بسم الله الرحیم-نظریات شخصی است-ما در اموزش وپرورش احتیاج به تحول داریم-(بیانات مقام معظم رهبری12/2/85-اموزش وپرورش کنونی-کشورما- ساخته .پرداختهفکر ما وبرنامه ما وفلسفه ما نیست- بنای کار-بر ان-فلسفه ای نبود که ما امروز دنبال ان فلسفه هستیم-( بیانات مقام معظم رهبری -3/5/86) سختی این کار-برکارشناسان جهانمشخص است- سه راه موجود است یکی – تعلیم از بالای تاسطح دانشجو ودانش اموز وسپس این سطح دانشجو ودانش اموز رابیدار وتعلیم دهد- دوم از سطح پایئن تا اخر رتبه دانشگاهی وسوم از هردو طرف که بیشتر مورد توجه کارشناسان است- یک نمونه موفق- منبع – اینترنت- شخصیتی درزمانپیامبر اکرم صلوته الله علیه واله والسلم ئوجود اشت چون تمایل ان عظمت صلواته الله علیه واله والسلم درتبلیغ دین متوجه شد سفر به بحرین را شروع کرد- یک مقدمه تمام حکومت ها تا امروز – سلسله ممراتب به دین نحو است- اول دربار- دو روحانیت- سوم هزار فامیل- بعد اشراف بعد-ثرومتمندان متوسط بعد ارتشیان بعد دیوان سالار بعد قضات بعد پزشگان - بعدفرهنگیان بعد کشاورزان .بعد کار گران- وبعد-برده ها اما سلسله مرتب پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم—اول روحانیت- بعد فرهنگیان- بعد پزشگان- بعد قضات- بعد ارتشیان وبعد ثرومندان وبعد دیگر اقشار وبعد بردگان- اما درجه واقعی با تقوا است درحقیقت دین اسلام یک دین فرهنگی است وصلح طلب- مگرذ دستورالهی درکار باشد که خداوند منان بزرگترین شخصیت طلب صلح طلب –و- فرهنگی است- ادامه بحث- انشخصیت به بحرین رفت که دربحرین اداره امور در دست ایرانیان بود وایشان همه ادیان انرا تقبیح کرد وبدستور ایرانیان کتک مفصلی خورد وباز گشت- دفعه دوم پولی با خودبرد ومغازه ای درانجا دایر کرد وبااعراب عربستان درانجا اعراب حیره یا عراق امروزی وجود اشتند که به بت عراقیان بعل معتقد بودند- تمام این اعراب عربستان چک کرد وچند نفر را مورد توجه قرار داد وبه انها گفت شما عرب هستید وفصاحت وبلاغت را تشخیص میدهید وراچعه به قران صحبت کرد انها دین اسلام را پذیرفتند وبه اخلاق اسلامی متمسک شدند وایشان باز گشت ودفعه سوم رفت – تا ایرانیان متوجه شدند به استقبال ایشان رفتند واز ایشان بشدت تمجید کردند وگفتند ما مسلمانشدیم از اخلاقی که به این اعراب یاد داده بودید این اخلاقرا از کجا پیدا کرده بودید وایشان جریان گفت انها هم شهادتین را گفتند وایشان به مدینه باز گشت زمانی که پیامبر اکرم صلواته علیه واله والسلم- دربستر بیماری بودند وایشان جریان را تعریف کرد وحضرت اش صلواته الله علیه واله والسلم بسیار خوشحال شدند وفرمودند اگر از بستر بیماری راحت شوم 60 درهم به شما پاداش میدهم پس میتواناز بیت المال پادش داد- معلوم میشود که حضرت اش تمام دارائی خودرا بخشیده است وایشان به مکه رفت بعد از رحت جانسوز حضرت رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم- به مدینه امد وبه پیش ابو ابکر فت وجریان را گفت وبه ایشان گفت شما مجبور نیستید ان پول را به من بدهید جناب خلیفه اول گفتند ماهم جریان را شمارا شنیده ایم ومن به شما سیصد دینارمیدهم شما شخصیت والائی هستید هرچه ان جناب اصرار کرد که همان 60 درهم ایشان نپذیرفت ان جناب فهمید اقای خلیفه اول میخواهد حق السکوت بدهد واگر نپذیرد سرش را بر باد داده است قبول کرد .-به مدینه باز گشت ومداوم حق السکوت میداد- حضرت رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم یک برده ازاد کرد وبه ایشان تعلیمات داد وکلید دار ابنار کوچک بیت المال کرد ان جناب پیش خلیفه اول امد- که جناب خلیفه چه میکنی؟؟ این انبار که گنچ قارون دارد ومداوم میبخشی-؟؟ ایشان جواب دارد رسول اکرم صلواته الله علیه واله ولسلم هم میبخشید ایشان فرمودند درست است ولی همیشه حکمتاش برای من تعریف کرده است شما حکمتی ندارید-!! جناب خلیفه فرمودند کلید را بگذار وبرو گم شو- وایشان -رفت