بسم الله الرحمن الرحیم- حضرت فاطمه سلام الله علیها وا لها وبعلها- بخش سوم- برای شناخت حقایق مقداری به عقب برمیگردیم- چرا قران به قبیله امویان شجره خبیثه نامیده است - معاویه را میمون عنوان داده است-سیاست امویان سرمایه داری افراطی بود ولی افراد را تا حدودی دراین کار سهیم کرده بود-بت رابرای مطیع کردن افراد وسرگرم کردن انها باب کرده بود وبرای نسل جوان برای انکه انقلابی نشوند امکانات شهوترانی را فراهم کرده بود وتا حدودی که بتواند گلیم خوداش رااز اب بیرون اورد زندگانی انها را تامین کرد ومردم را حریص دنیا بار میاورد هرکس تک ومنفرد باشد اتحادی دربین انها بوجود نیاید وبسیار سعی کرد که حداقل دربین قریش اتحاد باشد ومردان مسلط برزنان بودند ولی کم کم اتحاد مداوم شکننده میشد وجریانات فکری کم وبیش درجامعه مطرح میشد با ظهور اسلام وایجاد وحدت بی نظیری که بوجود امد وقناعت وتوزیع بهتر ثروت همکاری ثروتمندان تا حدودی بافقرا ودرراس شخصیتی که در زهد اسوه بود وفرصت باری دیگران درشرکت کردن درتولید و استفاده ازمنافع ثروت مندان تا حدودی اختلاف طبقاتی به سمت تعادل حرکت میکرد ویک روح جمعی درحال بوجود امدن شد که بسیار هم نیرومند بودوزنان ازادی های بیشتریبدست اوردند وان اقتدار یک طرفه مردان نسبت به زنان به سمت تعدیل پیش رفت وازهمه مهمتر فساد بطور کلی ریشه کن شد وجای انرا تمایل به اخرت ورفتن بسوی عبادت اغازشروع ورهبر مذهب جایگاه همه چیز را بخوبی تعین میکرد وجامعه به سمت تعادل حرکت میکرد ومیبایست همهان راه باهمان اسلوب پیش میرفت که جامعه از همه لحاظ به توسعه لازم برسد متاسفانه خلیفه اول درک دقیق از مسائل نداشت وامویان وباند لابی ان شروع به احیا خود پرداختند وشروع کردن که سلطه مردان را بر زنان دوباره احیا کنندعمر خلیفه اول کم بود خلیفه دوم که روی کار امد لابی امویان به پیش خلیفه دوم امدند از اینکه قدرت مردان بر زنان کم شده است اظهار ناراحتی کردند وسرانجام ایشان پذیرفت برا اساس رای انها اولین ضربه را که برداشتن نماز طواف زنان است برداشته شود وایشان پذیرفت اویان به هرجا که دست انداختند سیاست خودشان را که ذکر شد اجرا کردند تنها جا که مانده بود مدینه بودجناب خلیفه دوم علاقمند به زهد بود وانرا تشویق میکرد ولی کاری به اطراف نداشت وفقط کسانی که مردم را به ستوه میاوردند وتعذیراش بحرانی را بوجود نمیاورد ایاشن رامجازات میکرد امویان پس ازمدتی به این نتجه رسیدند که مدینه باید توسط فردی از امویان انرا هدایت کند که اجازه اختلاف بین مدینه وامویان از بین برود ولذا باید شخصی از امیان برانحکومت کند بهترین فرد هم جناب معاویه بود لذا برای تحت فشار قراردادن جناب خلیفه دوم که به صورت ازاد از کار کنارگیری کند مالیات اسلامی را به مدینه با اوردن دلائلی کم کردند تا حالات انقلابی دربین انها بوجود بیاید واین خبر برای عمر اوردند ایشان که از سیاست چیزی نمیداسنت تصور میکرد با چند تا تهدید وشعار دادن ابوسفیان جا میزند درحالیکه انها بدنبال این عکسالعمل بودند واحتمالا باند ابوسفیان درمدینه خودرا اماده کرده بود که پاسخ ایشان جنبه شرعی وقانونی وعرفی پیدا کند وجناب عبدالارحمن بن عوف طرح را خیلی ماهرانه ریخت که علاوه بر اعراب عجم وشیعیان هم ناراحت هستند- ادامه دارد