بسم الله الرحمن الرحیم- ایا خداوند دیکتاتور است-خداوندخود را الرحمن الرحیم مینامد که بخلاف دیکتاتورها خشن نیست بلکه به بندگان خود بسیار مهربان است خداوند بندگان خودرا فقیر درتمام ابعاد میداند که درتمام ابعاد خداوند است که میتواند انها را غنی ومملو نماید لذا اولین اصل این است که فقیر برای فقیر نمیتواند دیکتاتورباشد- انبیا اعظام رحمت الله واسعه علیهم هیچگاه به زور حکومت نکردن حتی در شرایط بحرانی هم از زور استفاده نبردند واین ضرب المثل که زور نه اختیاری است ونه حد دارد وقابل محاسبه نیست هم درموردانبیا وحتی خداوند هم صادق نیست ولو به ظاهر برای عدالت باشد- دیکتاتوری در زمانی که بشر دارای قدرت زیادی نبود وجود نداشت وبرای اولین بار درغرب با قدرت یافتن رومیان بوجود امد که درمرحله اول با خواست افراد وافراد خاصی انرا تجربه میکردند بعدا که افرادی با توطئه قدرت را بدست میگرفتند وکودتا میکردند دیکتاتوری رارواج دادند- وچون در شرایط بحرانی بودن مجبور میشدند که مردم اجبارا از ازادی دور سازنند- در دنیای امروزی دیکتاتوری نامحدود توسط قانون اساسی بوجود میاید- خداوند با دیکتاتورها میجنگد –حکومت خویش را ازطریق وحی که توسط انبیا مطرح میکند و توسعه میدهد وخداوند باهرکس که سئوالی دارد توسط انبیا پاسخ میدهد وکتاب شافی و وافی نیز توسط انبیا به بشریت داده میشود- تنها احمقها وظالمین ولجوج های نادان هستند که به جنگ پیامبران میایند چناچه انها خود را کنار بکشند انبیا باانها کاری ندارند – در اسلام حکومت مورثی نیست بلکه برا ساس لیاقت است دیکتاتورها به رضایت انسانها ارزشی قایل نیستند ودر انبیا برعکس سعی میکنند که رضایت انسانها جلب کنند که خواست الهی همین است ولی از قانون نمیبایست به خاطر امیال کودکانه واحمقانه انها تخطی کنند- امروزه حکومت ها دیکتاتوری که تمام جنبهای بشری را حتی درمحدوده روابط اجتماعی وزندگیانی شخصی را مدیریت میکنند در این شرایط دیکتاتوری درمقابل دمکراسی قرار میگیرنند- در دین الهی همه ابعاد وفضا های لازم که باعث رشد انسان میشود درنظر گرفته شده است وازادی وقید باهم یک تلفیق بسیار موثر وکارا بوجود میاورد- امام صادق علیه السلام به راوی میفرماید وقتیکه دین یادگرفتی ازاد هستی انتخاب کنی وعمل کنی یعنی برنامه الهی را بخوبی یادگرفتی چگونه عمل کنی وجائی که باید ازاد باشی درانتخاب درست عمل میکنی وازانسان پذیرفته میشود- چه دمکراسی وچه دیکتاتوری اساس انان باید انسان به رشد وکمال وبه روزی وبهبودی برساند- دمکراسی پیشرفته که بنام پلورالیسیم چند نوع روش زندگانی واندیشه را میپذیرد- دلائل ان است که بعلت فقراندیشه نمیتواند یک برنامه کامل که عقول همه افراد جامعه قانع کند دارانیستورد ضمن دنیا محل ازمایش است تا ائیشهای ضرر به افراد جامعه نزند میتواند با شرایطی به حیات خوداش ادامه دهد- در اسلام قدرت از ان خداوندحکومت علت وجودی اش تائید الهی است ولی زمانی بر مسند حکومت مینشیند که قدرت جامعه را هم بدست اورده است به این معنی است که حکومتیرا که خداوند منان وجل وجلالهالشریف تائید کردهاست انسان هم تائید میکند وبدینوسیله عبودیت خود را بار دیگر اعلام میکند وحق را لبیک میگوید وازادنه قید را میپذیردواین امر حسناش این است که اولا ازادانه است ودوم هرحکومتی دارای این ویژه گی را نداشته باشد ومورد رضایت افراد نباشد پذیرفته نیست وخداوند انان ار عذاب میفرماید وجکومت اسلامی خود دارای ترم خاصی است از یک طرف به دمکراسی متصل است واز طرفی به قدرت مطلقه الهی متصل است ولی با خصوصیاتی که گفته شد خداوند در قلمرو حکیم وعلیم والرمن الرحیم است وانسان به عقل مطلق بله گفته است ونمیشود نام انرا دایکتاتوری نامید-در دیکتاتوری امروزه شستشوی مغزی یکی از حربه های بسیار مهم است وهمجنین با فشار ترغیب کردن ومتقاعد کردن وافکار را کنترول کردن واصلاحات وقوانین راهم خودشان کنترول میکنند وغالبا جریانی را بوجود میاورند که گروه ها وافراد با روش غیر اخلاقی ولی بسیار ماهرانه که افراد را وادار کنند که با ارزوهای رهبران خود رافق دهند که غالبا به ظرر افراد تمام میشود که عالبا از روشهای روانشناسانهویا روشهای دیگر که منجر به واژگون شدن که فرد کنترول شخص خوداش رابرروی افکاراش را ازدست میدهد ودیگر صاحب افکاراش- رفتاراش واحساستاش و قدرت تصمیم گیری خوداش رادارای نیست