بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- ایه خداوند در آیه 191 سوره بقره میگوید: «وَاقْتُلُوهُمْ حَیْثُثَقِفْتُمُوهُمْ وَ أَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَیْثُ أَخْرَجُوکُمْ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْل------ترجمه –وانهارا(بت پرستانی که از هیچگونه جنایاتی ابا ندارند) هرکجا بیایند بقتل برسانید- واز انجا که شما رابیرون ساختند (مکه) بیرون کنید-(وبت پرستی) از کشتار بدتر است- وباانها درنزد مسجدالحرام جنگ نکنید- تا انها درانجا باشما بجنگند—پس- اگر باشما بجنگند – پس اگر باشما جنگ کردند- انهارابقتل برسانید- چنین است- جزای کافران- امروزه نوشتن یک نامه سیاسی از کشوری به کشور دیگر تخصص زیادی میخواهد ومیابیست در درک لغات ودستور زبان دقت زیادی کرد که معنا کامل روشن باشد بخصوص درترجمه از زبان به زبان دیگری- قران بسیارفصیج و بلیغ است ولی زبان عربی درانزمان- باوجودانکه به این درک رسیده بودند-قوانین دستور زبان ولغات از نظم وقانون های دقیقی برخوردار باشد ولی به گویائی کامل نرسیده بودند- حتی زبان فرانسه که یکزبان قانون مند است ودرغرب سعی میکنند کهبرای درک مفاهیم لغت مناسب ودستورزبان ساده وروان بسازنند- وای هنوز دربسیارموارد بسیارمغلق ویادگیری سخت است وامکان درک غلط فراوان است-باوجودانکه درزبان انگلیسی چهارده میلیون لغت است ولی ناکافی است ولی حیوانات حداکثر سیصد لغت دارند که بسیاردقیق وکافی استکه اخیرا روی نهنگ ها به همین نتجه رسیدند-لذا احادیث رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم هرجا زبان ممکن است تعبیر دیگری پیدا کند انرا روشن ومخصوصا باعمل انرا بخوبی روشن کرده است وقران هرجا خواستند حیله بزنند مشت انهارا باز کر ده است وحقیقترا اشکار ساخته است- قران افراد تقریبا به پنج دسته تقسیم میکند- دسته اول- مغضوبین- کسانی هستند باعقل بسیارقوی حقیقترا میفهمند ولی برعلیه اش قدعلم میکنند واز هرنوع جنایت خوداری نمیکنند- دسته دوم افرادی هستند حقیقترا میفهمند ولی به اعتنا نمی کنند که منافع دنیائی انهارا ممکن است خدشه دار کند- اینها ضالین هستند- دسته سوم زمانی که نمیتوانند از راه فشار وقلدری پیشببرند- از راه حیله وفساد وگمراه کردن اذهان ومانند ان عمل میکنند- که به ان فتنه گفته میشود اینها منافقین هستند- دسته چهارم دراثر یک فضای بسیارتیره وتار قدرت درک حقیقت راندارندملاک انان اکثریت هست وتوجیه میکند که انها باان همه دانشمند وکسانی برای دین اشک میریزند وحتی جان حود را میدهند نمیتوان گفت بدنبال منافع ومانندان بودند ونمیخواهند خودرا اهل جهنم کنند- اینان مستعففین هستند- وپنجم مومنین واقعی هستند- امام سجاد علیه السلام درحج بودند زمان امویان- امویان اشکارا حقه بازی میکردند ومردم فکر میکردند چنین نباشند کلاه سرشان رفته است- درانزمان بغللی که مشخص نشده وشایدبدستورحکام اموی برای وانمود کردن که قبائل اموی دین دار هستند گروه عظیمی به حج رفتند شخص خدمت امام علیه السلام رسید وبسیار شگفت زده شده بود واز ازدحام