سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خونِ جوشانِ امام حسین علیه السلام

)بسم الله الرحمن الرحیم-برگرفته از –سایت(avareh110.parsiblog)سیدعمادالدین حجازی

به گزارش «شیعهنیوز»، از سؤالات اساسی در ماجرای آتش زدن خانه حضرت علی(علیه السلام) واهانت به آن بزرگوار این است که: آیا (چنان که شیعیان می‏گویند) به ساحتحضرت فاطمه زهراعلیهاالسلام نیز جسارت کردند؟ و بر آن حضرت صدماتی وارد شدکه منجر به شهادت او وفرزندش گردید یا خیر؟ برخی از دانشمندان اهل سنت برایحفظ موقعیت خلفا از بازگو کردن این قطعه ازتاریخ خودداری نموده‏اند؛ ازجمله ابن ابی الحدید در شرح خود می‏گوید: «جساراتی راکه مربوط به فاطمهزهرا علیهاالسلام نقل شده، در میان مسلمانان تنها شیعه آن را نقلکردهاست.[1] البته برخی از دانشمندان و مورخان اهل سنت، در این بخش، از بیانواقعیات تاریخی شانه خالی کرده‏اند؛ چنان که سید مرتضی رحمة ‏الله علیه دراین زمینه می‏گوید: «در آغاز کار، محدثان و تاریخ نویسان از نقل جسارت هاییکه به ساحت دختر پیامبرگرامی اسلام(صلی الله علیه و اله) وارد شده امتناعنمی‏کردند. این مطلب در میان آنان مشهور بود که مأمور خلیفهبا فشار، درب رابر فاطمه علیهاالسلام زد و او فرزندی را که در رحم داشت سقط نمود وقنفذ بهامر عمر، فاطمه زهرا علیهاالسلام را زیر تازیانه گرفت تا او دست از علیبردارد؛ولی بعدها دیدند که نقل این مطالب با مقام و موقعیت خلفاء سازگاریندارد؛ لذا از نقلآنها خودداری نمودند.»[2] مسعودی در قسمتی از کتاب خودآورده است:«فَوَجهُوا اِلی مَنْزلِهِ فَهَجَمُوا عَلَیْهِ وَاَحْرَقُوابابَهُ... وَ ضَغَطُوا سَیدَةَ النساءِ بِالْبابِ حَتیاَسْقَطَتْمُحْسِنا؛پس (عمر و همراهان) به خانه علی علیه السلام رو کردهوهجوم بردند، خانه آن حضرت را به آتش کشیدند؛ با در به پهلوی سیده زنانعالم زدند؛چنان که محسن را سقط نمود.»[3] اما منابع اهل سنت: 1- عبدالکریمبن احمد شافعی شهرستانی (548 - 479 ق.) نقل کرده: «اِنعُمَرَ ضَرَبَ بَطْنَفاطِمَةَ یَوْمَ الْبَیْعَةِ حَتی اَلْقَتْاَلْجَنینَ مِنْ بَطْنِها ،بهراستی عمر در روز بیعت، ضربتی به فاطمه علیهاالسلام وارد کرد که بر اثر آن،جنین خویش را سِقط نمود.»[4] همین قول را اسفرائینی (متوفای 429 ق)، بهنظام نسبت داده و گفته است که او قائل بود: «اَن عُمَرَ ضَرَبَ فاطِمَةَ وَمَنَعَ میراثَالْعِتْرَةِ ،عمر فاطمه علیهاالسلام را زد و از ارث اهلبیتعلیهم السلام جلوگیری کرد.»[5] 2- صفدی یکی دیگر از علمای اهل سنتمی‏گوید: اِن عُمَرَ ضَرَبَ بَطْنَفاطِمَةَ یَوْمَ الْبَیْعَةِ حَتیاَلْقَتْ اَلْمُحْسِنَ مِنْبَطْنِها، به راستی عمر آن چنان فاطمهعلیهاالسلام را در روز بیعت زد که محسن را سقط نمود.»[6] 3- مقاتل بن عطیهمی‏گوید: ابابکر بعد از آن که با تهدید و ترس و شمشیر از مردمبیعت گرفت،عمر و قنفذ و جماعتی را به درب خانه علی و زهراعلیهماالسلام فرستاد. عمرهیزم را درِ خانه فاطمه جمع نمود و درب خانه را به آتشکشید، هنگامی کهفاطمه زهرا علیهاالسلام پشت در آمد، عمر و اصحاب او جمع شدند و عمرآن چنانحضرت فاطمه علیهاالسلام را پشت در فشار داد که فرزندش را سقط نمود و میخدربه سینه حضرت فرو رفت (و بر اثر آن صدمات) حضرت به (بستر) بیماری افتادتا آن که ازدنیا رفت.»