مانند شیطان چون مجسمه گرم بوددرطشت اب سرد قراردادند وافراد بعنوان تبرک وبیعت ازان اب خوردند وقران پیشبینی کرد که پیامبر اکرم صلوالته الله علیه واله والسلم یک چنین افرادی در امت توخواهند بود در کوه طور هفتاد نفر از شیوخ ونجبا بودند که کفر گفتند وبا صاعقه سوزاند شدن ودوباره زنده شدن واگاه شدن وتا حدودی نورانی شدن وباز گشتند وقتیکه حضرت موسی علیه السلام وان هفتاد بر گشتند وجراین دیدند ان هفتادنفر وحشت کردند وحضرت موسی علیه یک ژست خشمگین گرفت وسروصورت وریشحضرت هارون در دستان قرارداد وبقول ان جناب چرا چاره ای اندیشه؟؟ واز قدرت خلاقیت استفاده نبردی درحالیکه معنی نمیدهد اگر راهی داشت ایشان انرا پیدا میکرد ویا حضرت موسی علیه السلام میفرمودند در حالی که علم هرد یکی است ویا خداوند منان از قبل راه چاره معین میکردند واین جریان اثر عمیق گذاشت وهمه متنبه شدن وگفتند برای هر دستوری اماده هستیم-ادامه دارد