بسم الله الرحمن الرحیم-متشبهات وبطن-دو اصطلاح مهم قرانی است-سئوال این است که اصولامشابه درادبیات بشر هست یانیست- امام راحل عظیم الشان یک بیت شعر عربی رامثال میاورند- که قریب به این مضمون- که فلانی شیر است درمتشابه ظاهر ملاک نیست وگاهی غلط است وگاهی بی ارزش استوبعد ادامه بیت میفرماید با ان یال وکوپال وچنگال این سه کلمه مختص شیراست نه انسان دلیل غلو کردن درشیربودن است- - یاضرب المثل هرکه بام بیشتر برف اش بیشتر- اصلا ظاهر ملاک نیست باطن مطرح است که برف بیشتر باعث اذیت وازار است هرکس بعد بیشتری دارد درهر مقوله ای وظیفه بیشتری هم دارد- ویابقول بازاری ها هرپول دهی- اش میخوری یعنی میزان بیشتر ویا باکیفیت بهتر-در زبان انگلیسی این ضرب المثل ها مانندایران به سنگ صیقل خورزیادنخورده است یک رابطه مجازی عجیب وغریب دارد- بعنوان مثال به اسمان نگاه کردم ستارگان دیدم به دهان تو نگریسیتم باز ستارگان دیدم یعنی دندان ها- اما- بطن- قران یک ظاهر داردکه از لحاظ علمی باید گفت بطن صفر- بعد بی نهایت بطن داردهر ایه- اینهم یکی از شاهکار ها است -هرجمله نمیتواندبینهایت بطن داشته باشد وهربطن نسبت به به باطن بالاترپیچیده تر است- هربطن دریک سری معقولات که وجه اشتراک درکلیاتدارند صحیت وبیان میکند که ز یک سری قوانین کلی تبعیت میکنند مانند انسان وفرشته فرشتگان یک بطن دیگر هستند نمیشود گفت انسان سفید یک بطن است وانسان سیاه یک بطن دیگر است- برا داران اهل تسنن برای حل مسدله فرمودند هرلغتی چند معنا دارد مثلا ولی صدوبیست معنا دارد هر کدام یک بطن محسوب میشود البته یک عدد نجومی میشود ولی بینهایت نمیگردد جناب علامه الدهر حضرت استادمعزز ایت اله محمد حسین طباطائی رح ولی در اصل متعلق به ظاهر هستند بعضی عرفا سعی کردند کهبه بطن اول برسند به هر نتجه که رسیدند که زمانی چالش هائی دیرگیر شد درظاهر هستند فقط ائمه اطهارعلیم السلام میتوانند این بی نهایت بطن اگر خواستند نشان دهند وهمین جا است میبایست چنین شخصیتی باشد- جناب اقایان وهابی ازترس انکه نمیتوانند این حدیث که قران بی نهایت بطن دارد رد کنند انرا ذکر میکنند ولی درعمل میفرمایند قران فقظ ظاهر دارد وتمام ظاهرهم محکم است- برادران اهل تسنن چون درمعنای ولی هم معنای دوست میدهد وهممعنای رهبری باصفات زیاد مجبور هستند هردقبول کنندبعنوان بطن لذا هم میتواند فرقهسنی باشد وهم فرقه شیعهولی طاغوتیان باتوجه به ایناصل درکوبیدن شیعه سعی بلیغ کردند ولی جنابان وهابی تنها معنای دوست قبولدارند ومابقیه شرک وبدعت میدانندولی تصوراحمقانه دارندکه تاحدودی برادران اهسنت ازکمی فاصله گرفتند وان این است تصور میکنند بشر امروزی همان درک وشعور بشر صدر اسلام رادارد وباهرنوع استدلال میبایست فرد بپذیرد اقایان وهابی درهند به برادران اهل سنت فرمودندهرکسی درماه محرم سینه زنی کند درقعر جهنم است واستدلا ل اوردند پاسخ اقایان رایک محقق بودائی داده استکه بعد بعللی شیعه شده است که درجواب برادران اهل سنت وامانده اند وشیعه شدند- یک دانشجوی دکتری ایرانی کمونیست متوجه میشود یک مبلغ وهابی در دانشگاه لندن عده ای جمع کرده است- مثلا فلیپینی وتایلندی گفته ایرانی هانباشندعراقی شیعه نباشدشروع بحث کردند این جناب ازاقای فلیپینی خواسته بده است یک وقت ملاقات از ایشان بگیرد ایشان امتناع میکرده است این دانشجو به اقای فلیپینی گفته چنانچه تو حرف ایشان قبول کنی ودانشگاه بتومدرک دهدمن این دانشگاه رها میکنم وبه امریکا میروم ایشان گفته مگرمن احمق هستم من دارم گوش میکنم یک دفعه در راهرو به هم میخورندهرچه ایشان میگوید جناب به ایستد من چند کلمه با شما کار دارم ایشان اعتنائی نمیکند تا ایشان دادمیزند یابو به ایست وان جناب وقتیکه معنارا میفهمد فرار میکند وبعد جاراتغیر میدهد وام فلیپینی باان جناب دریگر میشود وبر ضد ایشان مقاله مینوشته دربرد میگذاشته است-ادامه دارد