[7] 4- ابن ابی الحدید نقل نموده است: «ابو العاص،شوهر زینب، دختر پیامبر اکرمصلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم در جنگ از طرفمسلمانان به اسارت گرفته شد؛ ولی بعدا ماننداسیران دیگر آزاد شد. ابو العاصبه پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم وعده داد که پس از مراجعت بهمکه،وسائل مسافرت دختر پیامبر(صلی الله علیه و آله) را به مدینه فراهمسازد. پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم بهزید حارثه و گروهی از انصار،مأموریت داد که در هشت مایلی مکه توقف کنند و هر موقعکجاوه زینب به آن جارسید، او را به مدینه بیاورند. قریش از خروج دختر پیامبر(ص) ازمکه آگاهشدند. گروهی تصمیم گرفتند که او را از نیمه راه باز گردانند. جبار بنالاسود (یا هبار ابن الاسود) با گروهی خود را به کجاوه زینب رساند و نیزه خودرابر کجاوه دختر پیامبر(صلی الله علیه و آله) کوبید. از ترس آن، زینب،کودکی را که در رحم داشت، سقط کرد وبه مکه بازگشت. پپامبرصلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم از شنیدن این خبر سخت ناراحت شد و درفتح مکه (بااین که همه را بخشید و آزاد نمود) خون قاتل فرزند زینب را مباحشمرد.» ابنابی الحدید می‏گوید: «من این جریان را برای استادم ابو جعفر نقیب خواندم،او گفت: وقتی که پیامبرصلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم خون کسی که دخترش زینب راترسانید و او سقط جنین کرد را مباحشمرد، قطعا اگر زنده بود خون کسانی را کهدخترش فاطمه علیهاالسلام را ترسانیدند کهباعث شد فرزندش (محسن) را سقطکند، حتما مباح می‏شمرد.» ابن ابی الحدید می‏گوید، به استادم گفتم: «آیا ازشما نقل کنم آن چه را مردم می‏گویند که فاطمه بر اثر ترس (و ضرباتی کهبراو وارد شد) فرزندش را از دست داد؟ پس گفت: نه! از طرف من نقل نکن! وهمین طور رد و بطلان آن را نیز از طرف من نقلنکن! چون اخبار در این زمینهمتعارض است.»[8] این قصه، به خوبی نشانمی‏دهد که اخبار موافق با نظریاتشیعه در بین روایات اهل سنت نیز وجود داشته و خودابن ابی الحدید نیز درقسمتی از کلامش اعتراف می‏کند؛ آن جا که می‏گوید: «عَلی اَنجَماعَةً مِنْاَهْلِ الحَدیثِ قَدْ رَوَوْا نَحوَهُ، گروهی از اهل حدیث (از اهل سنت نیز) مانند آن چه را شیعیان می‏گویند نقل کرده‏اند.[9] 5- سکونی یکی از راویاناهل سنت است[10]او می‏گوید: «نزد امام صادقعلیه‏السلام رفتم؛ در حالی کهغمگین و ناراحت بودم. امام صادق علیه‏السلام فرمود:ای سکونی! چرا ناراحتی؟! گفتم: خداوند فرزند دختری به من داده (از این که فرزندم پسرنبوده و دختراست ناراحتم) پس حضرت فرمود: ای سکونی، سنگینی دخترت را زمینبر می‏دارد وروزی او بر خداوند است و بر غیر اجل شما زندگی می‏کند و از رزق شمانمی‏خورد (پس چرا ناراحتی؟).» سکونی می‏گوید: (با کلمات امام صادق علیه‏السلام ) غمم رفت. آن گاه فرمود: «ما سَمیْتَها؟ قُلْتُ: فاطِمَةَ. قالَ: آهْ آهْثُم وَضَعَ یَدَهُ عَلی جَبْهَتِهِ وَ کَانی بِهِ قَدْ بَکی وَ قالَ: اِذاسَمیْتَها فاطِمَةَ فَلاتَسُبها وَلا تَضْرِبْها وَلاتَلْعَنْها. هذَاالاِْسْمُ مُحْتَرَمٌعِنْدَالله‏ِ عَزوَجَل وَ هُوَ اِسْمٌ اِشْتَق مِنْاِسْمِهِ لِحَبیبَتِهِالصدیقة» وَ کانَ الاِمامُ لَما سَمِعَ بِاسْمِفاطِمَةَ ذکر جَدتَهُ وَمَصائبَها وَلَمْ یَزَلْ یَذْکُرُ وَ یَقُولُ: وَکانَ سَبَبُ وَفاتِها اَنقُنْفُذَ مَوْلی فُلان[11]چه نامی بر او گذاردی؟گفتم: فاطمه: فرمود:آه آه. سپس دست خود را بر پیشانی‏اش گذاشت و گویا گریهمی‏کرد و فرمود: حال که اورا فاطمه نامیدی به او ناسزا نگو؛ او را (کتک) نزن و نفرینش نکن (چرا که) این نامدر نزد خداوند با عظمت محترم است؛ و آننامی است که خداوند از اسم خود برای حبیبهخود صدیقه گرفته است. (آن گاهسکونی می‏گوید:) همیشه امام صادق علیه‏السلام اینگونه بود که وقتی نامفاطمه علیهاالسلام را می‏شنید به یاد جده‏اش (فاطمه) ومصیبت های اومی‏افتاد و همیشه تذکر می‏داد و می‏گفت: سبب وفات (و شهادت) فاطمهعلیهاالسلام ضربتی بود که قنفذ، غلام فلانی (یعنی عمر) بر او واردساخت. توجه دارید که سکونی با همه وثاقتی که دارد، اینجا تعصب سنی‏گری خویشرا نشانداده و ذیل کلام امام صادق