جمعیت زیاد شگفت زده شده بود امام علیه السلام فرمودند بین دوانگشت من نگاه کند دید قیافه ها مانندخوک- میمون ماز وموش وغیره است معلوم میشو برای دین نیامیدند- برای سیاست امدندولی زمان دیگری درخذدمت امام صادق علیه السلام که احتمالا اوائل عباسیان بودباز جمعیت زیادی امدند فردی که از داستان قبلی مطلع بود روکردبه امام علیه السلام وگفت واینها همه خوک ومیمون وفلان هست- امام علیه السلام فرمودن این چنین نیست!! وبرا ی انکه مطلب را بفهمد فرمودند نگاه کن چقدرگریه میکنند- ببین چقدرپرده کعبه را گرفته وزاری میکند این امرنشان میدهد باتغیر حکومت فاسد چه میزان تغیرات ایجاد میشود وسرانجام زمان به نفع درک عقلانی عوض میشود واینان مستصعفین هستند- درشرایط دیگری به امام صادق علیه السلام گفتند شخصی سنی یک سال است که درحرم است وفقط برای اندکی خواب ودیگرمایحتاج بیرون میاوردوهمه اش به عبادت میگذارند سرنوش ایاشن دراخرت چیست؟؟ امام علیه السلام فرمودند اهل جهنم است ولو سالها نماز بخواند چرا برایب انکه عقل اش میرسد جزو مستضعفین نیست- یک شخصیت ممتاز ی درغرب است بنام دکتر پیاژه در رشته روانشناسی تا امروز البته چهل سال اخیر دقیقا نمیدانم بهترین شخصت انسان شناس ایشان بوده است- یک سئوال کلیدی درانسان شناسی است- وان این است که وجه اشتراک انسانها زیاد است ویا وجه افتراق (زیاد) است ایشان درتحقیقات خوداش به این نتجه رسید که وجه اشتراک که بسیارمهم است سی درصد است ولی وجه افتراق هفتاددرصد است ولی مخالف ان سی درصد نیست بعنوان مثال درمنشور همه رنگ هستند ولی از خواص رنگخوردار هستند ولی رنگها مختلف است ونزدیکترین دانشمند به درک انسان اسلامی است ولی دراسلام یک پیچیدیگی است هرلحظه شخصیت ازاد انسان با اراده الی ممزوج میشود- که تشخیص ان بصورت دقیق کارخداوندمنان وانبیای اعظام واولیا الله صلواته اللهعلیهن اجمعین است وشاگردان زیادی هم دیران داشتند مث4ل مرحوم خانم دکتر میرهادی ومرحوم دکتر بنی احمد وشخصتهای مانند مرحوم دکتر عباس یمینی شریف-که درسویسنوشتند دکتر پیاژه ایران وبسیاری از روانشناسان ایران که درغرب درس خوانده بودند مانندمرحوم دکتر علی البرحسینی سروری که ایشان خصوصی در دفتر ایشان مدتها درباره فلسفه اندیشه ایشان صحبت کرده بود شوروی از ایشان درخواست کردکه سفری به روسیه داشته باشد وایشان نرفت جنب اقای دکتر بنی احمد بله جناب اقای دکتر پیاژه فر مودند تز نوشتند برای من مشکل شده است ودکتر پیاژه ایشان به خانه دعوت میکند وکتابخانه کوچکی برای ایشان فراهم میکند وقدم به قدم ایشان راهنمائی میکند که بقول ایشان تز منرا ایشان نوشت- از استادسئوال میکند که چراشما به روسیه نرفتید- ایشان میگوید من نوشتم اگرمن وارد مسکو شوم خارج از کتاب ها ومقالات خودصحبت نخواهم کرد ونتجه خواهم گرفت- که شما انسان راضایع کردید وخودشما انرابخوبی میدانید ازاین راه برگردید ومن ان زمان به کمک شماخواهم امد- اینجوابی است به شاه وبدنبال ان- به جهان اسکتباری غرب وهمه طاغوتیان باید گفت- درحقیقت درحدکمال متعلق به اسلام – شیعی است-ادامه دارد