بسم الله الرحمن الرحیم-حوادثی که امروزه درشرق رخ میدهد وتبعاتی هم در افریقا وامریکا لاتین ایجاد کده است واثراتی هم در امریکا واروپاهم داشته است- بعلت اولا ازدست رفتن تعادل وبالانس بین شرق وغرب است- گرچه قبلا غرب وبخصوص امریکا ابرقدرت برتربود ولی فعال مایشا نبود وبیشتر جنبه جنگ سرد وترویج حقوق بشر وازادی ودمکراسی وفرهنگ امریکائی بود وبیشترحالت نرم افزاری داشت تاسخت افزاری- غرب با انقلاب بشدت مخالف بود وبه اصلاحات معتقدبود درحالیکه شرق بدنبال انقلاب بود وامیدی به اصلاحات نداشت بطوری که برسر واژه انقلاب ومعنا ان بایدچند دکتری داشت – و- لغت انقلاب درغرب برای صنعت –ادبیات- وهنر بکار میرفت وانهم بیشتر جنبه ژورنالیستی داشت- وحال غرب بدنبال انقلاب است وطرفدار انقلاب شده است درحالیکه شرق بدنبال اصلاحات است اعتبرو ا یاالوالالباب-؟؟!! فرهنگ های سابق بیشتر جنبه سکولار داشتند وغالبا ملهم ازغرب بودند وبه سمت ارزش های غربی هم تمایل داشتند یک علت ان این بود که فضا در دست غرب بود وسیاست وحکومت وبعدنظامی کشورها در دست غرب بود افرادی ماند محمد رضا پهلوی وصدام ومارکوس درفیلیپین نماینده های بومی نبودند ونمادها غرب بودند وغرب با مهرهای خوداش بازی میکرد وفرهنگ های کشورها چون مینی درزیر زمین پنهان بودند- جهانبینی های جدید- ارزش های جدید وفرهنگ های جدید کم کم سربلند کردن ومین هائی هستند که منفجر میشوند وامریکا وغرب درمقابل انها سپر انداختند- با نام اسلام – به جنگ اسلام امدند- دیگر کشورها نماد بنزین ویامس ویاچوب ومواد خام نیستند – نماد یک فرهنگ خاص هستند- که غرب را به چالش میگیرند-و داوری از دست امریکا خارج شده است- انها چالش تمدنها در گذشته را بخوبی توانستند کهدرحال رشد در سازمان ملل متحد درحال شکل گیری بود چندنوبت سرش رازیر اب کنند واز صحنه ومیدان خارج کنند ولی درکشورها نتوانستند انراخنثی کنند زیا ریشه انها از غلط کاری های غرب اب خورد ورشد کرد ولذا استیلای غرب وبخصوص امریکا مورد چالش ومبارزه کشورها بخصوص کشورهائی که بشدت استعمار شده بودنداز شدت بیشتری برخودار شد ومبارزه ای سخت سنگین درپاره ای نقاط شکل گرفت وعکسالعمل های غرب که بر اساس منفعت طلبی جاه طلبانه بود واز پوشش حقوق بشر ودمکراسی وازادی وپیشرفت سود میجوست این پوشش بکناری رفت وچهره غرب در پشت نقاب اشکار شد- وبخصوص زمانی که سازمام ملل متحد یک طرفه بنفع غرب شد وغرب ترس خودرا ازبرطرف کرد بی محابا به بند کشیدن کشوره پرداخت ولی مواجه با پتانسیل داخلی کشورها شد که توان مالی-نظامی نسبی بر خورددار بودند ودست به مقاومت زدند- درنتجه میتوانستند ضربات خطرناک بزنن- سقوط نمادهای غرب را رقم بزنند- ویک بی اعتمادیدر طرفین بوجود امد که کلید متلاشی کردن است وارتباط دو طرفه خطرناک تلقی شد وعوامل غرب در این کشورها قدرت رقابت نداشتند واین غرب است که میبیست کشورهارا درک کند وخود را باانها تطبیق دهد- بر خلاف گشته!!- وهنوز غرب امادگی این نقش جدید وبازی جدیدراندارد وبا خوش بینی سادلوحانه تصور میکند که بااهرم های –اقتصای – نظامی- سیاسی- فرهنگی میتواند اب از جوی رفته رابه جوی باز گرداند وتعریف ابرقدرتی بارهبری یکطرفه را دوباره احیا کند-درحالیکه نه تنها مسئو لیت نمی پذیرد ولی اطاعت بودن چون وچرا میخواهد- وسهمی برای کشورها در مدیریت جهانی قبول ندارد مگر ا زروی تشریفات وانهم با هماهنگی غرب –دستور کار وابتکارات باید مختص غربی ها باشد وتمام اهرمها ی غرب دراحال افول ونزول هستند که میخواهد توسط اهرم نظامی انها دوباره وارد میدان کند