علیه‏السلام را حذف و تحریف نموده است. با این حال، مطلبروشن است که سبب شهادت فاطمه زهرا علیهاالسلام همان ضرباتیبود که به دست قنفذ وعمر بر آن حضرت وارد شد. چنان که ابابصیر از امامصادق علیه‏السلام متن کامل کلام حضرت را به این صورتنقل نموده است:« وَکانَ سَبَبُ وَفاتِها اَن قُنْفُذَ مَوْلی عُمَرَ لَکَزَها بِنَعْلِالسیْفِ بِاَمْرِهِ فَاَسْقَطَتْ مُحْسِنا وَ مَرِضَتْ مَرَضا شَدیداوَلَمْتَدَعْ اَحَدا مِمنْ آذاها یَدْخُلُ عَلَیْها، سبب فوت فاطمهعلیهاالسلام ضرباتی بود که قنفذ، غلام عمر با غلاف شمشیر بر آن حضرت بهفرمان عمرزد؛ پس (فرزندش) محسن را از دست داد و به شدتبیمار شد و هیچ یک ازآزار دهندگانخویش را راه نداد (که به دیدن او بیایند)[12] ب. منابع شیعه: نظر دانشمندان شیعه و روایات نقل شده از سوی آنان چنین است: هنگامی کهخواستند علی علیه‏السلام را به مسجد ببرند با مقاومت فاطمه علیهاالسلامروبرو شدند و فاطمه علیهاالسلام برای جلوگیری از بردن همسرگرامی‏اشصدمه‏های روحی و جسمی فراوانی دید که بیان همه آنها از توان زبان وقلم خارج است؛فقط به گوشه‏ای از آن در یک نقل تاریخی اشاره می‏کنیم؛ وگرنهدر این موضوع، نقل هایتاریخی فراوان است. خلاصه ماجرا همان است که در نامهخود عمر به معاویه آمده است. در بخشی از آنچنین می‏نویسد: «... وقتی دربخانه را آتش زدم (آن گاه داخل خانه شدم) ولی فاطمه درب خانه راحجاب خودقرار داد و مانع از دخول من و اصحابم شد. با تازیانه آن چنان بر بازویاوزدم که مانند دملج (بازوبند) اثر آن بر بازوی او ماند؛ آن گاه صدای نالهاو بلند شد؛ چنان که نزدیک بود به حال او رقت کنم و دلم نرم شود؛ ولی بهیاد کشته‏های بدر واُحد که به دست علی کشته شده بودند... افتادم، آتش غضبمافروخته‏تر شد و چنان لگدیبر درب زدم که از صدمه آن جنین او (به نام محسن) سقط شد." فَعِنْدَ ذلک صَرَخَتْ فاطِمَةُ صَرْخةً... فَقالَتْ یا اَبَتاهُیا رَسُولَ الله‏ِ هکَذا کانَ یُفْعَلَبِحَبیبَتِکَ وَ اِبْنَتِکَ... ؛ دراین هنگام، فاطمه چنان ناله زد، پس فریاد زد: ای پدر بزرگوار! ای رسول خدا! این چنین با عزیز دلت و دخترت رفتار کردند." سپسفریاد کشید: فضه به فریادمبرس که فرزندم را کشتند. سپس به دیوار تکیه داد و من اورا به کنار زده،داخل خانه شدم. فاطمه در آن حال می‏خواست مانع (بردن علی) شود، مناز رویروسری چنان سیلی به صورت او زدم که گوشواره از گوشش به زمین افتاد...»[13] آن چه بیان شد و قلم با صد شرمساری آن را بر صفحه کاغذ آورد،تنها گوشه‏هاییاز ستم هایی است که بر آن بانوی دو جهان رفته است.[14] منابع : 1- شرح نهجالبلاغه، ج2، ص60. 2- سید مرتضی، تلخیص شافی، ج3، ص76، تلخیص شیخ طوسی. 3- اثبات الوصیة، مسعودی، (چاپ بیروت) ص153 و در برخی چاپها ص 23 ـ 24. 4- الملل و النحل، عبدالکریم شهرستانی، ج1، ص57. 5- اَلفرقُ بین الفرق،عبدالقاهر الاسفرائینی، ص107. 6- الوافی بالوفیات، صفدی، ج5، ص347 ر.ک: سفینة البحار، شیخ عباس قمی، ج2،ص292. 7- الامامة والخلافة، مقاتل بن عطیة،ص160 ـ 161. 8- شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج14، ص193/ ر.ک: زندگیعلی علیه‏السلام ،ص252. 9- شرح نهج البلاغه، ج2، ص21. 10- سه نفر از راویاناهل سنت، از امامان شیعه علیهم‏السلام روایت نقلنموده‏اند که علمای شیعهآنان را ثقه می‏دانند و به سخن آنان اطمینان دارند وروایات آنها رامی‏پذیرند: سَکُونی؛ نَوْفِلی؛ خَلُوقی. 11- شجره طوبی، محمدمهدی حائری،ص417، (منشورات شریف رضی). 12- بحار الانوار، ج43، ص170. 13- بحار الانوار،ج30، ص293، (چاپ جدید)؛ ج8، ص230، (چاپ قدیم) و ریاحینالشریعة، ج1، ص267. -14کتاب "الهجوم علی بیت فاطمه"، حسین غیب غلامی، در این باره روایاتمربوطه را خوب بررسی کرده است.

