سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خونِ جوشانِ امام حسین علیه السلام

بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-خلفای- راشدین—چهار شخصیت از اصحاب بنام – خلیفه اول  اقای ابو بکر –دوم –اقای عمر وسوم اقای عثمان- وچهارم حضرت علی علیه السلام را بنام  خلفای راشدین مشهور هستند دربین انان از نظر برادران اهل سنت مسئله اقای عثمان بسیاربحث انگیز شد وبیشترین معضل بر ادران اهل سنت جناب اقای عثمان است بنا برگفته یکی از فرهنگیان سنی زاهدان که شاگرد من بود بیش از دوهزار دانشمند اهل سنت درباره اقای عثمان تحقیق کرده اند وخاندان ایشان هم درباره اهل سنت چند عالم تحقیق کرده بودند وخود ایشان هم تحقیق کرده بوده است من درزمان دانشجوئی روی امام حسین علیه السلام وسپس جناب عثمان تحقیقتا تاحدی مفصل انجام داده بودم در سرکلاس به بحث عثمان رسیدم کلاس بیشاز حدمعمول دانشجو تمده بودند خانمی از پیش کسوت که نزدیک به باز نشستگی فرمودند که لطفا یابحث نفرمائید- ویاانکه طبق گپفاه امام راحل علیه السلام کاری نکنید که به وحدت ضربه بخورد درباره عثمان بحث از بی نهایتمنفی تا بی نهایت مثبت مطرح است ودرایران هم بسیار مظلوم ومعصوم جلوه داده میشد- من گفتم طبق بهترین کتب اهل سنت بیان میکنم واز شیعه هیچگونه سندی نمیاورم- البته کالبد شکافی که میخواهم انجام دهم انروز انجام ندادم-دو حدیث را ذکر کردم یکی از اقای خلیفه دوم- ویکی هم از اقای ابو هریره-خلیفه دوم زمانی که خنجر خورد که هرگز کار شیعیان نبوده است- بنا برقول شخص خلیفه دوم که فردی جسور وبی محابا ورک بوده است زمنی که دربستر بود وگرد ایشان بزرگان  اهل تسنن بودند اول علت انتخاب جناب عثمان برای خلافت مطرح کردند که چرا حضرت علی علیه السلام را انتخاب نکردی فرمودند من از قبل باند ایشان ضربه خردم- وچند بارمن تهدید شدم وترس از قتل دوفرزند خود داشتم اگر عثمان بر گردن شما سوار شد انرا بکشید- که این مطلب درایت جناب خلیفه دوم درشناخت افراد نشان میدهدکه بعد عرض میکنم که جناب عثمان به منظرحقیر فردی بسیال پیچیده وباهوش وسایس بود قبلا حسابدار اموال تجارتی جناب ابوسفیان داشت که ان زمان به اصطلاح مغز ریاضی باید داشته باشد ودوم مشاور بازرگانی ابوسفیان بود که نشان میدهدکه مغز تجارت داشته است ابوسفیان به ایشان سخت ایمان داشت وبه ایشان گفت تورا قاضی قرار میدهم بهنزد پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلمبرو واگر نقطه ضعف مهمی  یافتی منراخبر کن ایشان بهنزد پایمبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم رفت کاملا سکوت کرد سئوالی نمیکرد بی طرفی صرف داشت وچیزی پیدا نکرد وهمرا پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم به مدینه رفت که درانجاهم تحلیل  خواهم کرد-در حدیث شیعه است-که درقیامت اصحاب کبار به نزد پیامبر اکرم صلوالته الله علیه واله والسلم میرونند ودور ایشان حلقه  میزنند وجناب عثمان میفرماید که پیامبر اکرم  صلواته الله علیه واله والسلم من انچه حکمت بود وبه نفع شما اسلام بودانجام دادم وسرانجام هم کشته شدم دستتاندراز کگنید تا من به شمادست بدهم وشفیع ما شویدحضرت دست اش دراز