بسم الله الرحمن الرحیم-در درس شناخت باستان شناسی چگونه بفهمیم که یک شکل معنا دارد یا نه استاداامریکائی بحث میکرد ایشام میفرمود یک قانون است که تمدنهای پائین تر از تمدن بالاتر تقلید میکنند ان زمان تقلید درتمام ابعاد است تا بهدرجه کمال برسند بتدریج رشد میکنند تا حدودی که رشد میکنند اولا اخر کلمات را کمی شکلاش راتغیر میدهند مثلا کلمه لر را لی مانند مینیوسند ولی همان معنی رادارد بشر همیشه نیازمند اول از همه به دارو وپزشکی دنیا را حاضر است دوربزند تا پیدا کند ایشام میفرمودند من مطمن هستم بسیاری از اثار تمدن شما مال کاخستان است اگر من جا شما بودم بسیار درباره تمدن انها تحقیق میکردم ایشان نمونه های زیاد از تمدن ایران اورد که درنزدیکی کویر خوزستان تمام اثار اولیه مال بابل است ایشان گفت مدتها گدشته است که انها مواد اولیه رااز بابل میاوردند وسپس افرادی را از بابل به منطقه کوچ دادن وانها گشتند درجائی بسیار دور مواد اولیه ییدا کردهاند واین افراد دارای حقوق ویژه بودن ومورد احترام ومردم ازانها تقلید میکردند درهخامنشی هم دقیقا همین اتفاق افتاده است علت جمعیت های خارجی در زمان سابق به همین دلیل بوده است دقیقا امروزه همین مسئله هست بلکه قوی تر من شاهد بودم که یک مسیحی سوری به دانشگاه لندن امد با من دوست شد مدتی نگذشت موی اش چمون زنان بلند کرد وخرمائی کرد ویک تی شرت سیاه پوشید وبا یک شلوار وارام چون انگلیسی وکم صحبت وبسیار مهربان شد وباهم کلاس زبان انگلیسی گرفتهایم- یک جلسه کمونیست ها گذاشتند بنام گردهمائی ایرانیان یک دانشجوی مسلمانایرانی بود وتصور میکنم دوتا دیگرهم بودند چند تا هم ملی بودند ومابقیه اکثر کمونیست بودند ویا دست راستی مادر بزرگ یکی ازانها یک پیرزن نقلی مومن بود ومیدانستنم که دوتا از نوه هایش درانجا بودند که خواهر وبرادر بودند ومیدانستنم انها چکاره هستند ایشان به من گفت هیچگاه ازانها تقلیدنکن نجس هستند ومن هروز سعی میکنم دعوا بین ایندورا خاموش کنم تقصیر من بود وقتیکه دخترم گفت که انها را درمدرسه خارجی ها بگذارم من هم تائید کردم درحالیکه باید دوتا توی گوش میزدم- 12 ساعت بعد که امدم خواستم بر گردم نگذاشتند من میگرن نداشتم وحالا پیدا کردم ومداوم میگویند ادم میشویم ولی باز همان اولی هستند- دوست من گفت در رشته من که یک رشته از قیزیک بود 18000 جلد کتاب است درضمن شرح دادن یک جوان دیپلمه تازه ششماه به انگلستان امده بود ودرباری کار میکرد وکمونیست شده بود انهم به ما پیوست که از انها چهارنوع اش درتهران ترچمه شده است ومن از فرانسویان که تحقیق کردم انها فقط چهار هزارنوع انرا یا ترجمه کردند ویا تحقیق کردند جوان کمونیست گفت من تحقیق کردم از کتابخانه مسکو در لندن درهمین مورد 100000 جلد دارند من از ایشان سئوال کردم انگلستان چگونه دیدی گفت مرکز حماقت واحمق کردن وکفتم راجع به دمکراسی چه میگوئی گفت شما درک نمیکنید من که کار کردم همه چیز رافهمیدم این دمکراسی این احترام به انسان گذاشتن برای خر کردن است من به این شرکت که رفتم گفت شعل ات ازهمه جا اسان تر است وحقوقات از همه بیشتر بعد من فهمیدم دورغ میگوید من که هیچ گارگران هم میگویند سر مارا کلاه گذاشته است ریس ما یک دختر خانم موقعی که من خسته میشوم سر کله اش پیدا میشود احوال پرسی میکند که من انرژی بگیریم- روسها هستند که واقعا جامعهاشان خوشبخت است اخیرا گفتند بهترین الماس مال مریخ است وما برایهمه یک قطعه خواهیم داد من پرسیدم راجع به دین چه میدانی گفت هیچ ونمیخواهم هم بدانم – دوست من راجع به مقالاتی به زبان انگلیسی از سراسر دنیا برای دانشگاه لندن میاید بحث کرد وبه میزان بسیار کمی به زبان فرانسه نوشته میشود ایشان کفت من مدتی مجانی برای طبقه بندی کردانها کار کردم برای انکه مقالات مورد نظر خودرا کپی بزنم خسته شدم رها کردم جا ندارند اینها راجا بزنند باز ان نوع جوان گفت گفت اگرمقالات روسی بیاید شما درک خواهید کرد چه کسی زیاد مقالات دارد وایشان گفت ما ااز این مقالات ایدولوژِی استخراج میکنیم وبه تهران میفرستیم ومن مسئول صد نفر هستم ذوست من عصبانی شد وگفت اکرتمام مقلات روسیه به انگلستان بیاید نصف لندن را باید به ایشان بدهند عصبانی شدرفت بعد به من گفت اینها هیچگاه به دانشگاه وارد نمیشوند وپس ازمدنی حقایق را درک کند وهیچگا به روسیه نمیروند ودردانشگاهای انها تحصیل کنند تاحقایق درک کنند وازاین صدنفر گرگها ده نفر برای به اب واتش زدن انتخاب میکنند وانوقت خواهید فهمید چه اتفاقی میافتذ وما مسئول هستیم یگ گروه تشکیل بدهیم وحقایق جهان را برای انها مشخص کنیم وگرنه بد چوبی به پای ما خواهد خورد منظورم روشنفکراناست انرا خواهید دید- وهمه انها میحوانند- من یادجمله امیر مومنان افتادم- ادامه دارد