 

93/12/11::: 2:0 ص

اولین دیدگاه را شما بگذارید

 


ارسال شده در توسط علی

بهمن 1388
اسفند 1388
فروردین 1389
اردیبهشت 1389
خرداد 1389
تیر 1389
مرداد 1389
مرداد 89
شهریور 89
مهر 89
آبان 89
آذر 89
دی 89
بهمن 89
اسفند 89
فروردین 90
اردیبهشت 90
خرداد 90
تیر 90
مرداد 90
شهریور 90
مهر 90
آبان 90
آذر 90
دی 90
بهمن 90
اسفند 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
خرداد 91
تیر 91
مرداد 91
شهریور 91
مهر 91
آبان 91
آذر 91
دی 91
بهمن 91
اسفند 91
فروردین 92
اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
مهر 95
آبان 95
آذر 95
دی 95
بهمن 95
اسفند 95
فروردین 96
اردیبهشت 96
خرداد 96
تیر 96
مرداد 96
شهریور 96
مهر 96
آبان 96
آذر 96
دی 96
بهمن 96
اسفند 96
فروردین 97
اردیبهشت 97
خرداد 97
تیر 97
مرداد 97
شهریور 97
مهر 97
آبان 97
آذر 97
دی 97
بهمن 97
اسفند 97
فروردین 98
اردیبهشت 98
خرداد 98
تیر 98
مرداد 98
شهریور 98
مهر 98
آبان 98
آذر 98
دی 98
بهمن 98
اسفند 98
فروردین 99
اردیبهشت 99
خرداد 99
تیر 99
مرداد 99
شهریور 99
مهر 99
آبان 99
آذر 99
دی 99
بهمن 99
اسفند 99
فروردین 0
اردیبهشت 0
خرداد 0
تیر 0
مرداد 0
شهریور 0
مهر 0
آبان 0
آذر 0
دی 0
بهمن 0
اسفند 0
فروردین 1
اردیبهشت 1
خرداد 1
تیر 1
مرداد 1
شهریور 1
مهر 1
آبان 1
آذر 1
دی 1
بهمن 1
اسفند 1
فروردین 2
اردیبهشت 2
خرداد 2
تیر 2
مرداد 2
شهریور 2
مهر 2
آبان 2
دی 2
آذر 2
بهمن 2
اسفند 2
فروردین 3