میکند ودست میدهد وناگهان چهره عثمان به یک روباه تبدیل میشود باز حضرت صلواته الله علیه واله والسلماز خداوندمنان طلب بخشش برای عثمان واصحاب کبائر میکند ولی خداوندمنان میفرماید روس ل ما تونمیدانی با اسلام واهلبیت تو چه کرده اند فرشته درمیان انها ظاهر میشود وفرمان میدهد به سمت جهنم روید وحضرت رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم میفرماید از جلوی چشمان من دورشوید-روایت دیگر از جناب اقای ابوهریره- معاویه علیه العنت- ابوهریره زمانی کهمسئله اقای عثمان داغ وبحرانی شد وسپاهی ایشان  تا نزدیکی مدینه ارسال کرد به ابوهریره گفت به مدینه برو وانمود کن برای حج امده ایسر به خانم عایشه بزن واورا تمجید کن واقصد خود اورا مطلع نکن عدهای از اصحاب گرد خود اور وبه انه بگو که من رابه زور به نزد عثمان ببرید وچنین شد ودانجا اورا نصیحت کن وبه اوحالی کن که چرا-معاویه نمیتواندکاری بکند- ابوهریره به نزد عثمان رفت –جناب عثمان بسیار خوشحال شد که حتما خبری خوش اورده است و-رو – که به ابو هریره- توچقدر پیر شدی ولی عجیب است دروایت امده اسن که سن اش بیست وپنجسال؟؟ احتمالا پس از بیست وپنج سال از رحلت رسول اکرم صلواته اله علیه واله والسلم بوده است- عثمان شکای کرد نه شب ها برای امن ارامش میگذارند ونه روزها من میتوانم بکارم برسم- ابوهریره فرمودند فرض کن اینها بچه کوچک هستند وبهانه گرفتند نمیشوند که به چه کاری سخت کرد ویا دربیابان شرورئی قلدر به نزدتوامد که یا کمربند رابده ویا کشته خواهی شد وتومیدانی انزمان کشته میشوی چه میکنی باید هم کمربند بدهی وهم یک مشک اب بدهی حتی بگوئی عبای منراهم به خوا هی به تو میدهم بعدا اگرتوانستی انرا سیاست کن شماهم طلاها بده وان زمینهائی که پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسم تقسیم کرد پس بده- اینانمردمانی هستند که حداقل ده سال با پیامبر  اکرم صلواته الله علیه واله والسلم بودند من دوسال بودم الان نمیشود حدیث جعل کرد زمان میطلبد ومن راه بدست اوردن حلال ده برابر ان را بعد به شما یادمیدهم و سپس چرا معاویه نمیتواند دخالت کند شرح داد جناب عثمان بشدت خشمگین شد ودستورداد کیف بزرگی که درا بیست وپنج دینار طلا بود به ایشان داد وفرمودند  جایت خوب است- گفت له وباز ایشان گفت مشکلی نداری ونیاز ی به مانداری گفت خیر وفرمودند سفر به سلامت- ایشان بیرون-همه دور ایشان حلقه زدند- وفرمودند چه شد ایشان گفت شمانه روزبرای  ایشان گذاشتید- که بکار مردم برسد ونه شب که ایشان عبادت کند واستراحت کند ما با ایشان صحبت کردم که پنج نفراز عقلای اصحاب به نزد ایشان برونند ود استنباط به توافق برسند شما میدانید که استنباط خلیفه ارج است ازاستنباط کل مردمان ولو- استنباط  کل مردمان درست باشد و استنباط خلیفه غلط باشد –خداوندمنان استباط خلیفه را قبول دارد وجناب خلیفه براس اس مقتیضات روز مصلحت اندیشی کرده است- یکی از اصحاب فرمودند- ابوهریره مزد خودرابخوبی دریافت کردی شمامارا نصیحت کردی وماهم میخواهیم شمارا نصیحت کنیم-پیامبر اکرم صلوالته الله علیه واله والسلم- این تپه ها بین فقرا فلان قبیله تقسیم کرد وجناب خلیفه وخلیفه دوم هم موردتائید بود وانها راراننده است که بیچاره شغلی ندارند وقوم وخویش که به مراتب ازانها ثرومندتر هستندجایگزین کرده است یا خلیفه میتواندبرخلاف رای پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم نظر دهد؟؟ ودوم طلاهای ایشان است یا متعلق به بیت المال است که بایدبین مسلمانان تقسیم شود!! ویا از راحلال است که ماچنین تصوری داریم بیادزکات ان پرداخت شود زکات برای خلیفه موقوف نشده است البته در زمان هارون الرشید که مردم بشدت نسبت به عباسیان بد بین بودند وبه انها خلیفه نمیگفتند بلکه پادشاهمیگفتند یکیسری احکامی بنام احکام سلطانیه وضع شد که سخت مورد اعتراض حتی ائمه اربعه اهل سنت واقع شد- نکته دراین جا است تنهاچهارخلیفه راشدین فرمودند ما حق اعتراض نداریم چون انان به خوبی به احکام اسلامی مسلط بودند بعداز حضرت علی علیه السلام که بیش از سی سال با پیامبر اکرم صلوالته علیه واله والسلم بوده عثمان دردرجه بعدی است که جزو کتاب وحی بوده است وپیامبر اکرم صلواه اللهعایه واله والسلم زمانی که وحی ناز ل میشد حضرت اش صلواته اللهعلیه واله والسلم از عثمان سئوال میکرد معنای ایه رافهمیدیدِ؟؟ ایشان میگفتند شما داناتر هستید وگاهی درباره احکام فقه سئوال میکرد نمیتوان به انهابرچسب نادانی زد ونمیتوان گفت کهجهنم را بهشت ترجیح دادند زیرا همگی اهل بهشت خواهند بود لاجرم بایدحقر سرانجام به عثمان داد درهمان زمان معاویه درخواست که جزو خلفای راشدین باشد عقلای زمان به شرطی امام حسن علیه السلام جزو خلفای راشدین شود قبول کرد ولی چون بین انها جنگدر گرفت  معاویه از خلیفه راشدین بودن عزل کردنوبرای تعادل امام حسن علیه السلام از خلیفه راشدین بودن عزل کردند وتصمیمی گرفتن دیگرخلیفه راشدین نخواهیم داشت-ادامه دارد


ارسال شده در توسط علی

بهمن 1388
اسفند 1388
فروردین 1389
اردیبهشت 1389
خرداد 1389
تیر 1389
مرداد 1389
مرداد 89
شهریور 89
مهر 89
آبان 89
آذر 89
دی 89
بهمن 89
اسفند 89
فروردین 90
اردیبهشت 90
خرداد 90
تیر 90
مرداد 90
شهریور 90
مهر 90
آبان 90
آذر 90
دی 90
بهمن 90
اسفند 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
خرداد 91
تیر 91
مرداد 91
شهریور 91
مهر 91
آبان 91
آذر 91
دی 91
بهمن 91
اسفند 91
فروردین 92
اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
مهر 95
آبان 95
آذر 95
دی 95
بهمن 95
اسفند 95
فروردین 96
اردیبهشت 96
خرداد 96
تیر 96
مرداد 96
شهریور 96
مهر 96
آبان 96
آذر 96
دی 96
بهمن 96
اسفند 96
فروردین 97
اردیبهشت 97
خرداد 97
تیر 97
مرداد 97
شهریور 97
مهر 97
آبان 97
آذر 97
دی 97
بهمن 97
اسفند 97
فروردین 98
اردیبهشت 98
خرداد 98
تیر 98
مرداد 98
شهریور 98
مهر 98
آبان 98
آذر 98
دی 98
بهمن 98
اسفند 98
فروردین 99
اردیبهشت 99
خرداد 99
تیر 99
مرداد 99
شهریور 99
مهر 99
آبان 99
آذر 99
دی 99
بهمن 99
اسفند 99
فروردین 0
اردیبهشت 0
خرداد 0
تیر 0
مرداد 0
شهریور 0
مهر 0
آبان 0
آذر 0
دی 0
بهمن 0
اسفند 0
فروردین 1
اردیبهشت 1
خرداد 1
تیر 1
مرداد 1
شهریور 1
مهر 1
آبان 1
آذر 1
دی 1
بهمن 1
اسفند 1
فروردین 2
اردیبهشت 2
خرداد 2
تیر 2
مرداد 2
شهریور 2
مهر 2
آبان 2
دی 2
آذر 2
بهمن 2
اسفند 2
فروردین 3